بی شک اهمیت پیوستگی میان دو حوزه اقتصاد و سیاست و تاثیر و تاثر متقابل آنها در روند پیشرفت واحدهای ملی بر هیچ کس پوشیده نست. موضوع انرژی به دلیل نقش تعیین کننده ای که در اقتصاد جهانی معاصر دارد همواره یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه سیاستمداران در کشورهای مختلف بوده است.در این فرایند، به طور تاریخی کشورهای دارای منابع انرژی و کشورهای طالب منابع انرژی هر یک به گونه ای بخش عمده ای از ظرفیت ها و توانمندی های سیاست خارجی خود را صرف تولید، توزیع و تضمین امنیت انرژی ساخته اند. در کشوری مانند ایران موضوع انرژی و مکانیسم های تامین امنیت آن بیش از صد سال است که در دستورکار سیاست خارجی قرار دارد.
اهمیت منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در تامین انرژی جهان
برای تامین امنیت انرژی و اتخاذ یک دیپلماسی هوشمندانه و دقیق، ابتدا ضروری است که یک تصویر روشن از وضعیت انرژی در حوزه جغرافیایی و موقعیت راهبردی خود یعنی منطقه خاورمیانه داشته باشیم. قبل از ورود نومحافظه کاران به کاخ سفید و به موازات تهیه برنامه های آتی خود درسال 2001 پیش نویس گزارشی با عنوان چالش های انرژی در قرن 21 از سوی موسسه "بیکر" وابسته به دانشگاه رایس هوستون تهیه گردید.
در گزارش مذکور آمده بود که کشورهای صنعتی دنیا و از جمله آمریکا در سال 2020 وابستگی 67 درصدی به نفت خاورمیانه خواهند داشت و بنابراین امنیت انرژی باید در اولویت تجارت و سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد.
واقعیت این است که تمامی مطالعات و پیش بینی ها در رابطه با وضعیت انرژی در آینده جهان، نشان می دهند که از سال 2010 تقاضا برای نفت اوپک و خاورمیانه رو به فزونی گذاشته و با رو به اتمام گذاشتن منابع نفتی دریای شمال، آمریکای شمالی و حتی روسیه، باقیمانده منابع نفتی خاورمیانه در سال 2020 حدود 80 درصد و در سال 2030 حدود 95 درصد ذخایر نفت جهان را تشکیل خواهند داد.
از این رو اهمیت اوپک و منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، به ویژه پنج کشور عربستان، ایران، عراق، امارات و کویت در تامین انرژی جهان در دهه های آینده و این که چرا این منطقه جهان همیشه مرکز اصلی توجه سیاست جهانی بوده و دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه اولویت استراتژیک برای اقتصادهای بزرگ دنیا بوده است، روشن می گردد.
اهمیت استراتژیک امنیت انرژی
واژه امنیت انرژی به عرضه مداوم و مطمئن با قیمت های معقول در حامل های انرژی باز می گردد. کسانی که از این واژه استفاده می کنند به دنبال آن هستند که تهدیدات ژئوپلتیکی، اقتصادی، تکنیکی، زیست محیطی و روانی ناظر بر بازارهای انرژی را کم نمایند. اما مراد از کاربرد این واژه توسط سیاستمداران ناظر بر این موضوع است که اولا دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد. ثانیا این منابع به صورت منطقی دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه جغرافیایی منابع و همچنین مسیرهای انتقال داشته باشند و ثالثا جریان نفت و گاز عموما از نقاطی تامین گردند که حکومت های آنان دارای ثبات و عدم تغییر باشند. بنابراین مصرف کنندگان نفت و گاز، امنیت انرژی را از دیدگاه خود مطرح می سازند و بدیهی است که تولید کنندگان نیز به دنبال تعریف خاص خود از این مفهوم باشند.
زندگی و رفاه ملت ها بستگی به رشد اقتصادی کشورشان دارد و آن نیز وابسته به امنیت انرژی آنها در آینده است. امروزه امنیت انرژی مهمترین چالش برای اقتصادهای بزرگ جهان است، زیرا از طرفی نیاز کشورها به انرژی فسیلی سال به سال افزایش می یابد و از طرف دیگر تولید غیر اوپک کاهش و در نتیجه وابستگی آنها به نفت وارداتی مخصوصا از خلیج فارس سال به سال بیشتر می شود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چالش امنیت انرژی برای اروپا و آمریکا بیشتر و روشن تر مطرح گردید، آمریکا، اروپا و سایر اقتصادهای بزرگ سه روش متفاوت را در تعامل با این چالش در پیش گرفتند. اروپا برای تضمین امنیت انرژی مورد نیازش در آینده، از روش چندجانبه گرایی، همکاری در ایجاد ساختارهای بین المللی، همکاری های دو جانبه و چند جانبه استفاده می کند.
تدوین "پیمان منشور انرژی" (ECT) و تشویق کشورها برای پیوستن به آن و ایجاد شرکتی برای احداث خط لوله جدید جهت انتقال گاز از منطقه دریای خزر به اروپا با مشارکت کشورهای مسیر طرح خط لوله گاز" NABUCCO" نمونه هایی از اجرای این سیاست هستند. اقتصادهای بزرگ دیگر مانند ژاپن، چین و هند نیز هر یک به دنبال عقد قراردادهای درازمدت با کشورهای تولید کننده نفت و گاز و سرمایه گذاری های مشترک برای تولید بیشتر نفت و گاز هستند. این قبیل همکاری های درازمدت در زمینه انرژی، بلوک بندی های جدیدی را در جهان شکل خواهد داد و وابستگی اقتصادی این بلوک ها، طبیعتا منجر به وابستگی بیشتر سیاسی آنها نیز خواهد شد.
در این میان نومحافظه کاران در آمریکا برای تضمن امنیت انرژی این کشور در آینده، روش یکجانبه گرایی، جنگ، اشغال مستقیم و تغییرات در ساختارهای سیاسی کشورهای منطقه خاورمیانه و تصرف فیزیکی منابع نفتی را در دستور کار خود قرار دادند که البته اولین مرحله آن یعنی اشغال عراق تا به حال با موفقیت چندانی همراه نبوده است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال امنیت انرژی
در شرایط کنونی جهان، امنیت و منافع ملی کشورهای نفت خیز، به میزان ایفای نقش آنها در تامین امنیت جهانی انرژی ربط داده می شود، جمهوری اسلامی ایران باید با در نظر گرفتن منافع ملی خود، نقش مناسب را در این زمینه در صحنه بین المللی برعهده گیرد. قطعا از بین سه روش فوق الذکر، روش یکجانبه گرایانه آمریکا مورد مخالفت شدید ایران است. در مورد روش اروپایی ها، اگرچه علی الاصول مورد قبول جمهوری اسلامی ایران می تواند باشد، ولی مشکلات سیاست اروپایی ها با ایران، مانع از عقد قراردادهای درازمدت و سرمایه گذاری های خیلی حجیم بین طرفین شده است. بنابراین سیاست مطمئن و معقول برای جمهوری اسلامی ایران همکاری درازمدت با اقتصادهای بزرگ آسیایی مانند ژاپن ، چین و هند است که خوشبختانه طی دو سال اخیر توسعه چشمگیری یافته است. البته باید توجه داشت که همه تخم مرغ ها هم در یک سبد قرار نگیرند.
تصور نمایید که ایران کشوری است که گاز خود را از پاکستان و هند صادر می نماید، گاز از ترکمنستان وارد می کند و گاز خود را به ترکیه و اروپا ارسال می کند. نفت خام قزاقستان، روسیه و آذربایجان را از طریق نکا تحویل گرفته و در پالایشگاههای شمال کشور مصرف و نفت معوض را در جنوب به مشتریان آن کشورها تحویل می دهد. دارای خطوط لوله از دریای خزر به خلیج فارس است. گاز به ارمنستان، آذربایجان و نخجوان می فروشد و در صدد یافتن راهی جدید برای ارسال گاز از طریق گرجستان و اوکراین به اروپاست، نفت خام به عراق می فروشد و فرآورده از این کشور خریداری می کند. گاز مصرفی شارجه را از حوزه سلمان تامین می نماید و به سایر کشورها از طریق دریا نفت و یا گاز طبیعی مایع صادر می نماید.
در یک تصویر دیگر ایران کشوری است که با همسایگان خود دارای تعامل در زمینه انرژی نیست و تنها به معاملات سنتی در زمینه ارسال نفت از طریق کشتی بسنده می نماید. سئوال این است که کدامیک از دو تصویر فوق امنیت انرژی ایران را بیشتر تامین می نماید.
بدیهی است که ایجاد شبکه های منطقه ای برای استفاده از مزیت های ایران در زمینه انرژی خود و افزایش میزان چسبندگی به سایر کشورهای تاثیر گذار زیر بنای محکمی برای تامین امنیت کشور، جلوگیری و یا محدود سازی تهدیدات کشورهای مخالف ایران و بی اثر نمودن تاثیر تحریم ها در حوزه های اقتصادی و سیاسی می باشد.
لازمه حفظ و ارتقا جایگاه کنونی ایران در تامین منابع و امنیت انرژی همانا اتخاذ سیاست های مدبرانه در بخش سیاست های خارجی در قالب پرهیز از رویکردهای تقابلی و اتخاذ رویکردهای تعاملی، بهره برداری از قدرت انرژی به عنوان یک اهرم پیشگیرانه و بازدارنده در برابر تهدیدات، شناخت و تحلیل دقیق و صحیح از رفتار کشورها و مجموعه های تاثیرگذار بر حوزه های انرژی از جمله روسیه، آمریکا، اروپا ، خلیج فارس و ...، استفاده از ظرفیت و پتانسیل بالای کشور در بخش انرژی جهت افزایش میزان جسبندگی به کشورهای همسایه و بازیگران مهم و تاثیر گذار آسیایی از جمله ژاپن، چین و هند، افزایش نقش و جایگاه دستگاه سیاست خارجی در بحث دیپلماسی انرژی با توجه به پیچیدگی و ابعاد گسترده سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلتیکی موضوع می باشد.
------------------------
غلامرضا مهدوی رجاء
نظر شما