به گزارش خبرنگار مهر، استاد رحمتالله فتاحی دکترای خود را در رشته کتابداری از دانشگاه نیوساوت ولز استرالیا دریافت کرده و کار آموزشی خود را از 23 سال پیش (1364) با تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد آغاز کرد . در حال حاضر هم مدیر گروه کتابداری این دانشگاه است. وی به همراه تعدادی دیگر از استادان کتابداری و با هدف پاسخ به نیازهای کتابداران و شاغلان مراکز اطلاعرسانی و ارتقاء جایگاه این حرفه، در سال 1379 انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران را تاسیس کرد که هماکنون علاوه بر تهران در استانهای اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، قم، مازندران، کرمانشاه و همدان هم شعبه دارد. فتاحی که حدود یک دهه رئیس هیئت مدیره این انجمن بود، دو ماه قبل و پس از برگزاری مجمع عمومی انجمن جایش را به حسن رضایی شریفآبادی داد.
در دفتر فصلنامه علوم و فناوری اطلاعات با دکتر فتاحی که به عنوان سردبیر آن فعالیت میکند، درباره مسائلی از قبیل وضعیت کتابداری در ایران، جایگاه و مشکلات معیشتی کتابداران و ذهنیت مردم از آنها به عنوان "انباردار کتاب"، نقش کتابخانههای عمومی و سهم تشکلهایی مانند انجمن کتابداری ایران در توسعه کیفی به گفتگو نشستیم که از نظر میگذرد.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: به عنوان سوال اول ارزیابیتان را از وضعیت فعلی رشته کتابداری و همچنین وضعیت کتابداران در ایران بیان کنید.
برای ارائه تصویری کلی از وضعیت موجود کتابداری ایران حتماً باید به پیشزمینههای این حرفه هم توجه بکنیم یعنی آنچه در طول 40 سال گذشته اتفاق افتاده است. حرفه کتابداری در ایران حرفه جوانی است که آموزشهای دانشگاهی آن هم حدود 40 سال است که شروع شده است. فراز و نشیبهای زیادی در این مدت وجود داشته است به خصوص وقفهای که بعد از انقلاب به وجود آمد و تقریباً گروههای کتابداری به حالت نیمهتعطیل درآمدند. بعد از آن حرکتی آغاز شد و آموزش کتابداری در سطوح کاردانی و کارشناسی مجدداً شروع شد البته تا مدتی گروه جدیدی تاسیس نشد. اما در طول 10 سال گذشته شاهد رشدی بسیار چشمگیر در زمینههای کمی و بعضاً کیفی کتابداری بودهایم؛ تعداد بسیار زیادی گروه کتابداری در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تاسیس شده و میتوان گفت مقطع کاردانی این رشته رو به تعطیلی است و کمتر جایی داریم که مقطع کاردانی را ارائه بدهد. این چشمانداز بسیار خوبی است درباره رشد کمی رشته کتابداری و اطلاعرسانی در ایران. همزمان به لحاظ کیفی هم وضعیت حرفه کتابداری از رشد قابل قبولی برخوردار بوده است؛ شاخصهای آن را میتوان در تولید علم یعنی در انتشار کتاب، مجله تخصصی و مقالات پژوهشی دنبال کرد که از این نظر وضعیت کشور ما در منطقه و حتی کشورهای اسلامی بسیار جالب توجه است. در زمینه شرکت کتابداران ایرانی در همایشهای بینالمللی هم وضعیت مطلوبی داریم و در طول 5 -6 سال گذشته هر همایش بینالمللی که در این حوزه تشکیل شده، از ایران هم افرادی با ارائه مقالاتی در آنها شرکت کردهاند. از طرف دیگر چند مرکز و کتابخانه در سطح ملی گسترش پیدا کرده است که این هم نشاندهنده گسترش حرفه کتابداری و اطلاعرسانی است؛ یکی از آنها پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات، دیگری مرکز منطقهای اطلاعرسانی، علوم فناوری شیراز است و همچنین میتوان به تاسیس ISC یا همان مرکز استناد علوم استنادی شیراز اشاره کرد. در این سالها همایشها و کارگاههای بسیار خوبی در زمینه علم کتابداری در سطح ملی برگزار شده است. تاسیس و گسترش انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران هم در حوزه علوم پزشکی و هم غیر از آن هم جزو شاخصهای خوبی است که میتوان در تائید پیشرفت کتابداری در ایران به آن اشاره کرد. اما در خصوص پرسش دیگر شما درباره وضعیت کتابداران، شاید نقطه ضعف ما در همین جا باشد؛ علیرغم گسترش کمی و کیفی خوبی که در حرفه کتابداری شاهد آن بودهایم، چون زمینه اشتغال و کار در این حرفه بسیار کم است متاسفانه کتابداران با چالش روبرو هستند به خصوص در مورد کتابدارانی که با مدرک کارشناسی وارد بازار میشوند. به همین دلیل گونهای نارضایتی در میان دانشجویان به وجود آمده و نسبت به آیندهشان زیاد خوشبین نیستند. تا 4 - 5 سال پیش اشتغال خوبی وجود داشت و کمتر کتابداری به خصوص با مدرک کارشناسی ارشد پیدا میشد که بیکار باشد اما الان مشکل بیکاری دانشآموختگان ما را مقداری رنج میدهد و این مشکل کم کم به دانشجویان کارشناسی ارشد و بعضاً دکتری هم سرایت کرده است. شاید یکی از ریشههای این مشکل رشد غیرقابل کنترل و کمی یکی از دانشگاههای دولتی باشد که در 40 مرکز گروههایی را تاسیس کرده و هر مرکز 40 دانشجو را پذیرش میکند بدون اینکه اعضاء هیئت علمی کافی و توانمند داشته باشد. از این بابت این نگرانی وجود دارد که این تعداد دانشآموختگان که هر سال هم به تعداد آنها اضافه میشود، امکان پیدا کردن کار را ندارند. وقتی میزان پذیرش همه دانشگاههای دولتی باسابقه زیاد، یک سوم این دانشگاه دولتی است، این عدم تعادل باعث به هم خوردن بازار اشتغال هم خواهد شد و امیدواریم در این مورد چارهای اندیشیده شود و وزارت علوم حساسیت بیشتری نسبت به رشد کمی بعضی از دانشگاهها داشته باشد.
اگر اجازه بدهید از همین مسئله اشتغال کتابداران وارد بحث مشکلات کتابداری در ایران بشویم. اشاره کردید که سابقه علم کتابداری در ایران حداقل از نظر پذیرش دانشجو در رشته کتابداری و اطلاعرسانی، زیاد نیست. با توجه به این سابقه کم، مشکل فعلی اشتغال فارغالتحصیلان کتابداری تنها نشئت گرفته از پذیرش بیرویه دانشجو توسط یکی از دانشگاههای دولتی است یا عوامل سببساز دیگری هم دخیل هستند؟
خیر، این علت اصلی نیست و یکی از ریشههای مشکل است. از طرف دیگر ما شاهد توسعه کتابخانهها بر اساس نیاز جامعه نیستیم و با توجه به افزایش جمعیت و پویایی جامعه و ارتقاء ارزش اطلاعات، شاهد رشدی متناسب در این زمینه نبودهایم. ما در حالی که به هزاران کتابخانه عمومی، کتابخانه روستایی و کتابخانه کودکان نیاز داریم، اما تعداد آنها در مقایسه با نیازهای جامعه بسیار ناچیز است. یعنی از آن طرف شاهد رشد کتابخانهها که به کتابدار نیاز دارند، نبودهایم و از طرف دیگر شاهد رشد کمی فارغالتحصیلان کتابداری بودهایم و این عدم تعادل باعث یک چالش اساسی در حرفه ما شده است. پس اگر دولت بخواهد این مشکل را برطرف کند در درجه اول باید تعداد قابل توجهی کتابخانه عمومی به خصوص کتابخانههای روستایی، کتابخانههای آموزشگاهی در دبیرستانها و مدارس راهنمایی در مناطق مختلف تاسیس کند در حالی که شاهد چنین چیزی نیستیم و این در شرایطی است که ما به اینها نیاز داریم. روی جنبش نرمافزاری و تولید علم و توسعه فکری جامعه تاکید میشود و زمینه و بستر آن هم اطلاعات و دانش است و مرکزی هم که این کار را انجام میدهد، کتابخانه است پس برای همسو شدن با فرآیند توسعه، بایستی کتابخانهها به اندازه کافی تاسیس شوند ولی متاسفانه شاهد چنین رویکردی نیستیم.
ذهنیت کلی جامعه ما از کتابدار، یک انباردار کتاب است. یعنی انباری از کتاب به نام کتابخانه وجود دارد و شخصی هم به نام کتابدار مسئول نگهداری از آن است. این وضعیت چقدر با معیارهایی که یک دانشآموخته رشته کتابداری از دانشگاه با خود آورده است، همخوانی دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از مشکلاتی که دانشجویان کتابداری همیشه مطرح میکنند این است که منزلت اجتماعی حرفهشان در سطح قابل قبولی نیست و تصور و ذهنیت جامعه این است که کتابداری یک شغل در حد بسیار پائین است و مهمترین مسئولیتش جابجا کردن کتابها و یا نگهداری از آنهاست در حالی که وقتی رشتهای در سطح دانشگاهی تاسیس میشود و مقطع کارشناسی ارشد و دکتری هم دارد، نشان میدهد که حتماً این رشته و فارغالتحصیل آن در پیشرفتهترین دانشگاههای دنیا حرفی برای گفتن دارد. جامعه باید استدلال منطقی بکند؛ وقتی رشتهای دانشگاهی است حتماً کارش علمی و نو است. واقعیت این است که کتابداری یک رشته مادر و میان رشتهای محسوب میشود که خدماتش به همه حرفهها و رشتهها ارائه میشود. ضمن اینکه از جدیدترین نظریهها و مفاهیم علمی برای تحقیق و آموزش استفاده میکند. بنابراین کتابداری حرفهای زیادی برای گفتن دارد. البته در طول سالهای اخیر ذهنیت بهتر شده و کتابداران در همان کتابخانههایی که توانستهاند کار پیدا کنند، موجب ایجاد تحول و اثرگذاری روی توسعه جامعه بودهاند اما این مشکل در کل همچنان باقی است. شاید یکی از این مشکلات به نام حرفه کتابداری و اطلاعرسانی برمیگردد که از روشنی و جامعیت کافی برخوردار نیست. در همین زمینه هم نارضایتیهایی ابراز شده و چند تحقیق هم انجام شده که یکی از آنها تحقیق مشترک بنده با یکی دیگر از استادان دانشگاه فردوسی مشهد است که در شماره آینده مجله اطلاعشناسی چاپ میِشود. در هر حال پیشنهادهایی برای تغییر تدریجی نام این رشته وجود دارد که بتواند بازگوکننده محتوا و فرآیندهای کاری حرفه باشد. از این بُعد هم تلاش داریم که ذهنیت جامعه را اصلاح کنیم تا منزلت حرفه کتابداری هم در سطح جامعه ارتقاء پیدا کند. به هر صورت این دغدغه وجود دارد که ذهنیت جامعه ضعیف است اما نباید فراموش کرد که برای اصلاح این ذهنیت در درجه اول خود ما کتابدارها باید تلاش کنیم و در بعضی مراکز و کتابخانههای عمومی کتابدارها موفق شدهاند این ذهیت را اصلاح کنند و کارهای خوبی در زمینه آموزش مراجعین، آموزش سواد اطلاعاتی، ارائه خدمات علمی و ایجاد وبسایتها و غیره انجام دادهاند و امیدوارم جامعه کم کم نگاهش به این حرفه عوض شود.
آقای دکتر منظور من فقط ذهنیت جامعه نبود بلکه مسئله عینی است؛ فکر نمیکنید کاری که از یک فارغالتحصیل کتابداری در کتابخانه به عنوانئ کتابدار گرفته میشود، تطابقی با معیارها و استانداردهای حرفهای آن ندارد؟
برداشت شما تا اندازهای درست است اما اگر خود کتابدار فعال باشد و کارهایی کیفی را برای ارائه خدمت به جامعه انجام دهد، این ذهنیت هم کم کم عوض میشود هر چند مدیران غیرکتابدار باشند. همانطور که گفتم در بعضی موارد شاهد این فعالیتها از جانب کتابدارها و اصلاح ذهنیتها بودهایم؛ در بعضی استانها کتابخانههای عمومی خیلی خوب عمل کردهاند و واقعاً توانستهاند مردم را به کتابخانهها جذب کنند ولی در برخی مراکز بعضی استانها اینطور نبوده است. نباید منتظر باشیم یک تغییر رویکرد از بالا صورت بگیرد .خود کتابدارها در درجه اول منشا تحول هستند و بر اساس درسهایی که خواندهاند میتوانند در هر جایی از کتابخانه حتی پشت میز امانت کتاب یا مخزن کتابخانه تحول ایجاد کنند. در ایران ما نباید منتظر تحول از بالا و از سوی مدیران و دولت باشیم.
در مجموع سهم دولت را در تحولات کتابداری چطور ارزیابی میکنید؟
این هم نکته خیلی خوب و ظریفی است؛ همانطور که گفتم اگر قرار باشد توسعهای در کشور صرت بگیرد و این توسعه متوازن و پایدار باشد، باید برنامههای توسعه در همه زمینهها پیادهسازی و به موازات هم در حوزههای اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی و غیره اجرا شود. سوال این است که چه نیرویی باید این برنامهریزیها را انجام دهد و از آنها بازخورد گیرد تا بر اساس آن بازخوردها مجدداً برنامهریزی کند؟ هر طبقه و قشری که درگیر برنامهریزی است چه پیادهکننده آن، چه مجری آن و چه ارزیاب آن احتیاج به دانش دارند و باید از یک فکر توسعه یافته برخوردار باشند. اگر فکر کسی که مسئولیت برنامهریزی را دارد، توسعهیافته باشد، مسلماً برنامه خوبی ریخته میشود و در سطح پائینتر هم اگر فکر کسی که استفادهکننده از آن برنامه است، توسعهیافته باشد، خوب میتواند از آن برنامه استفاده کند و در نهایت اگر کسی که ارزیابیکننده برنامه توسعه است، از دانش و اطلاعات خوبی برخوردار باشد، میتواند وظیفهاش را خوب انجام بدهد. پس در تمام فرآیند توسعه ما به فکر توسعه یافته احتیاج داریم و این فکر توسعهیافته فقط با آموزش به دست میآید و آموزش هم بر اساس اطلاعات و دانش درست اجرایی میشود. یک معلم، یک استاد، یک سرکارگر همه به دانش احتیاج دارند و اگر چنین دسترسی وجود داشته باشد، برنامه هم به خوبی اجرا میشود اما اگر این فرد به دانش دسترسی نداشته باشد، کاری پیش نمیرود. کتابخانههای ما وظیفه پشتیبانی از فرآیند توسعه را دارند و اگر دولت اعتقاد به فرآیند توسعه دارد، باید مثل بعضی از حوزهها به به صورت جدی هدفهایشان را دنبال میکند، به طور جدی به توسعه کتابخانهها هم بیندیشد و برایشان برنامهریزی کند. از سطوح پائین کتابخانههای ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، کتابخانههای روستایی و کودک و نوجوان مثل بعضی از کشورهای پیشرفته شبکه کتابخانهها را به شکل فراگیر تاسیس کند و از آنها حمایت کند. اما اگر وضعیت به همین شکل باشد نمیتوانیم امیدوار باشیم که توسعه به شکل واقعی خودش صورت بگیرد و متوازن و پایدار باشد.
بحث تقریباً همین است و بیشتر صحبتهای شما هم به همین موضوع توسعه و در واقع معیار توسعه برمیگردد. آماری که ممکن است دولت درباره کتابخانهها ارائه بدهد، بیشتر ناظر به تعداد ساختمانهایی خواهد شد که به عنوان کتابخانه ساخته شده است. اما آیا واقعاً معیار توسعه همین یک شاخص کمی است؟ اینکه چه منابعی در این کتابخانهها جای گرفتهاند، از آنها چگونه استفاده میشود، افراد شاغل در این کتابخانهها کارشناسان واقعی حوزهاند و غیره. به نظر شما دولت چقدر از متخصصین امر کتابخانههای عمومی در توسعه این حوزه بهره گرفته است؟
متاسفانه در این زمینه واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد.با وجود اینکه این آگاهی و اطلاع وجود دارد که رشته کتابداری رشتهای علمی است و دانشآموختگان زیادی در مقاطع تحصیلات تکمیلی ارشد و دکتر داریم و از توانمندی خیلی خوبی برخوردارند، اما همچنان شاهد هستیم که در کتابخانهها از مدیریتهای غیرتخصصی استفاده میشود یعنی مثلاً در کتابخانههای عمومی کتابدار هیچگاه به عنوان مدیر کتابخانه عمومی انتخاب نمیشود یا در بعضی کتابخانههایی که در سطح ملی مطرح هستند، میبینیم که مسئول و معاونین کتابداری متخصص نیستند. در بعضی از مراکز ملی هم به همین ترتیب است و میبینیم که افرادی غیر از کتابدار به عنوان مدیر انتخاب شدند و برنامهریزی میکنند. این یک واقعیت تلخ است و تا زمانی که چنین واقعیتی وجد داشته باشد، نباید شاهد یکپارچهشدن و ادغام حرفه کتابداری در فرآیند توسعه باشیم در حالی که مدیران توانمندی داریم که یکی از نمونههای موفق آن دکتر جعفر مهراد (رئیس مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری) است اما در بعضی مراکز میبینیم که اینطور نیست و کتابدار مسئول نیست لذا آن مراکز هم از موفقیت جدی برخوردار نبودهاند و این فقر در بعضی موارد واقعاً چشمگیر است. امیدواریم نگاه دولت نسبت به مدیریت کتابخانهها عوض شود؛ من به عنوان رئیس سابق انجمن کتابداری و اطلاعرسانی به وزیر علوم نامه نوشتم که ما که دانشآموخته ارشد و دکتری در رشته کتابداری داریم، حداقل در کتابخانههای مراکز دانشگاهی از آنها استفاده کنیم ولی پاسخی به نامه بنده داده نشد و همچنان شاهد مدیران غیرکتابدار در دانشگاهها، کتابخانههای عمومی و کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستیم. این با شاخصهای توسعه همخوان نیست.
ادامه دارد ...
--------------------------------------
گفتگو از: کمال صادقی
نظر شما