آیدین آغداشلو، نقاش و منتقد هنری در مراسم بزرگداشت معصومه سیحون که عصر روز گذشته، 19 خرداد در خانه هنرمندان برگزار شد، عنوان کرد: با وجود اینکه حال خوشی نداشتم، خودم را مکلف دانستم که در اینجا حاضر باشم و چند کلمهای بگویم.
وی ادامه داد: داشتم فکر میکردم این روزها هربار که به بهانه فوت عزیزی در جایی جمع میشویم، به شخصه میبینم چطور کسانی که دوستشان داشتم، کمتر میشوند. آنوقت فکر میکنم علت اصلی این جمعشدنها چیز دیگری است. یکی از دلایل دورهم جمع شدن ما اعلام وفاداری به خاطره دوستانی مثل معصومه سیحون است.
آغداشلو در مورد دلایل دیگر ابراز داشت: انگیزه کلیتر این است که هر بار جمع میشویم همچنان داریم معنای خودمان را سراغ میکنیم و اعلام میکنیم اهل فرهنگ هستند، کار میکنند و به فرهنگ وفادارند. اشخاص در این میان چندان اهمیتی ندارند بلکه جریان عظیم سیالی وجود دارد که در تکتک آدمها شکل مییابد. پس در حقیقت یاد سرزمین و فرهنگ خودمان را گرامی میداریم.
وی در توضیح این مطلب ابراز داشت: هر حضوری یک اعلام است. برای همین است که وقتی تعداد اندکی در مراسم تشییع پیکر سیحون در کوچه نگارخانه گرد آمده بودند، برایم سخت آمد. این اندک و بیشمار چندان اهمیت ندارد اما اگر از هر 50 نقاشی که تحت مراقبتهای سیحون نقاش شدند، تنها یک نفر آمده بود، تمام خیابان بسته میشد.
آغداشلو در مورد گلایه خود از جضور اندک هنرمندان در مراسم تشییع پیکر سیحون خاطر نشان کرد: وقتی صحبت از این میکنیم که تعداد اندکی آمده بودند یعنی آنها متوجه نبودند مسئله اصلی حضور و دلگرمی به یکدیگر است و در این میان بیتوجهی غیرقابل بخششی صورت گرفت.
این نقاش در مورد سیحون گفت: جایگاه او باقی میماند نه به خاطر اینکه نگارخانه داشت بلکه او نبض تپنده و زنده هنرهای تجسمی معاصر ایران بود. کار سیحون این نبود که دیواری را با نقاشی بپوشاند. او با تکتک هنرمندان زندگی میکرد و تعجب میکردم چطور اینقدر دقیق، باهوش و مهربان بود.
آغداشلو در مورد خصوصیات دیگر سیحون عنوان کرد: جز خدمت او به جامعه هنری ایران، شخصیتی استثنایی و خاص بود. بدون اغراق مانند او ندیدم. چالشگری که درعین حال مهربان بود و خاطره سهراب را برای 30 سال برای خودش حفظ کرد. سیحون درجایی که نباید ، کوتاه نمیآمد.
وی در مورد آشنایی خود با سیحون توضیح داد: از سال 1340 او را میشناختم یعنی زمانی که دانشجو بودم. در طول این سالهای دراز، شاهد این شدم که چگونه یک شخصیت فرهنگی، میتواند مسلط و سازنده باشد.
آغداشلو افزود: مهر و دوستی من و سیحون مبتنی بر خرید و فروش آثارم نبود. در طول این سالها او یک کار از من نفروخت و منهم چون یکی از کارهایم را دوست داشتم، به سیحون اهدا کردم. درحالیکه من خیلی سخت کارم را به کسی هدیه میکنم. برای همین دوستی ما مبتنی بر خریدها و فروشها نبود.
این منتقد هنری در مورد جایگاه سیحون اظهار داشت: به نحوی نمادین جامعه هنرهای تجسمی ایران یکی از شاخصترین نمونههای خدمتگزار خود را از دست داد. جایگاه او به سختی پرمیشود. جای خالی او به هیچوجه پرنخواهد شد چون چنین شخصیتی یک بار در یک نسل ظهور میکند.
عباس مشهدیزاده، مجسمهساز نیز در ادامه مراسم راستگویی و صداقت سیحون را صفت بارز وی دانست: او بیباک و جسور بود. خوش کردار و فوق العاده راستگو و با صداقت بود. حرف و کارش با هم یکی بود و فکر میکنم برای همین سهراب که کمتر با کسی دوست میشد، تا این حد با سیحون نزدیک بود.
نظر شما