۲۰ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۳۲

دومین شب اجرای کامکارها/

کامکارها کام هنردوستان را شیرین کردند

کامکارها کام هنردوستان را شیرین کردند

خبرگزاری مهر - گروه استانها: کافیست کمی اهل دل باشی تا هنر روح و دست گروه یازده نفره کامکارها جانت را بنوازد و به اوج عروج کنی.

به گزارش خبرنگار مهر از مرکز همایشهای برج میلاد، گوش جان که بسپاری و موسیقی و شعر که اصیل و غنی باشد به هیچ چیز نمی توانی بیندیشی جز ذات حضرت حق، مخصوصا وقتی گروهی سراپا سفیدپوش را مقابل رویت در فضایی روح انگیز ببینی که به هنر و طبع ایرانی آراسته شده است.

ندای سرخوشان عشق که با هنرمندی کامکارها گوش نواز شد دیگر تویی و معبود که التماس می کنی از زبان شعر مولانا که

 "ای خدا این وصل را هجران مکن           سرخوشان عشق را نالان مکن"

نوای بیژن کامکار که با شعر غنی مولانا یکی می شود دیگر تو هستی خدا و آرامشی که ناشی از یاد اوست. مضرابهای پشنگ کامکار بر سیمهای سنتور که می زنند و نوای همخوانها که برمی خیزد، دیگر تو هستی و آرامشی که به تو می گوید خویشتن را بردار، خویشتن را بشناس و تنها از او بخواه و از او. شعر که به پایان می رسد و می گوید:

"نیست در عالم ز هجران تلخ تر         هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن"

دلت نمی خواهد از این فضا بیرون بیایی، چرا که تازه آرام گرفته ای از یاد او و زمزمه های خواستن از او، که از همه خواستنی تر است، اما چیزی هم از دست نمی دهی وقتی نوای سنتور و سه تار در هم می آمیزد و تو را به ادامه خلسه عاشقانه ات فرا می خواند.

قشنگ کامکار به معنای واقعی قشنگ می نوازد، دستان او آنچنان سه تار را می نوازند که گویی مادر فرزند را و آنقدر صدای برخاسته از این سه تار زیباست که انگار نوای خوش کودک است از دریافت محبت مادر.

سالن یکپارچه تشویق است از این همه هنر کامکارها که در عید فطرت و بازگشت به خویشتن کمک می کنند که تو به خویشتن بیندیشی و به خودت یادآوری کنی که جز او نباید از کسی دیگری چیزی بخواهی، هم او که خواستنی ترین خواستنی دنیاست و تو غافلی.

تصنیف گلبانگ رود ادامه همان مسیر قبلی است که تو را می برد به آنجا که از ساقی جام عشق طلب کنی، ارسلان کامکار که دست به ساز می شود و شعر حافظ که از جان همخوانان برمی خیزد، می توانی در وجودت به اوج برسی.

"مغنی نوایی به گلبانگ رود    بگوی و بزن خسروانی سرود"

حال وقت است که از ساقی جام عشق بطلبی کافی است که تو باید بطلبی تا او اجابت کند، فقط باید همنوا با ساز ارسلان کامکار بگویی ساقی بیا، ساقی بیا.

حالا نوبت کمانچه است که ادامه شستشوی روحت را میسر سازد، سوز دارد، اما متفاوت است و دلنواز و امیدبخش. اردشیر کامکار با مهارت آرشه را بر سیمهای کمانچه می کشد آنچنان که گویی سوهانی بر زنگارها می زند و تو می توانی همچنان در سکوت حیرت انگیز تماشاگر حاضر در سالن، دل سپرده به ساز در مسیر خود باشی.

اما کار اردشیر که تمام می شود سالن بی وقفه تشویق است آنچنان که گویی حاضران آمده اند تا فقط تشویق کنند و البته تاکید بر اینکه قدر هنرمند حتی به تشویقی با دستان خالی باید شناخت.

"یا مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا     یارتویی، غار تویی ، خواجه نگهدار مرا"

حالا وقت تاکید است بر خواسته های اولیه، که ای دوست من که دلداده تو هستم و جانم از آن توست حفظم کن که همه چیزم تو هستی و تو.

نوبت عود است، سازی قدیمی که صدایش بیشتر مدرن است تا سنتی و این همان جاست که احساس می کنی گروه از  نوای موسیقی سنتی صرف که چه بسا خسته کننده شود خارج شده و البته همصدایی ها نیز این احساس را منتقل می کند.

هر سیم صدایی و هر ضرب نوایی، و هنر دستان ارسلان کامکار مانند دیگر کامکارها به تحسین وامی دارد هر که را که اندکی هنر بشناسد.

بخش پایانی قسمت اول تصنیف "ساقیان" است که با تکنوازی سنتور اردوان و سه تار قشنگ و پشنگ همراه بود بر موسیقی دلنوازی که هوشنگ کامکار ساخته است.

سالن که از جمعیت در حال انفجار است حال و هوایی متفاوت دارد از شبهای دیگر، چرا که آخرین اجرای این دوره است و مشتاقان همچنان مشتاق.

بعد از استراحتی نیمه ساعته نوبت به نشان دادن اصالت کردی کامکارهاست، لباسهای رنگی زندگی و افتخار و نجابت بر تن، و سازهای عشق در دست، بخش کردی برنامه آغاز می شود.

عکس از اجراهای قبلی

شروع برنامه با آهنگی که ساخته ارسلان کامکار است و بر اساس شعری از "همین" ساخته شده آغاز می شود.

" وه ره یارم" نوای آشنای جمعیت 1600 نفری سالن است، همه با گروه زمزمه می کنند. همخوانی گروه آنچنان زیباست که دلت می خواهد همه ساکت باشند اما نوای موسیقی آنچنان دل انگیز است که حتی آنها که کردی نمی دانند جز همنوایی راه دیگری نمی یابند.

"وه ره یارم" نوایی آشنا در میان کرد زبانان است که در وصف یار خوانده شده، یاری که باید یار بماند تا روز پایدار.

"خان نه میری" با تنظیم اردشیر کامکار نوایی متفاوت دارد، ترکیبی از اشعار دل انگیز محلی سنندج، کرمانشاه و لری است و در واقع قطعه ای به نمایندگی از غرب کشور است.

حاضران در سکوت گوش سپردند و پس از اتمام بی وقفه تشویق کردند و البته ارسلان کامکار تشکر کرد از برادران ملکی که در بخش لری این قطعه با گروه همکاری کرده بودند.

"ئه لوه ی گه نم خه ری"  و نیز "ده سر به له نگه ر" دو قطعه فولکور کردی و با نشاط بودند که با نواهای دف شور مضاعفی داشتند. قطعه اول را اردشیر کامکار و قطعه دوم را ارسلان کامکار ساخته بود.

"مال و مینم" مولودی شادمانی بود که نشاط دو چندان بر سالن اجرا حاکم کرد و اغلب جمعیت ایستاده آن را شنیدند و با تمام توان گروه را تشویق کردند.

" هه نار هه نار" ساخته بیژن کامکار آخرین بخش برنامه کامکارها در اجرای این دو شب بود که نوایی شادی داشت و مانند اغلب قطعات این بخش با تشویقهای مکرر حاضران به پایان رسید.

گروه پس از اجرای این بخش برخاست و با خداحافظی به پشت صحنه رفت اما تشویقهای بی امان حاضران که بیش از 5 دقیقه استمرار داشت و بردن نام بیژن کامکار و تقاضای قطعه ای دیگر باعث شد، کامکارها دوباره به صحنه بازگردند و قطعه ای دیگر اجرا کنند.

به هر حال کامکارها بار دیگر در روزهای عید کام مردم تهران و هنردوستان را به هنرنمایی خود شاد کردند و بار دیگر تعهد خود به ایران و سنتهای اصیل آن و موسیقی ارزشی اش را به اثبات رساندند.

در این اجراها که با استقبال بسیار شایسته هنردوستان برگزار شد، گروه 11 نفره کامکارها در هر شب 7 موسیقی فارسی در دستگاههای همایون و اصفهان و 7 موسیقی کردی در دستگاه ماهور برای حاضران اجرا کردند.

بیژن، ارسلان، اردشیر، اردوان، ارژنگ، قشنگ، پشنگ، نیریز، صبا و هانا کامکار و نیز مریم ابراهیم پور اعضای دائمی گروه کامکارها هستند که به سرپرستی هوشنگ کامکار به آواز و نوازندگی پرداختند.

امید که همه قدر پنجه های هنرمند کامکارها و دیگر هنرمندان چیره دست ایران زمین در عرصه های مختلف را بدانیم و به وقتش به یادشان باشیم.

کد خبر 1149107

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha