به گزارش خبرنگار مهر، دومین همایش "علومانسانی پزشکی" با موضوع "پزشکی و جامعه"، صبح روز دوشنبه، هفتم تیر ماه، از سوی پژوهشکده علوم اجتماعیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری گروه جامعهشناسی پزشکیِ انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
در آغاز این نشست که در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشد، دکتر علیرضا منجمی، به عنوان دبیر این همایش با اشاره به این پرسش که پزشکی به عنوان یک گفتمان چه تأثیری بر جامعه دارد گفت: اگر به تعامل پزشکی با جامعه دقت کنیم میبینیم که پزشکی در همه لحظات و آنات ما حضور پیدا کرده است. نکته دیگری هم هست و آن جوهره پزشکی است که بر یک رابطه انسانی مبتنی است. پزشکی همواره بر تعاملی انسانی استوار بوده است و بنابراین پزشکی در جوهره خودش وجهی هرمنوتیکی نیز دارد.
معینزاده: هر چیزی که با مرگ ارتباط پیدا کند امری پزشکی است
سخنران نخست همایش "علوم انسانی پزشکی" دکتر مهدی معینزاده بود که که با موضوع "آیا امر غیرپزشکی هم وجود دارد؟" سخن گفت. وی در آغاز سخنانش به هدف برگزاری همایش "علوم انسانی پزشکی" اشاره کرد: قصد ما در اینجا فهم امر پزشکی است. فهم سبق وجودی بر داوری دارد. داوری در ادبیات ما به معنای خصومت هم به کار میرفته است اما ما در اینجا با خصومت و انکار کاری نداریم.
این پژوهشگر تصریح کرد: ما در واقع در صدد تقرب به فهمی هستیم که مربوط به امر زیرین امور است یعنی آن معنایی که در معادل انگلیسی یا آلمانی واژه "فهم" وجود دارد.
وی سخنانش را با تکرار پرسش نخست خود پی گرفت و گفت: پرسش "آیا امر غیرپزشکی وجود دارد؟" استفهام انکاری است، یعنی ما میخواهیم بگوییم امر غیر پزشکی وجود ندارد.
معینزاده در ادامه با اشاره به طبیسازی (Medicalization) خاطرنشان کرد: امور اجتماعی و فرهنگی، خالصاً و مخلصاً به امر پزشکی تبدیل شدهاند. به عنوان مثال زن بودن کافی است برای موضوع پزشکی بودن؛ به بیان دیگر همه اموری که به طور طبیعی برای زنان پیش میآیند میتوانند متعلق پزشکی قرار گیرند.
وی طبیسازی را اینگونه تعریف کرد: ورود پزشکی به حیطههایی که عموماً پزشکی نبودهاند بلکه پزشکی شدهاند طبیسازی است. حتی مرگ هم به امری پزشکی تبدیل شده است. اما چرا چنین است که همه چیز به امری پزشکی تبدیل شده است؟
عضو پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: فوکو در گزارشی که از بیمارستان ارائه میکند میگوید ایتام، گدایان، مجانین و کسانی که بیماریهای لاعلاج داشتهاند، و حتی گاه مجروحان و منحرفان را در یک جا جمع میکردهاند. این ترکیب ناهمگون در یک جا نشان دهنده این است که این افراد، افراد حاشیهای و مطرود جامعه بودهاند.
وی تصریح کرد: این امر نشان میدهد که یک سیستم کنترل اجتماعی وجود داشته که بر نمیتابیده است که کسانی که به هر جهت پس یا پیش از غافله عمومی در حال حرکت باشند و موجب اختلال شوند. نابغه و مجنون هر دو به یک میزان مخل جامعه بودهاند بنابراین مرکزی ایجاد میشده تا بقیه با آسایش و عافیت بیشتر زندگی خود را بگذرانند.
معینزاده با تأکید بر اینکه این امر هنوز هم وجود دارد سخنانش را پی گرفت: همه حرف در اینجا این است که شهرمان زیبا و پاک باشد، چه از آشغال و چه از مجنون. فوکو همچنین میگوید روانپزشکی منولوگ است. عقل مدرن تعریفی از عقلانیت داده است که هرکس در دایره آن نگنجد لاجرم مجنون تلقی میشود که این بخشی از کنترل اجتماعی محسوب میشود. به بیان دیگر اگر شما مطابق با معیارهای رایج عمل نکنید مجنون خواهید بود.
وی خاطرنشان کرد: دلیل فلسفیتری هم هست که سبب شده همه مسایل پزشکی شوند. به نظر من اینکه مرگ وارد حوزه پزشکی میشود سبب شده است که همه چیز پزشکی شود. هر چیزی که با مرگ ارتباط پیدا کند و مرگ را موضوع خودش قرار دهد میتواند امری پزشکی هم باشد. بنابراین هر معرفتی که مرگ را موضوع اصلی یا یکی از موضوعات خودش قرار دهد تمام زندگی ما را تحت سیطره خودش قرار میدهد چرا که هیچ چیزی نیست که ما به اندازه مرگ با آن مواجه باشیم.
معینزاده در ادامه با اشاره به اینکه ما در پزشکی با مجموعه روایات مواجهیم، گفت: بیمار برای شفا یافتن نزد پزشک میرود اما پزشک روایتی از بیماری ارائه میکند که همین امر بحث از هرمنیوتیک را به میان میکشد. اما باید توجه داشت که برای آنکه پزشکی بتواند امکانپذیر باشد باید بدن به نحوی در نظر گرفته شود که پزشکی بتواند آن را موضوع خودش قرار دهد. بنابراین باید بدن تبدیل به امری ریاضی شود که این همان تلقی ما از بدن است که در عصر جدید تفاوت پیدا کرده است.
نظر شما