سفارش به دعا برای دیگری
سال گذشته به بحثی اشاره کرده بودم که در جلسات گذشته با عنوان سرعت و بطئ در اجابت، یک روایت آن را دوباره مطرح کردم. آن روایت این بود که اگر کسی برای دیگری، پشت سرش دعا کند، دعایش سریعتر به اجابت میرسد. حالا میخواهم بحث دیگری را در باب دعا مطرح کنم. البته من گام به گام پیش میروم تا به اصل مطلب برسم. بحث این است که ما در روایات میبینیم که به «دعا برای دیگران» بسیار سفارش شده است. من نمیتوانم همه روایات را بخوانم ولی روایات بسیاری ـ تحت عناوین مختلفـ داریم که مضمون آنها این است که شما برای دیگران دعا کنید! حتی آیات قرآنی متعددی هم در این رابطه وجود دارد که من به بعضی از آنها اشاره میکنم.
1. سفارش به دعا برای والدین
در خصوص دعای پدر و فرزند، سفارش ویژهای شده است؛ چه پدر برای فرزند دعا کند و چه فرزند برای پدر دعا کند، هر دو مورد تأکید شده است . من یکی، دو مورد از این آیات را به عنوان نمونه میخوانم وگرنه آیات متعددی در این رابطه داریم که اگر میخواستم همه را بیاورم و مطرح کنم وقت جلسه تمام میشد. مثلاً در آیهای دارد: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ».(سوره ابراهیم، آیه 41) پروردگارا! از من و پدر و مادرم و از همه مؤمنین، در روز حساب بگذر.
در آیه دیگر دارد: «رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات».(سوره نوح، آیه 28) خدایا! من و پدر و مادرم و هرکسی که با ایمان به خانه من وارد میشود و همچنین همه زنان و مردان مؤمن را ببخش. این آیه دو مورد را ذکر کرده است؛ هم مؤمنین و مؤمنات را ذکر کرده و هم پدر و مادر را؛ اما پدر و مادر را به طور خاص قبل از دیگران آورده است.
یا در جای دیگر آمده است: «وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً».(سوره اسراء، آیه 24) یعنی بالهاى تواضع خویش را از سر دوستی و محبّت در برابر پدر و مادر بگستران و بگو «پروردگارا! آنها را مورد رحمت خویش قرار ده، همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند». خداوند راجع به پدر و مادر، امر میکند که آنها را اینطور دعا کنید.
سرعت اجابت دعای والدین و فرزندان
در باب اجابت این نوع دعا روایات متعددی داریم، به این مضمون که این دعاها سریعالإجابه هستند. در این رابطه یک روایت از پیغمبر اکرم(ص) است که حضرت فرمودند: «دُعَاءُ الوَلَدِ لِلْوَالِدِ کَالْآخِذِ بِالْیَدِ».(الفردوس) یعنی دعای فرزند برای پدرش مثل گرفتن با دست است. یعنی هیچ فاصلهای بین دعا و نتیجه دعا نیست. یا درباره دعای پدر برای فرزند روایت داریم: «دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ مِثْلُ دُعَاءِ النَّبِیِّ لِأُمَّتِهِ».(جامع الاحادیث) دعای پدر برای فرزندش مانند دعای پیغمبر برای امت خویش است. یعنی اینطور تشبیه میکند.
در روایت دیگری از پیغمبر اکرم(ص) آمده است: «دُعَاءُ الْوَالِدِ یَفْضِی إلَی الْحِجَابِ».(جامع الاحادیث) دعای پدر از حجاب میگذرد و دیگر مانعی بر سر راه خود ندارد. یعنی اگر پدر برای فرزندش دعا کند، این دعا بدون حجاب خواهد بود و از تمام حجابها میگذرد. روایت دیگر در همین باب از پیغمبر اکرم اینطور وارد شده است که: «کُلُّ شَیْئٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللهِ تَعَالَی حِجَابٌ إلَّا شَهَادَةَ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللهِ وَ دُعَاءَ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ».( جامع الصغیر و زیادته) میان هر چیز و خدایتعالی ممکن است حجابی وجود داشته باشد، مگر شهادت به وحدانیت او و دعای پدر برای فرزندش. اینجا دیگر هیچ حجابی در کار نیست. روایت در این باب زیاد است و این روایاتی که من میخوانم فقط از باب نمونه است.
2. سفارش به دعا برای برادر مومن
آیاتی را که قرائت کردم، دعای برای مؤمنین و مؤمنات را کنار دعای برای پدر و مادر مطرح کرده بود. روایاتی را که در مورد پدر و مادر خواندم، با مفاد و مفهوم قسمت اول متناسب بود. در یک دسته از روایات جدای از «رابطه پدر و مادر با فرزند»، «دعا برای برادر مؤمن» را مطرح کرده و به عبارت دیگر، «رابطه ایمانی» را برای دعا کردن بیان کرده است. البته در بعضی روایات هم «دعا برای برادر مسلمان» مطرح شده است که ما الآن به آن کاری نداریم. من این روایاتی را که به آن اشاره کرده بودم میخوانم. از امام باقر(ع) نقل شده که حضرت فرمودند: «أَسْرَعُ الدُّعَاءِ نُجْحاً لِلْإِجَابَةِ دُعَاءُ الْأَخِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ».(الکافی) من این روایت را قبلاً مطرح کرده بودم، ولی الآن میخواهم مطلب دیگری را توضیح دهم.
آثار دعا برای دیگران
· افزایش روزی و دفع بلاء
ما روایات متعددی داریم که نمیرسم همه آنها را مطرح کنم. شاید من در این رابطه دهها روایت دیدهام و آیات متعددی هم هست که سفارش میکند که در حق دیگران دعا کنید؛ بعد هم در خصوص فرزند و پدر، سفارشهای زیادی وجود دارد. در یک روایت از امام صادق (ع) نقل شده است که: «دُعَاءُ الْمُسْلِمِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ یَسُوقُ إِلَى الدَّاعِی الرِّزْقَ وَ یَصْرِفُ عَنْهُ الْبَلَاءَ».(وسائل الشیعه) با توجه به این روایت و روایات مشابه دیگری که زیاد هم هست و من فقط به یکی از آنها اشاره میکنم، میفهمیم که «دعا برای غیر»، روزی را زیاد میکند و در جلب روزی و به دست آوردن آن تسریع میکند. اینکه در روایت «یَسُوقُ» آمده بود، یعنی در اینکه روزی به دست تو برسد سرعت میبخشد. از طرف دیگر دعا برای غیر، از تو دفع بلا هم میکند.
تو برای یک برادر مؤمن دعا میکنی و اثر این دعا در مورد او زود حاصل میشود. اما از طرفی این دعا بر روی خود تو هم اثر دارد و آن این است که برای تو که داعی هستی، نه مَدعُوٌّ له که برای او دعا کردهای، جلب روزی و دفع بلا میکند. ممکن است تو برای شفای کسی از بستگان، رفقا یا هر کسی از مؤمنین پشت سرش دعا کنی که خدایا، او را شفا بده؛ همین دعا اثر دارد. اثرش این است که روزی تو زیاد میشود و از تو دفع بلا میشود. تو برای او دعا کردهای که خدا او را شفا دهد، اما اثر این دعا این است که روزیات با سرعت به دست تو خواهد رسید و اگر در سلسله علل بنا بر این است که بلایی به تو برسد، خدا راهش را عوض میکند و از تو دور میشود.
پس دعا برای غیر، بر روی «داعی» تأثیر میگذارد و این که به دعا کردن برای غیر، سفارش شده و در آیات و روایات هم میبینیم افرادی را برای دعا کردن، یا به طور کلی مؤمنین و مؤمنات، یا به طور خاص و شخصی، پدر و مادر را ذکر میکند، به همین منظور است و بعد هم آثاری دارد که مطرح شدهاند.
· تولد دعا از دعا
اما مطلبی را که میخواهم بگویم و مطلب بسیار مهم و اساسی هم هست، چیز دیگری است. تا به حال بحث ما این بود که یک سنخ اموری هستند که روی دعا اثر میگذارند و یا دعا دارای آثاری از قبیل جلب رزق و دفع بلا است. حالا میخواهم مطلب جدیدی را بگویم و آن این است که ما در معارفمان داریم که از دعا برای غیر، دعا متولد میشود. این یک مطلبی است که تا به حال نشنیدهاید. حالا من باید این را توضیح دهم. فرض بفرمایید اگر شما برای دیگری دعا کنید، به خاطر دعای شما، یک موجود دیگری که برای شما نامرئی است، برای شما دعا میکند. موجودی نامرئی به سبب دعای تو در حق دیگری، برای تو دعا میکند.
1. دعای فرشتگان برای داعی
حالا این را هم تقسیمبندی میکنم. چون دو مورد است؛ یکی عبارت از فرشتگان هستند. تو دعا کردی برای برادر مؤمنت یا هر کس دیگری؛ غیر از آن اثری که مترتب بر دعای تو است، از این دعای تو دعای دیگری متولد میشود. یعنی آن فرشته الهی که مأمور است برای ثبت و ضبط گفتارهای من و تو و مأمور است که دعاها را به مبدأ برساند، او آنجا برای تو دعا میکند. من تعبیر کردم به «موجود غیر مرئی» که او برای تو دعا میکند. یعنی متولّد میشود از دعای تو دعایی، آن هم از موجود غیر مرئی که به آنها میگوییم ملائکه یا فرشته.
دو برابر برای تو!
خوب آن داعی نامرئی کیست و چه دعایی میکند؟ من ذیل دو روایت مطلب را توضیح میدهم. در ادامه همان روایت قبل دارد: «فَیَقُولُ لَهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهِ آمِینَ!» یعنی ملک موکّل بر دعای تو اولاً او هم آمین میگوید تا دعایت زودتر به اجابت برسد. چون گفتیم اگر برای غیر دعا کنی «أسرعُ اجابتاً» است و زودتر اجابت میشود. اما آن فرشته بلافاصله بعد از «آمین» میگوید: «وَ لَکَ مِثْلَاهُ».(الکافی) یعنی «دو برابر این دعا برای تو»! او هم برای تو دعا میکند. یعنی «یتولّد من الدعاء، دعاءٌ بِضِعفَینِ»؛ از دعا برای غیر، یک دعا متولد میشود، اما نه یک برابر، بلکه دو برابر دعای برای غیر. یعنی میگوید همین که برای دیگری خیر خواستی، خدا دو برابرش را به تو بدهد. «لَکَ مثلاه» دعا است.
این غیر از آن آثاری است که قبلاً گفتم. اینها را از یکدیگر جدا کردم. یک وقت میگویی اثر دعا برای غیر این است که «یسوق الرزق» و «یدفع البلاء»؛ آنها هم آثار دعا است. اما این دعای جدید است. «یتولّد من الدعاء، دعاءٌ و الداعی هُوَ المَلَک». از دعای تو، دعایی متولد میشود که داعی و دعاکننده آن هم فرشته است. مفاد دعایش هم این است که «دو برابر برای تو»! که من از این نتیجه و پیآمد، به «تولد دعا از دعا» تعبیر کردم. این امر نسبت به دعا در حقّ غیر است که در روایات ما وارد شده است. این مضمون در چند روایت آمده است و مفاد یک روایت نیست.
2. ندای خدا از عرش
یک مطلب بسیار بالاتر هم هست که در روایات داریم. اینجا داعیِ نامرئی، ملک و فرشته بود؛ اما یک وقت آن داعی مافوق فرشته است. چون مافوق او است، دعایش هم مافوق او است. من یک روایت از امام صادق (ع) بخوانم که حضرت فرمود: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ»، اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، «نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ»، از عرش ندایی میآید؛ اینجا دیگر بحث، بحث ملَک نیست؛ بحث خداوند است که خالق ملک است. از عرش ندا میشود که: «وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ مِثْلِهِ». برای تو صدهزار برابر مثل او است. ملَک محدود است و دعایش هم محدود است. برای همین گفت: «لَکَ مِثْلاهُ»؛ اما خدا نامتناهی است و این عددی را هم که ذکر فرموده است، برای تقریب به ذهن من و تو است که به داعی بسیار زیاد و بی نهایت میبخشد. لذا میفرماید «وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ مِثْلِهِ»؛ برای تو صدهزار برابر مثل آنچه که گفتی.
صد هزار برابر برای تو!
در ادامه روایت دارد که امام صادق (ع) فرمود: «وَ إِذَا دَعَا لِنَفْسِهِ کَانَتْ لَهُ وَاحِدَةٌ. فَمِائَةُ أَلْفٍ مَضْمُونَةٌ خَیْرٌ مِنْ وَاحِدَةٍ لَا یَدْرِى یُسْتَجَابُ لَهُ أَمْ لَا». این در حالی است که اگر برای خودش دعا میکرد، فقط به اندازه همان یک دعایش به او داده میشد. حضرت چقدر زیبا و استدلالی وارد شدهاند. فرمود اگر همین چیزی را که برای برادر مؤمنش خواست، برای خودش میخواست، «کَانَتْ لَهُ وَاحِدَةٌ» یک چیز میداشت.
حالا بگو ببینم صدهزار تا که تضمین شده است، بهتر است یا یکی؟! آن هم کدام یکی؟! «وَاحِدَةٍ لَا یَدْرِى یُسْتَجَابُ لَهُ أَمْ لَا»؛ آن یکی که معلوم نیست مستجاب شود یا نه! اگر برای خودم دعا میکردم، یکی بود؛ اما یک چیزی که من نمیدانستم آیا به هدف اجابت میرسد یا نه. حالا بگو ببینم، صد هزار تایی که پشتوانه دارد و پشتوانه آن هم خود خداوند است و آن را ضمانت کرده است، بالاتر است یا یکی که معلوم نیست به هدف اجابت برسد یا نه؟!
به تعبیر اصطلاحی ما دعای برای غیر، علت تامّه است برای دو چیز؛ یکی دعای فرشته و دیگری ندای خدا از عرش. اینها جزء معارف ما است و در روایات ما آمده است. اینکه من در بحث اهمیت دعا به سراغ دعا نسبت به غیر آمدم، به این خاطر است.
این معارف را کوچک نشمارید!
ما در معارفمان اینها را داریم. اینها را کوچک نشمارید. ماه مبارک رمضان که گفته میشود ماهی است که باید کلام رب را، تلاوت کنی و بازگو کنی، خود این، برای تو مؤثر است. از این طرف اینکه سفارش به دعا شده، به همین خاطر است. او با تو سخن گفته است، سخن او را تکرار کن و خودت هم با او سخن بگو! روش و شیوهاش را هم خودشان به ما یاد دادهاند که چه کار کنیم. این را هم به ما آموختهاند. تو اگر حسابگر و سوداگری، حواست را جمع کن که این فرصتها را از دست ندهی.
از «خود» رها شو و به «خدا» بپیوند!
من نکتهای را عرض کنم و آن نکته این است که انسان در این سنخ از امور باید یک نوع «از خود گذشتگی» داشته باشد، تا رستگار شود. «پایبندی به خود» من و تو را بیچاره میکند. رهایی از خود، راهگشا است. این سنخ از معارف میخواهد این مسائل را به ما بیاموزد. میفرماید برای دیگری دعا کن؛ چند برابر به تو میدهم. مدام به «خودت» نچسب! ای عاقل! اگر خودت را رها کنی، بیشتر به دست میآوری؛ چه رسد به این که خود را رها کنی و به خدا برسی که آنجا دیگر همه چیز از آن تو خواهد بود. از «منیّت» رها شو و به «خدائیّت» بپیوند. بسیاری بودند که همین کار را کردند و مشمول دعای اولیای خاصّ خدا شدند.
آثار از خود گذشتگی
داستان حرّ را شنیدهاید. در بین راه به کاروان امام حسین (ع) رسید. در آن بیابان گرم، تشنه بودند. حضرت قبلاً پیشبینی کرده بود و فرموده بود که آب زیاد بردارید. حضرت دستور داد که به همه آب بدهند؛ حتی به مرکبهایشان. اینها همه درس است. حضرت نفرمود اینها دشمن هستند، یا آبها را برای خودمان ذخیره کنیم. بلکه فرمود به اینها آب دهید تا بخورند. حتی اگر دشمن است، باشد! ما از این حرفها نداریم.
ظهر که شد حضرت میخواست نماز بخواند. به حرّ گفت برو با اصحابت نماز بخوان! حرّ گفت نه، شما بایستید، ما هم پشت سر شما نماز میخوانیم. این هم یک گذشت از «خود» است. اینها همه از خودگذشتگی است. با هزار سرباز آمده است اما نماز را به امام اقتدا میکند. گفت تو پسر پیغمبر هستی، ما هم به تو اقتدا میکنیم. حضرت نماز را خواند. نماز که تمام شد حضرت فرمود که نامههای شما از کوفه آمده است. شما من را دعوت کردید و من هم برای همین آمدم. حرّ گفت: نامهها را بیاورید! من از اینها نبودم و من به شما نامه ننوشتم.
امام حسین سوار شد و خواست حرکت کند که حرّ جلوی حضرت را گرفت. حسین (ع) به او گفت: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ! مَا تُرِیدُ؟»(بحارالانوار) چه میخواهی؟ مادر به عزایت بنشیند! باز هم حرّ از خودش میگذرد. رو کرد به حسین گفت اگر کسی غیر از تو اسم مادر من را برده بود، همانطور اسم مادرش را میبردم؛ اما مادر تو فاطمه (س) است و من نمیتوانم جز به بهترین وجه نام او را ببرم. همین از خود گذشتگیها دستش را گرفت.
-----------------------------------------
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
نظر شما