بر این اساس معنای رویدادها در صحنه جهانی بدیهی نیست. بلکه باید در نوعی بستر یا زمینه تفسیر شود و زمینه و رهیافتی که ما در نظر میگیریم تعیین میکند که چگونه رویدادها را تفسیر و برای آنها اهمیت قائل خواهیم شد.
در بیان روزنا مشاهده نوعی امکانپذیر نبودن جدایی مشاهدهگر از موضوع مورد مشاهده است. به بیان دیگر دیدگاه روزنا با آنچه نظریهپردازان پوزیتیویست میگویند تفاوت دارد. چرا که پوزیتیویستها معتقد به جدایی سوژه از ابژه هستند و مشاهدهگر را جدا از موضوع مورد مشاهده میپندارند.
مطالعات نظری از مهمترین دستاوردهای یک رشته علمی است
مطالعات نظری را میتوان یکی از مهمترین دستاوردهای رشته علمی یا حوزه مطالعاتی دانست. واسکوئز نظریه شناخت را در یک هم نهاد ترکیب میکند و جهان را با ایجاد ارتباط میان پدیدههایی که ظاهراً مرتبط و بیمعنا هستند، برای ما معنادار میکند.
نویفلد بر خلاف آنچه ما در وهله اول تصور میکنیم، معنای واقعیت را امری نظری میداند. او معتقد است معنای واقعیت خود امری مبتنی بر واقعیت نیست، بلکه خود آن نیز مسئلهای نظری است.
در این موضوع که نظریه چیست و چه کارکردی دارد اتفاق نظر چندانی میان اندیشمندان و صاحبنظران وجود ندارد. به عبارت دیگر مفهوم "نظریه" از غنای مفهومی برخوردار است. این غنای مفهومی تا جایی است که "ریمون آرون" معتقد است واژههایی که از واژه نظریه مبهمتر باشند، بسیار معدود هستند.
برخی نظریه را آینه واقعیت میدانند
در مورد نسبت میان واقعیت و نظریه و به عبارت دیگر نسبت میان شناساگر و موضوع مورد شناسایی برخی نظریه را آینه واقعیت میدانند و حقیقت آنرا در تناظر با امر واقع جستجو میکنند.
برخی دیگر به نظریه نگاهی گزینشی و کاربردیتر دارند و از سر سودمندی آنرا مینگرند و معتقدند نظریه، نگاهی گزینشی به واقعیت دارد.
"اجتماع کنشگران" به شناخت اعتبار میدهد
به عبارت دیگر، برخورد گزینشی با جهان، امکان کارآمد را در آن فراهم میسازد. گروهی نیز اساساً معتقدند که نظریه، واقعیت را میسازد و نمیتوان مستقل از نظریه واقعیتی را تصور کرد. به عبارت دیگر باید با مفاهیم به سراغ واقعیت رفت و این مفاهیم هستند که تا حدود زیادی تعیین میکنند چه چیزی مهم و هر چیز چه معنایی دارد.
در برداشت اخیر به نقش فعال "اجتماع کنشگران" در تولید و اعتبار بخشیدن به شناخت و تعیین استانداردهای شناخت قابل پذیرش تأکید میشود. این همان نقشی است که هابرماس در شالوده حداقلی کنش عقلانی برای شناخت مورد توجه قرار میدهد.
بر این اساس، قضاوت درباره رسایی و منسجم بودن یک نظریه جنبه فرانظری مییابد و ما با "داستانهای مختلف" برای توضیح جهان سروکار خواهیم داشت که از درون خود دانش نمیتوان به معیاری برای صدق و کذب آن دست یافت.
نظر شما