به گزارش خبرنگار مهر، بابک اربابی، گرافیست و طراح پوستر اولین جشنواره هنرهای تجسمی دانشجویان در پی انتشار خبری در خبرگزاری مهر مبنی بر اعترض فرزاد ادیبی نسبت به استفاده بیاجازه از نامش به عنوان داور، در یادداشتی ارسالی به این رسانه مدعی است که امضای وی از پوستر اصلی جشنواره حذف و برخی از آثاری که دبیرخانه آنها را پذیرفته بود، به نمایش درنیامده است. اربابی در این نامه خواستار پاسخگویی مسئولان جشنواره شده و آورده است:
حدود 14 سال پیش به واسطه یکی از ناشران، کار گرافیک را شروع کردم. در این سالها در حوزههای طراحی گرافیک، نظارت فنی چاپ و مدیریت هنری مشغول به کار بودم. تااینکه با مدرسه حرفهای "ویژه" آشنا شدم و بعد از گذراندن دورههایی تصمیم گرفتم طراحی گرافیک در حوزه آکادمیک تجربه کنم. چندی قبل فراخوان جشنواره را که مخصوص دانشجویان بود، مشاهده کردم.
وقتی به سایت جشنواره مراجعه کردم، نوشته شده بود که به نیروی انسانی در بخشهای مختلف نیاز است. فکر کردم با توجه به تجربیاتم شاید بتوانم کمک کنم. برای همین اعلام آمادگیام را برای آنها به صورت پست الکترونیک ارسال کردم. پس از آن آقای زهانی (علی زهانی، دبیر جشنواره) تماس گرفت و طی ملاقاتی که تقریبا سه هفته قبل از افتتاح نمایشگاه برگزار شد، از من خواست پوستر اصلی جشنواره را برای آنها طراحی کنم. همچنین زهانی از وجود مشکلات مالی صحبت کرد و منهم چند حامی مالی را که تصور میکردم حتما چنین برنامههایی را پشتیبانی میکنند، به آنها معرفی کردم.
من انتشارات "کتاب آبان" را به عنوان یکی از بزرگترین ناشران هنری معرفی کردم تا برای چاپ کتاب و اقلام اطلاع رسانی جشنواره کمک کند. شرکت "مدیا" را هم برای انجام پرینت رنگی آثار معرفی کردم. قبلا هم این شرکت را با انجمن صنفی طراحان گرافیک آشنا کرده بودم که بعد از دو سال هنوز یکی از حامیان انجمن صنفی طراحان گرافیک است. با اینکه گفته میشد بودجه مالی ندارند اما مسئولان جشنواره به سراغ این موسسات نرفتند.
همچنین به موازات این کار، دو پوستر اتود کردم. بغیر از من به "مهدی آزاد" و "علی محمدی" هم برای طراحی پوستر نمایشگاه سفارش داده بودند اما علی محمدی پوستر را طراحی نکرد ولی مهدی آزاد و من پوسترهایی اتود کردیم که آقای زهانی با میل خودش هر دو پوستر من را انتخاب و پیشنهاد کرد یکی از اتودها به عنوان پوستر افتتاحیه و دیگری برای اختتامیه چاپ شود.
پوستر مراسم افتتاحیه، از عدد "یک" بزرگ که با یکهای رنگی پرشده بود، به عنوان تصویر اصلی پوستر ایفای نقش میکرد.فرم این عدد در بیشتر فرهنگها از لحاظ بصری میتواند مفهوم اولین را برای مخاطبان خود القا کند. همچنین تجمع یکهای رنگین با یک نظم واحد در کنار یکدیگر بیانگر اجماع دانشجویی در یک اتحاد واحد بود. اتحادی که میتواند میان دانشجویان جهان در حوزه هنرهای تجسمی از هر کشوری با هر فرهنگ، رنگ و شکلی رخ دهد. البته این اجماع در یکها، نوعی حس سیاه مشق را منتقل میکرد که با توجه به این ویژگی بخش خوشنویسی را نیز میتوانست حمایت کند.
اما پوستر دوم را با سیاه مشقهایی از فونتهای مختلف فارسی عدد یک طراحی کردم. ایده سیاه مشق را از خوشنویسی الهام گرفتم. بنظرم سیاه مشق یکی از افتخارات هنر ایران زمین است. سپس با استفاده از رنگهای شاد که به نوعی انرژی جوانی را به تصویر میکشد، انتخاب کردم و بعد از آن با استفاده از ابزارهای کامپیوتری این سیاه مشقها را تبدیل به تصویر اصلی پوستر خود کردم. به طوری که حسی از یک حجم را نیز میداد. تصویر اصلی پوستر در نهایت به شکل یک رقصنده سماع درآمد.
راضی از این بودم که این پوستر به عنوان اطلاعرسان پایانی جشنواره که شادی شرکتکنندگان را به تصویر کشیده است، به چاپ میرسید. خودم این پوستر را خیلی دوست داشتم. آقای زهانی هم نظری مثل من داشت. ولی بعد از مدتی به من گفتند که مشکل مالی دارند و به همین دلیل نمیتوانند هر دو پوستر را چاپ کنند. برای همین ترجیح دادم همان پوستر اول را چاپ کنیم هرچند بعدا دیدم امضای من از پای آن پاک شده است.
حتی به من گفتند از اساتیدی برای برگزاری همایش دعوت کنم. آنها لیستی از اساتیدی مثل ابراهیم حقیقی یا ساعد مشکی تهیه کرده بودند که منهم لیستی با موضوعات مختلف در اختیارشان قرار دادم. برای اینکه مباحث جدیدی به صورت علمی مطرح شود، تصمیم گرفتند اساتیدی را که قابلیت مطرح کردن موضوعهای جدید را دارند، دعوت به سخنرانی کنند. به همین دلیل مهرداد کشتیآرا رئیس گروه چاپ دانشگاه هنر برای صحبت در مورد مدیریت رنگ و گرافیک دیجبتال، طاهره محبیتابان برای خلاقیت، امرالله فرهادی در زمینه تبلیغات، تهمتن امینیان برای ایدهپردازی در تبلیغات و اسدالله چهره پرداز برای طراحی فونت مطرح شدند. پس از آن مسئولان جشنواره گفتند با چهار نفر صحبت کنم.
به همین دلیل فرهادی، کشتیآرا، تابان و چهرهپرداز را انتخاب کردم. برای برنامهریزی و حضور در همایشها با اساتید تماس گرفتم که متوجه شدم، خانم تابان ایران نیست، امرالله فرهادی به سفر رفته، کشتیآرا هم درگیر کارهای المپیاد گرافیک است. بعد از تماسهای اولیه نیز متوجه بیبرنامگی در دفتر جشنواره شدم به همین دلیل با چهرهپرداز صحبت نکردم چون نمیدانستم تکلیف برنامه چه میشود.
طراحی کارتهای دعوت را هم به من سپرده بودند. افتتاحیه قرار بود یکشنبه، 11 مرداد برگزار شود و پنج شنبه پیش از آن، آخرین فرصتی بود که باید کارتهای دعوت ارسال میشد. با اینهمه هنوز به من متن انگلیسی داخل کارت و نشانههای حامیان جشنواره را نداده بودند. متن اولیه فارسی هم اشکال داشت. در نهایت لحظه آخر متن انگلیسی را در اختیارم قرار دادند.
وقتی میخواستم پوستر را طراحی کنم، چندینبار از آقای زهانی پرسیدم به عنوان دبیر نظر خاصی ندارند؟ او هم اختیار تام در طراحی داد. برای همین پوستر را در اندازه 100 در 70 طراحی کردم که بدون امضای من چاپ شد. یک روز قبل از افتتاحیه باردیگر آقای زهانی زنگ زد و گفت که بیلبورد و استندها را نیز طراحی کنم. بعدازظهر یک شنبه، استند و بیلبوردها را تحویل دادم که بعدا فهمیدم اصلا استفاده نکردند. آنها تاکید کرده بودند پوستر دوم را برای بیلبورد استفاد کنم ولی آنقدر بیبرنامگی دیده بودم که دوست نداشتم پوستر دوم برای بیلبوردها استفاده شود.
از این مسائل که بگذریم، اعتراض دیگر من به جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی دانشجویان این است که چهار روز قبل از افتتاحیه از دبیرخانه به من زنگ زدند و گفتند تکنیک پنج لوگویی که در بخش نشانه فرستادهام، تایید شده و به انتخاب خودم سه نشانه را چاپ کنم و بفرستم. در بخش پوسترهای آزاد هم دو کار از سه کار من قبول شده بود. روز بعد هم که به دبیرخانه زنگ زدم تا پیگیر کارتهای دعوت شوم، به من گفتند دو پوستر دیگرم که در بخش صلح فرستاده بودم، قبول شده است و برای همین قرار شد پرینت آنها را هم بفرستم.
روز دوشنبه، برای مراسم افتتاحیه به موسسه صبا رفتم ولی با کمال تعجب مشاهده کردم، تنها دو پوستری را که در روز آخر برای بخش صلح فرستاده بودم، روی دیوار است. هیچیک از آثارم در بخشهای نشانه و پوستر آزاد، نصب نشده بودند. به سراغ خانم عقبایی یکی از افراد دبیرخانه جشنواره، رفتم و جواب درستی در این زمینه نگرفتم.
به سراغ آقای زهانی رفتم و گفت که یکسری کارها پاره شده و برای همین روی دیوار نرفته است. از طرف دیگر علی زهانی به من گفت فرزاد ادیبی و ایرج میرزا علیخانی به عنوان داوران بخش گرافیک، در لحظه آخر آثار را پایین آوردهاند. من هر دو نفر را در انجمن طراحان گرافیک میشناختم، برایم عجیب آمد که این کار را کنند.
سریع با فرزاد ادیبی تماس گرفتم. کاملا از این قضیه ابراز بیاطلاعی کرد و نقشی در انتخاب و داوری آثار نمایشگاه ندارد. ادیبی بلافاصله با آقای زهانی تماس گرفت و من که در پشت خط تلفن دیگرش بودم، مکالمه آنها را میشنیدم. زهانی در پاسخ به ادیبی گفت که به دلیل خستگی نامش را به جای میرزاعلیخانی که داور و دبیر جشنواره بوده، عنوان کرده است ولی بعد از این تماس اشتباه بازهم تکرار شده است.
همان شب با ایرج میرزا علیخانی تماس گرفتم و در مورد عدم نمایش آثارم با او صحبت کردم. او این مسئله را رد و به من توصیه کرد پیگیر بدست آوردن آثارم شوم. منهم با دبیرخانه تماس گرفتم و درخواست کردم آثاری را که نمایش ندادهاند، در اختیارم قرار دهند تا بتوانم در آرشیوم نگه دارم.به دنبال این مسائل نامهای در شش بند به دبیرخانه جشنواره نوشتم و از آنها خواستم دلیل این نابسامانی، پاک شدن امضای من از پوستر اصلی جشنواره و نمایش داده نشدن کارهایم را توضیح دهند (البته پاسخ به صورت کتبی یا رسانههای ذیصلاح داده شود).
برای من خیلی جالب است در یک جشنواره بینالمللی کاری انتخاب میشود، با شرکت کننده تماس میگیرند و میگویند آن را چاپ کند و بعد نمایش داده نمیشود. هیچکس هم جوابگوی این مسئله نیست.
اکنون نیز همزمان با مراسم اختتامیه یک جشنواره بینالمللی میشنویم دبیر بخش گرافیک تنها به همراه یک داور دیگر، هیئت انتخاب و داور کلیه بخشهای گرافیک را تشکیل دادهاند. چگونه انتخاب و داوری صورت گرفته است درحالیکه تعداد داوران باید فرد باشد.
نظر شما