۴ شهریور ۱۳۸۹، ۹:۲۹

شمشیر دو لب مغالطه

شمشیر دو لب مغالطه

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: ایراد اتهام مغالطه به دیگران ترفندی است که در آن یک فرد، دیگری را به ارتکاب مغالطه متهم می‏کند، در حالی که واقعاً مرتکب مغالطه نشده است، بی‏آنکه نشان دهد کجای سخن یا استدلال وی بر خطا بوده است.

در سلسله یادداشتهایی که تاکنون با عنوان کلی "منطق برای زندگی" نگاشته شده است، برخی از انواع مغالطات طرح و در موارد بسیاری نیز با ارائه مصادیقی از امور روزمره و جاری در جامعه مورد بحث قرار گرفته‏اند. اما ممکن است کسانی که با موضوع مغالطات برخورد می‏کنند، خود را با پرسشی اخلاقی نیز رو به رو ببینند.

آن پرسش را به طور کلی می‏توان چنین طرح کرد که آیا ممکن است آشنایی با مغالطات، منجر به توانایی فرد در استفاده از آنها به هر قیمتی برای رسیدن به خواستها و امیال خود گردد، حتی اگر حق با وی نباشد؟ این پرسش اخلاقی البته پرسشی بجاست اما باید توجه داشت که آشنایی با مغالطات، همچون بسیاری از دانشها و مهارتهای دیگر در حکم وسیله است.

شاید همان مثال تکراری چاقو برای روشن شدن بحث کفایت کند که در دستان پزشک متخصص، جان بیماران را نجات می‏دهد و در دستان جانی، جان انسانها را می‏ستاند. بنابراین درباب مغالطات نیز باید گفت مشکل از آنجایی آغاز می‏شود که فرد از این وسیله صرفاً برای رسیدن به خواسته‏های خود به هر قیمتی بهره برد، ورنه اصل داشتن دانش یا مهارت به تنهایی کافی نیست تا حکمی اخلاقی مبنی بر خوب یا بد بودن چیزی صادر کنیم.

بنابراین اگر در جایی افراد به دلیل آشنایی‏شان با مبحث مغالطات یا توانایی‏شان در مغالطه‏کردن، کوشیدند طرف مقابل خود را با استمداد از این دانش و مهارت خود، منکوب و از میدان به در کنند، آنگاه باید هشیار بود.

در غیر اینصورت توانایی یکایک افراد در شناسایی یک مغالطه، سبب خواهد شد که نه تنها خود در سخنان هر روزه‏شان دقت بیشتری کنند که مبادا گرفتار دامهای مغالطی نشوند بل در مواجهه با سخنان دیگران نیز به سادگی فریب نخواهند خورد و با ذهن تیز و هماره آگاه خود به موضوعات مختلف پرداخته و گفتگویی تا حد ممکن عاری از حاشیه را سامان می‏دهند.

با این اوصاف اگر در جایی فردی سخنی گفت و ادعایی را طرح کرد، می‏‏توان با رویکردی سنجشگرانه، سخن و مدعای وی را بررسی و نقاط ضعف و قوت استدلالهای وی را بیان کرد بی‏آنکه در دام مغالطه این یک مغالطه است یا مغالطه کردی گرفتار شد.

این نوع مغالطه در واقع ترفندی است که در آن یک فرد، دیگری را به ارتکاب مغالطه متهم می‏کند، در حالی که واقعاً مرتکب مغالطه نشده است.این کار نوعی خطابه است که می‏تواند فوق‏العاده خطرناک باشد و می‏توان آن را از انواع مغالطه بار ارزشی کلمات نیز دانست، چرا که در آن، همواره از عبارت "این که مغالطه است" استفاده نمی‏شود بل در موارد بسیاری، فرد ممکن است از عبارات دیگری استفاده کند و مثلاً بگوید "شما تناقض‏گوییهای عجیبی می‏کنید"، "مقدمات شما معلوم نیست" و قس علی هذا.

اما کسانی که دیگران را متهم به استدلال مغالطه‏آمیز می‏کنند وظیفه دارند دقیقاً مشخص کنند که چرا معتقدند این اتهام منصفانه است. در غیر این صورت اتهام وارد شده در بهترین حالت اتهامی مبهم و اثبات ناشده است.

همچنین نکته مهمی که همواره باید در مواجه با این نوع مغالطه در نظر داشت این است که "مغالطه" واژه‏ای چند پهلوست و مشخص نمی‏کند که فرد دقیقاً دچار چه مغلطه‏ای شده است. مغالطه می‏تواند به معنای استدلال نامعتبر یا الگوی استدلال غیرقابل اعتماد باشد. همچنین در برخی از بافتها ممکن است صرفاً صورت مختصر این جمله باشد که "من با گزاره آخر شما موافق نیستم".

آنچه مهم است اجتناب از کاربرد سوم است که در واقع باعث مغشوش شدن تمایز مهمی بین نادرست بودن یک گزاره و مغالطه‏آمیز بودن شکل خاصی از استدلال می‏شود. بنابراین هنگامی که فردی متهم به ارتکاب مغالطه می‏شود، بهترین راه برای وی در دفاع از خود این است که از طرف مقابل بخواهد در مورد اتهامش توضیح دهد.

همچنین در مقام نقد سخن دیگران بیشتر از آنکه از ایراد صریح و مستقیم اتهام "مغالطه کردی" استفاده شود، بهتر است دقیقاً نشان داده شود که فرد در کجای سخن یا استدلال خود به خطا رفته است.

کد خبر 1140441

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha