۳۰ شهریور ۱۳۸۳، ۱۵:۱۶

گروه دين و انديشه خبرگزاري مهر بررسي مي كند :

مقدمه اي بر مفهوم " هوش مصنوعي "

خبرگزاري " مهر " - گروه دين و انديشه :فلسفه ذهن را پل واسط ميان علم و فلسفه دانسته اند. به معناي ديگر در فلسفه ذهن همچنان كه با مباحث نظري كه به فلسفه پهلو مي زنند روبرو هستيم با دستاوردهاي علمي نيز كلنجار مي رويم. در اين مقال سعي شده كليات بحث " هوش مصنوعي" كه اين يكي از مباحث مهم موجود در فلسفه ذهن است ارايه شوند.

                                             1

هوش مصنوعي به بحثهايي كه در علم و فلسفه  وجود دارند اطلاق مي شود كه  قصد دارند مشخص كنند  ماشينها چه كمكي به ما براي حل مسايل پيچيده،  شبيه مشي و روشي كه انسان آن مسايل را حل مي كند ، مي توانند صورت دهند. اين بحثها عمومآ و اكثرآ  از مشخصه هاي هوش انساني كمك مي گيرند و اين مشخصه ها را به روش الگوريتم رايانه اي در مي آورند. 

هوش مصنوعي با رشته هايي چون علوم رايانه اي، رياضيات، روان شناسي، شناخت شناسي، زيست شناسي و فلسفه پيوند دارد.  اين قابليت ما براي تركيب اين دانشها است كه ما را به خلق هوش مصنوعي قادر مي سازد وگرنه بسياري از اين علوم مي توانستند وجود داشته باشند بدون آنكه ما مشي و طرحي به نام " هوش مصنوعي " را دنبال كنيم. 

انگيزه پرداختن به اين موضوع از آنجا ناشي مي شود كه رايانه ها محاسبات را بخوبي انجام مي دهند و قواعد برنامه ريزي شده ثابتي را واجد هستند. اين امر به ماشينهاي مصنوعي اين اجازه را مي دهد كه كاركردهاي يكنواخت و ثابتي داشته باشند كه اين كاركردها هم مطمئن و هم كارآمد هستند و انسانها البته  قادر به انجام آن    كاركردها بدان دقت و كارآمدي  نيستند.  هرچند اين انگيزه قوي و مهمي براي پرداختن به ايده هوش مصنوعي به شمار مي رفت هنگام تآمل بيشتر بر آن مسايل زيادي مطرح شدند. به طور مثال   برخلاف انسانها، رايانه ها فهم قابل توجهي از موقعيتهاي ويژه ندارند و بخوبي خود را با شرايط جديد وفق نمي دهند.  يكي از اهداف بعدي بحث " هوش مصنوعي"  بهبود رفتار ماشينها براي آن غلبه بر آن محدوديتها  به حساب مي آمد.   به همين جهت  بيشتر پژوهشهاي هوش مصنوعي بر اين نكته مهم استوارند كه ما ابتدا بايد دريابيم هوش انساني به چه معناست و اين البته موضوعي است كه در باب آن اختلاف نظرهاي بسياري وجود دارد. بحث هوش مصنوعي با مدد از روانشناسي و معرفت شناسي و همچنين عصب شناسي به اينجا رسيد كه انسانها رويكرد جالبي به حل مسايل دارند كه اين متكي بر تفكر انتزاعي آنها، عقلانيت موشكافانه شان و تشخيص موارد است.  هوش مصنوعي اما  به ما كمك مي كند تا اين فرآيند را با بازتوليد آن فهم كنيم و بنابراين اين هوش ما را قادر مي سازد تا آن  فرآيند را فراتر از قابليتهاي جاري بسط دهيم. مي توان گفت هوش مصنوعي به دنبال بهينه سازي انسان و رايانه در موجود حامل هوش مصنوعي به گونه اي است كه اين موجود جديد مولفه هاي مثبت  انسان و رايانه را داشته باشد و از نكات منفي فكري مبرا باشد. 

                                             2

تاكنون ا لبته همه اين ويژگيهاي هوش مصنوعي گرد هم نيامده اند كه موجودي را به وجود آورند كه واجد هوش مصنوعي باشد. به اين جهت پژوهشگران حوزه هوش مصنوعي به اهداف كمتري هم رضايت داده اند  و  اخيرا مبحث هوش مصنوعي بر حوزه اي كارآمد با كاربردهاي معين تآكيد كرده است كه در اين گستره ضرورتي به حوزه كاملي از قابلتيهاي هوش مصنوعي نياز نيست . اين هوش مصنوعي محدود نزد پژوهشگران اين حوزه به هوش  باريك معروف است.

با اين همه بسياري از پژوهشگران هوش مصنوعي بر اين نظرند كه ماشينهاي مصنوعي در آينده نزديك قادر به تفكر هوشمندانه خواهد بود. اين ماشينها سيليكونهاي خالص، رايانه هاي كوانتوم و يا تركيبهاي چندگانه اي از اجزاي ساخته شده به علاوه بافتهاي عصبي هستند. اميد پژوهشگران اين است كه با اين اجزا در قرن بيست و يكم كارهاي مهيج و جالب توجهي را صورت دهند. 

                                             3

رويكردهاي بسيار متفاوتي در قبال هوش مصنوعي وجود دارند و هيچ كدام از اين رويكردها البته  نه به تمامي درست و نه به تمامي غلط هستند. پاره اي از اين رويكردها اما براي مواردي مناسب  ترند اما هر بديلي هم قابل دفاع منطقي است. در طي اين سالها روندهايي متكي بر حالت ذهن نضج گرفته  كه موقعيتهايي جديد را به وجود آورده اند. پژوهشگران بر اين عقيده هستند كه اگر بتوانند بازسازي منطقي دقيقي از حالات ذهن انسان صورت دهند مباحث مربوط به هوش مصنوعي تحولي جدي را به خود خواهد ديد.

در پنج دهه گذشته پژوهش هاي مربوط به هوش مصنوعي بيشتر بر حل مسايل خاص متمركز بوده است و در اين ميان البته راه حلهاي زيادي هم كه كارآمد و مطمئن باشند ارايه و بسط  يافته اند. اين امر تبيين مي كند كه چرا حوزه هوش مصنوعي به شاخه هاي زيادي تقسيم شده كه از شناخت نمونه تا زندگي مصنوعي و از محاسبه تكاملي تا طراحي را شامل مي شود. از آنجا كه ما واجد رويكردهاي متفاوتي به اين موضوع هستيم و هر رويكرد يك يا چند مولفه هوش انساني را مدنظر قرار داده اند ما به ماشينهاي مختلفي با كاركردهاي گوناگون رسيده ايم. 

                                             4

كاربردهاي بالقوه هوش مصنوعي هم فراوانند. آنها هم در حوزه نظامي براي كنترل خودكار و تعيين هدف كاربرد دارند و هم در صنعت سرگرمي براي بازيهاي رايانه اي و  روباتها به كار مي آيند. در اين ميان كاربردهاي زياد آنها در بيمارستانها، بانكها و مراكر آموزشي نيز نمي توانند ناديده گرفته شوند. ماشينهاي حامل و واجد هوش مصنوعي قادرند تا رفتار مشتريان را پيش بيني و فرآيندها را نشان دهند و دهها كار پيش بيني شده و پيش بيني نشده صورت دهند. بدين جهت مي توان انتظار داشت هرچه ما به دستاوردهاي بيشتري از ايده هوش مصنوعي دسترسي پيدا كنيم زندگي متفاوتري داشته باشيم. همان گونه كه ديگر فن آوري ها زندگي ما را متحول كرده اند اما شايد بتوان با طرفداران اين ايده همراه شد و اذعان داشت كه كيفيت كاملآ متفاوتي در زندگي بشري با اين تحولات رخ دهند.  بدين جهت بازار هوش مصنوعي،  بسياري از پژوهشهاي در اين باره را به پيش مي برد و حمايت مي كند. چون اين بازار مي داند شكوفايي اين شاخه از معرفت انساني سرآغاز يك تجارت سودآور است. 

                                             5  

با اين همه مخالفان بحث هوش مصنوعي هم فراوانند. آنها نه تنها مطلوب بودن اين كار را زير سوال مي برند كه در باب مقدور بودن آن هم با ترديدهاي زيادي مواجه هستند.  به نظر مي رسد در اينجا هم بحثهاي نظري ،  به جد متآثر از اكتشافات جديد هستند و مطمئنآ كشفهاي تازه ،  ماهيت بحثهاي نظري و فلسفي مخالف هوش مصنوعي را تغيير خواهند داد.

کد خبر 113721

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha