به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر "خلیل حسین" در مقاله ای که در وبلاگ خود منتشر کرده آورده است: از روز دوم سپتامبر آتی (11 شهریورماه آتی) مذاکرات مستقیم میان دو طرف اسرائیلی و فلسطینی آغاز می شود، مذاکراتی که می توان آن را طولانی ترین مذاکره تاریخ در منازعات منطقه ای دانست. این مذاکرات را البته می توان نتیجه منازعات قرن بیست و یکم دانست که شاید با نحوه برخورد کنونی اسرائیل در مدیریت مذاکرات و دیکته کردن شروط خود تا یک قرن دیگر نیز به درازا کشیده شود.
در اینجا این سوالات مطرح می شود که واقعا موضوع از چه قرار است؟ دیدگاه دو طرف در این مسئله چیست؟ آیا برای مذاکرات می توان مسیر و سرنوشتی شفاف ترسیم کرد؟
به طور کلی می توان گفت 4 موضوع اصلی در مذاکرات می تواند قابل بحث باشد که شاید از آنها مسائل متعددی منشعب شود که همچون مین های انفجاری در پیچ و خم مذاکرات قابلیت انفجار دارند. این مسائل اساسی چهارگانه شامل موضوع آوارگان، شهرک ها، قدس و کشور مستقل (فلسطین) است.
در مسئله آوارگان فلسطینیها به قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1948 ، طرح ارائه شده در بیروت در سال 2002 و البته نقشه راه استناد می کنند تا در این مسئله به راه حل عادلانه ای دست یابند. اما موضع آنان (تشکیلات خودگردان فلسطین) کاملا واضح نیست چه آنکه از اصطلاح"حق بازگشت" استفاده نمی کنند و نمی گویند که این آوارگان باید به کجا بازگردند.
اما در نظر اسرائیل مسئله حق بازگشت آوارگان جایگاهی ندارد و آنها این مسئله را مربوط به دهه های 50 و 60 قرن گذشته می دانند. از سوی دیگر، تل آویو همواره تلاش کرده با وعده تشکیل کشور فلسطین از مسئله حق بازگشت آوارگان فلسطینی فرار کند.
فلسطینیان شهرک های صهیونیستی را غیر قانونی می دانند و بر توقف شهرک سازی ها تاکید دارند. همچنین در برهه اخیر طرف فلسطینی خواستار برچیده شدن شهرک هایی شده است که پس از سال 1967 در کرانه باختری و قدس ساخته شده اند، شهرک هایی همچون ادومیم و معالیه.
در این مسئله رژیم اسرائیل دو موضع متفاوت دارد؛ نخست اینکه آنان با برچیده شدن شهرک های غیر قانونی که تعداد آنها کم و جمعیت ساکن در آن ناچیز است مشکلی ندارند، اما شهرک های بزرگ همچون کادمومیم و معالیه را جزیی از خاک (مورد ادعای خود دانسته) و دست کشیدن از آنها را خط قرمز می دانند.
برای طرف فلسطینی (تشکیلات خودگردان فلسطین) قدس شرقی پایتخت کشور وعده داده شده فلسطین است. طرف فلسطینی علاوه بر تقاضا برای حاکمیت مطلق بر مسجد الاقصی خواستار کنترل کامل بر "دیوار براق" هستند تا از رسیدن یهودیان به این مکان عبادی جلوگیری کنند.
اما رژیم اسرائیل قدس را پایتخت ابدی خود از سال 1980 می داند. تل آویو تاکید می کند که تعهدات خود را در معاهده کمپ دیوید (سال 2000) که در آن به لزوم تقسیم بیت المقدس و تخلیه مسجد الاقصی اشاره شده، لغو کرده است.
فلسطینی ها در این مسئله خواستار تشکیل کشوری در مرزهای ژوئن 1967 هستند. کشوری که تنها به 22 درصد از مساحت سرزمین تاریخی فلسطین خلاصه می شود. کشور مورد تقاضای طرف فلسطینی (تشکیلات خودگردان) شامل قدس شرقی و کرانه باختری می شود که غزه هم جزئی از آن است. البته با توجه به جدایی غزه از کرانه باختری طرف فلسطینی خواستار اتصال این دو منطقه به یکدیگر و از طرفی ارتباط غزه با جهان خارج است.
در مقابل رژیم اسرائیل با تاکید بر دولت یهودی خالص با این مسئله مخالفتی ندارد که فلسطینیان در یک کشورمانندی دور هم جمع شوند. اما چه کشوری؟ کشوری که خلع سلاح شده باشد، حاکمیتی نداشته باشد و بر تمام معابر و گذرگاههای زمینی، هوایی و دریایی آن کنترل دقیقه به دقیقه و جزئی وجود داشته باشد؛ کشوری چند پاره، سرزمینی تکه تکه در حصار دیوارهای حائل. دولتی بدون حاکمیت داخلی و خارجی.
استاد روابط بین الملل دانشگاه لبنان در ادامه می نویسد: طبیعتا اسرائیل به سوی میز مذاکرات مستقیم گام بر می دارد و به درخواست های طرف فلسطینی گوش می کند اما ضرورتا این بدان معنا نیست که تل آویو این به این خواسته ها جواب داده و آنها را عملی می کند. چه آنکه در مدتی کوتاه خواسته های پیشین را نادیده گرفته و پروسه جدیدی برای مذاکرات طراحی می کند.
اگر این اساس مذاکراتی است که در دو دهه اخیر شکل گرفته آیا در دور جدید مذاکرات تغییری در آن ایجاد می شود؟
حسین خلیل تاکید می کند: با استناد به مواضع اخیر اسرائیل و اظهارات "آویگدور لیبرمن" پاسخ این سوال منفی است. چه آنکه نمی توان در این اظهارات نکته مثبتی مشاهده کرد. مرگ روند مذاکرات با توجه به اختلافات عمیقی که در این مسئله به ویژه شهرک سازی وجود دارد، در واقع قبل از آغاز آن رسیده است.
این استاد لبنانی در ادامه با انتقاد موضع ضعیف اعراب در قبال از سرگیری مذاکرات سازش می نویسد: اعراب همواره فرصت های متعددی به اسرائیل داده اند. آخرین آنها مذاکرات غیر مستقیم چهار ماهه بود که با هدف جذب مجدد طرف فلسطینی به مذاکرات مستقیم دنبال شد. مذاکرات مستقیمی که در نهایت به بلعیدن و هضم خواسته های طرف فلسطینی منتهی می شود.
مخاطره آمیزترین مسئله در روند سازش این است که طرف فلسطینی قانع شود تنها با مذاکرات مستقیم است که می تواند به حقوق مشروع خود دست یابد و در مقابل طرف اسرائیلی هم به این استنتاج برسد که تنها وی حرف اول و آخر را در تعیین تکلیف تمام مسائل مورد مذاکره دارد.
استاد روابط بین الملل دانشگاه لبنان در خاتمه می نویسد: در واقع مسیر و سرنوشت دور جدید مذاکرات با مذاکرات قبلی متفاوت نخواهد بود. طرف فلسطینی امتیاز می دهد و اسرائیل به خواسته های خود می رسد. خواسته هایی که شاید با برگزاری دورهای دیگری از مذاکرات هم دنبال شود که هدف آن اجبار فلسطینیان به دادن امتیازات پیاپی است.
نظر شما