۲۹ شهریور ۱۳۸۹، ۸:۵۶

فیلمسازی در مسیر پر پیچ و خم سینمای حرفه‌ای

فیلمسازی در مسیر پر پیچ و خم سینمای حرفه‌ای

خسرو معصومی 23 سال در بطن سینمای حرفه‌ای فعالیت کرده، حاصل این سالها کارنامه‌ای پرفراز و نشیب است که نقطه عطف آن سه گانه‌ای با موضوع انسان و طبیعت است.

به گزارش خبرنگار مهر، پیش از فیلم "رسم عاشق کشی" که سال 81 روی پرده جشنواره بیست و یکم فیلم فجر رفت، خسرو معصومی فیلمسازی بود که بیش از یک دهه سابقه فعالیت در سینمای ایران را داشت، اما هیچ یک از فیلمهایش شرایط و فضای معرفی او به عنوان کارگردانی صاحب نگاه یا سبک ویژه را فراهم نکرده بود.

آنهایی که در یکی از سانس‌های جشنواره در سینما استقلال "رسم عاشق کشی" را دیدند متحیر شده بودند که کارگردان "پر پرواز" چگونه توانسته چنین فیلمی بسازد؟ یک فیلم اجتماعی تلخ که واقعیتهایی هولناک درباره قاچاق چوب را عریان می‌کرد. معصومی در این فیلم به موضوعی نزدیک شده بود که پیشتر سینمای ایران به آن نپرداخته بود.
 
 
"رسم عاشق کشی" اولین بخش از سه‌گانه‌ای بود که معصومی با توجه به شناخت از زادگاهش شمال کشور ساخت و پس از آن این نگاه و رویکرد را در دو بخش دیگر ادامه داد. دو فیلم بعدی البته به اندازه "رسم عاشق کشی" موفق نبودند. معصومی فیلمسازی را اواخر دهه 60 شروع کرد، او پیش از "رسم عاشق کشی" کارنامه‌ای متنوع دارد که گرایش و سلیقه این فیلمساز را نشان نمی‌دهد.
 
در این کارنامه هم "ملاقات" دیده می‌شود که یک فیلم اجتماعی با مایه‌های سیاسی است و هم "پر پرواز" که یک ملودرام احساساتی با حضور خواننده‌ای مشهور است. معصومی نه در این دو فیلم و نه در تجربه‌هایی از جنس "دلباخته" و "آقای شهردار" از خود استعداد و قابلیت نشان نداده بود، فیلمهایی که به قصد جذب مخاطب انبوه ساخته می‌شدند مانند "دلباخته" و "پر پرواز" شکست می‌خوردند و آنهایی که ظاهری جدی داشتند مانند "سفر شبانه" اعتبار حرفه‌ای برای او به ارمغان نیاوردند.
 
نقطه عطف کارنامه معصومی "رسم عاشق کشی" بود که با "جایی در دوردست" و "باد در علفزار می‌پیچد" ادامه پیدا کرد، خط اصلی که این سه بخش را به هم پیوند می‌دهد لوکیشن شمال کشور است و پس از آن ماجراهایی که در این منطقه رخ می‌دهد، قاچاق چوب و مشکلاتی است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. طبیعی است که چنین درامهایی نمی‌توانند در گیشه به موفقیت برسند.
 
هر سه فیلم اکران عمومی نامطلوبی داشتند، حمایت منتقدان و روزنامه‌نگارها، حتی جوایز در جشنواره هم نمی‌تواند چنین فیلمهایی را نجات بدهند، این روزها "باد در علفزار می‌پیچد" بخش پایانی این سه‌ گانه بدون تبلیغات و ناگهانی روی پرده رفته، در حالی که معصومی در این فیلم بر خلاف دو بخش دیگر از ستاره استفاده کرده است. الناز شاکردوست این روزها چند فیلم روی پرده دارد و حضورش می‌تواند به فروش "باد در علفزار می‌پیچد" کمک کند.
 
اما حتی حضور این ستاره هم به بهتر شدن شرایط اکران عمومی سومین بخش سه گانه معصومی کمک نکرده است، معصومی با ساخت این فیلم نشان داد می‌تواند احیا کننده نوعی از سینمای اجتماعی باشد که رنگ و بوی بومی دارد، جای این نوع فیلمسازی در سینمای ایران خالی است اما نباید توقع داشت در این روزگار آشفته سینمادارها برای نمایش چنین آثار تلخی تمایل نشان بدهند، مخاطبی که به دیدن این سه گانه می‌رود از تماشای آن پشیمان نمی‌شود اما مهم این است که فضای سینمای ایران اجازه چنین فرصتی را به تماشاگر مخصوص این آثار نمی‌دهد.
 
معصومی خوش اقبال بوده که منتقدان از این سه گانه حمایت کرده‌اند، اگر این حمایت نبود هر سه فیلم روانه آرشیو می‌شدند، معصومی به پشتوانه این سه فیلم وارد مرحله تازه‌ای از فعالیت حرفه‌ای‌اش شد، فیلم تلویزیونی و مجموعه ساخت و فرصت تجربه‌های تازه را به دست آورد، حالا باید دید مسیری که او پس از سه گانه‌اش ادامه می‌دهد چقدر مبتنی بر این تجربه‌ها و چقدر پیرو فضای سینمای حرفه‌ای است.
 
خسرو معصومی کارگردانی است که از فضای سینمای ایران با همه ویژگی‌های مثبت و منفی‌اش جدا نبوده و در این فضای پرفراز و نشیب تلاش کرده راه خود را پیدا کند، بیش از یک دهه طول کشید تا او راهش را یافت و حالا ادامه این مسیر به عوامل بسیار بستگی دارد.
کد خبر 1154571

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha