به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر"، ماسايوكي يامائوچي، استاد دانشكده علوم و هنر دانشگاه توكيو با اعلام اين مطلب كه امسال سالگرد جنگ روسيه و ژاپن و سال آينده يكصدمين سالگرد انقلاب مشروطه در ايران است گفت: سال گذشته اولين هيئت ژاپني به ايران آمد و به بحث سنت و مدرنيته پرداخت و موضوعات مطلوبي نيز بررسي شد.
وي افزود: ايران و ژاپن در قرن 19 از لحاظ دولت و نهادهايشان عقب بودند و اين دو كشور سعي كردند به مدرنيته برسند و فرهنگشان را حفظ كنند. اصلاح طلبي در ايران توسط ميرزا تقي خان امير كبير آغاز شد، اما با قتل وي متوقف شد. در همان زمان اصلاحات در ژاپن آغاز شد و به موفقيت رسيد. در آن زمان دارالفنون را اميركبير تاسيس كرد و در همين زمان در ژاپن نيز چنين دانشكده اي تاسيس شد. اما تفاوت آن بود كه در ايران 105 نفر در دارالفنون شركت داشتند ، اما در ژاپن تعداد بسيار زياد و از طبقات مختلف بود.
استاد دانشكده توكيو در ادامه گفت: اين دو كشور تحت تاثير غرب قرار گرفتند و افرادي در سطوح بالاي حاكميت به سوي غرب رفتند. در ايران ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه سه بار به اروپا رفتند. البته سفرهاي اين شاهان هزينه هاي گزافي بر مردم تحميل كرد . از ژاپن نيز گروه هايي به غرب رفتند. هيئت ايوماكوما سه سال در اروپا بود. وي يك شخص درباري و معاون نخست وزير بود و تحت يك هيئت صد نفره به اروپا رفت. اين هيئت به مطالعه معاهدات و قوانين غربي پرداخت و متوجه شد كه استقلال افراد متمدن پيش شرط استقلال ملي است. همين طور وطن گرايي و نهادينه كردن روح يك كشور از مهمترين پيش شرط مدرنيته است.
وي در ادامه خاطر نشان كرد: دومين هيئت نيز به غرب رفت. اينها قوانين اساسي اروپا را مطالعه كردند. ميجي در اين هيئت و بررسي هايش به اين نتيجه رسيد كه دموكراسي بيش از حد به استبداد مي رسد و دوم اين كه ساطنت مناسب نيست و براي مردم رفاه نمي آورد. همچنين اگر دولت پارلماني شكست بخورد بايد پادشاه دخالت كند و مشكل را حل كند.
وي درباره سفر سومين هيئت به غرب گفت: هيئت سوم به آمريكا رفت و سيستمهاي محلي را مورد مطالعه قرار داد.
استاد دانشگاه توكيو در پايان تاكيد كرد: شما ايراني ها انقلاب مشروطه داشتيد ، اما اين كه چرا ژاپن توجه زيادي به قانون اساسي داشت اين است كه قانون اساسي نهادهاي ملي كشورش را ايجاد كرد و مهدي قلي خان هدايت نيز وقتي كه به ژاپن آمد از درستكاري افراد دولتي بسيار متعجب بود و از اصلاحاتي كه در آموزش و پرورش به وجود آمده بود مطالبي را در سفرنامه اش نوشت.
دكتر ماكوتوايوكيبه به بحث تاريخي در روابط ايران و ژاپن و تمدن اين دو كشور پرداخت و گفت: هر دو كشور در مطالعاتشان و الگوگيري تحت تاثير اروپا و آمريكا بودند و تمدن غربي بعد از انقلاب صنعتي توانست ژاپن را از سيطره خود در آورد و ژاپن نيز سعي داشت هويت و مليت خود را حفظ كند.
وي درپايان تاكيد بر تفاهم فرهنگي و جستو جو در مباني غربي شدن دو كشور داشت.
دكتر ناهيد مطيع سخنران بعدي بود كه به مقايسه نخبگان در برخورد با تمدن غرب در مقطع 1840 تا 1920 پرداخت.
وي گفت: در اين دوره ما شاهد انقلاب ميجي در ژاپن و انقلاب مشروطه و اصلاحات سپه سالار و اميركبير هستيم. آنچه كه باعث اشتراك ايران و ژاپن شد اين است كه هر دو كشور از قدرتهاي خارجي شكست خوردند و به آگاهي از غرب پي بردند و دوم اين كه نخبگان سياسي اولين قدمها را براي توسعه سياسي بر مي دارند و اين كه نخبگان بر سه نهاد آموزش، اقتصاد و سياست تاكيد داشتند.
وي در ادامه گفت: ايران از سه حوزه عثماني، روسيه و حوزه غربي ايران تحت تاثير تمدن غرب قرار گرفت. جدايي دين از سياست و برابري در مقابل قانون از ويژگي هاي اين سه دوره است. چهار گروه نخبگان در اين دوره به وجود آمدند. نخبگان تجدد طلب، خواهان آموزه هاي اصلاحي در ايران بودند. نخبگان اعتدال گرا گروهي بودند كه خواهان تلفيق ارزشهاي مدرن غربي با ارزشهاي اسلامي اند. نخبگان آرمانگراي اسلامي تحت ناثير حوزه عثماني و به دنبال اتحاد اسلامي از اين گروه بودند. نخبگان سنت نيز با تفكراتي سنتي وارد عرصه سياست شدند و به طور مثال از كلمه آزادي با عنوان قبيحه استفاده مي كردند و از مخالفان غرب نيز بودند.
دكتر مطيع درباره نخبگان ژاپن گفت : در دوره اي كه ميجي نام دارد دو شعار اخراج بربرها و احترام به امپراطور ميجي آغاز شد. در اين دوره نخبگان تجدد طلب ملي گرا هستند و اين افراد مي گويند كه روح ژاپني و آموزش غربي بايد همراه هم باشند.
وي درباره مقايسه ميان نخبگان ايران و ژاپن به سه مورد اشاره كرد: اخذ بنيانهاي علمي، برابري انسانها در برابر قانون و چند گانگي نخبگان از ويژگي هاي قابل مقايسه ميان ايران و ژاپن هستند.
دكتر فرشاد مومني سخنران بعدي نشست سنت و مدرنيته بود.
وي در ابتدا از منظر اقتصاد توسعه به موضوع بحث پرداخت و گفت: تجربه ژاپن يكي از درخشانترين تجربه ها در بحث اقتصاد توسعه است. شتاب تكنولوژي همه كشورها را در معرض باورهاي مدرنيته قرار داده و تا جايي كه به ايران مربوط مي شود در ادبيات توسعه از مفهوم پارادوكس ايران استفاده مي شود. وقتي از بيرون ظرفيتهاي ژئوپولتيكي را مي بينند به اين نتيجه مي رسيد كه اين كشور بايد به نتايج قابل قبولي دست يابد اما در واقع اين طور نشده است.
وي در ادامه گفت: در بحث سنت و مدرنيته تفاوت بنيادي ميان رهبران ايران بعد از انقلاب صنعتي وجود داشت و ما از اين منظر مي توانيم موفقيت ژاپن و عدم پيروزي ايران را توضيح دهيم.
دكتر مومني تاكيد كرد: فرهنگ ايران در وضعيت موجود ترجماني است از وضعيت اقتصادي ، لذا ما بايد به تفسير خردورزانه از رابطه سنت و مدرنيته برسيم. تجربه ژاپن و دركي كه از مدرنيته به دست آورد متناسب با عرصه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي بود و ژاپني ها به آينده شناسي در تصميمات كلي خود پايبند هستند.
وي درباره جهاني شدن نيز گفت: ما در نقطه اي قرار داريم كه تجربيات تاريخي مي تواند براي ما سودمند باشد. استفاده از تجربيات ژاپن در بحث توسعه مفيد است ، اما به الگوگيري از ژاپن نمي انديشيم .
نظر شما