رژیم صهیونیستی در نخستین ساعات صبح امروز با دستور مستقیم "ایهود باراک" وزیر جنگ خود و در عملیاتی که از سوی فرمانده نیروی دریایی این رژیم هدایت می شد، دست به جنایتی دیگر زد که این بار نیز همچون تجاوزات قبلی رژیم صهیونیستی در تاریخ بی سابقه محسوب می شود.
حمله به کاروانی که حامل کمک های انسان دوستانه برای مردم محاصره شده نوار غزه است و کشتار فعالان صلح طلبی که گناهی جز حمایت از مردم مظلوم فلسطین نداشته اند، جنایتی نیست که به سادگی از اذهان افکار عمومی و صفحات تاریخ پاک شود.
جزئیات تجاوزی که رژیم صهیونیستی با ناجوانمردی تمام انجام داده است باید برای اذهان عمومی روشن شود، تا عمق جنایت های رژیم صهیونیستی بیشتر روشن شود.
گفته می شود نیروی دریایی رژیم صهیونیستی از چند روز گذشته در پی حمله به کشتی های کاروان آزادی عازم به نوار غزه بوده است. بر این اساس آنان به کشتی ها هشدار داده بودند که از نزدیک شدن به غزه اجتناب کرده و از مسیری که آمده اند بازگردند. اما فعالان صلح طلب با توجه به هدف بزرگ خود که همانا شکستن ولو نمادین محاصره غزه بوده است به مسیر خود ادامه داده و به سمت سواحل غزه ادامه مسیر دادند.
منابع آگاه اعلام کرده اند که نیروهای رژیم صهیونیستی در ابتدا برای فریب دادن کاروان آزادی از پرچم های سفید [بیانگر صلح] استفاده کرده تا اجازه نزدیک شدن به کشتی های کاروان آزادی را پیدا کنند و در نهایت با ورود به کشتی آزادی فرصت اجرای نقشه های شوم خود را پیدا کنند.
در نهایت بر اساس اخباری تاکنون رسیده است نیروهای دریایی رژیم صهیونیستی به ضرب گلوله 20 نفر را کشته و بیش از 60 نفر دیگر را نیز زخمی کرده اند.
بررسی این جنایات وحشیانه واقعیات دردناکی را بروز می دهد که نوک پیکان انتقادات متوجه کشورهای عربی می کند که تاکنون واکنشی به این مسئله نشان نداده اند.
آیا حامیان مسئله فلسطین و شکست محاصره غزه باید از آن سمت اروپا با کشتی برای رساندن پیام خود به جهانیان تلاش کرده و اعراب دست روی دست بگذارند و تنها مشاهده کنند؟
آیا مسئله فلسطین را نباید اعراب در صدر مسائل مهم عربی قرار داده و از برگزاری جلسات و کنفرانس های نمایشی که هیچ سودی برای ملت فلسطین نداشته احتراز کنند؟ جلساتی که در نهایت از آنها بیانیه ای عقیم صادر می شود که قبل از اعلام با واشنگتن [حامی منافع اسرائیل] هماهنگ شده تا مبادا خطر و جنبشی مردمی را در کشورهای عربی علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کند.
آیا اعراب ابزاری تعیین کننده تر از منابع انرژی جهان (نفت و گاز) می خواهند که از آن به عنوان اهرم فشاری در مذاکرات با کشورهای غربی استفاده کنند؟
این سوالات و هزاران سوال دیگر هم اکنون در ذهن آگاه افکار عمومی جهان بی پاسخ مانده است و همه در پی پاسخ هایی منطقی برای آنها هستند.
به نظر می رسد، ملت های عربی باید با مطالبه از سران خود دیگر اجازه تداوم این سازشکاری را با دشمن نخست جهان اسلام ندهند و به عمری ذلت و خواری در برابر امیال رژیم صهیونیستی در منطقه پایان دهند. البته سران عرب را نمی توان به این سادگی از خواب بیدار کرد. سردمدارانی که شاید نخوابیده و تنها خود را به خواب زده اند امری که بیدار کردن آنها را غیر ممکن ساخته است.
نظر شما