به گزارش خبرنگار مهر، وحید نیکخواه آزاده تهیهکننده و کارگردان سینمای کودک در گفتگویی مشروح با خبرگزاری مهر درباره دلایل افت سینمای کودک در سالهای میانی دهه 70 و وضعیت فعلی این جریان صحبت کرد. در بخش اول این گفتگو با نیکخواه آزاد وی درباره مشکلات این سینما و بحران مدیریت فرهنگی توضیح داد.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: در دوران رشد و شکوفایی سینمای کودک در دهه 60 و اوایل دهه 70 در زمینه مدیریت و برنامهریزی حلقهای وجود داشت که مدیریت فرهنگی، تولید فکر، تولید فیلم، اکران جشنوارهای و نمایش عمومی بخشهای مختلف آن بود، این حلقه و فضای ٱزمون و خطا چقدر در رشد سینمای کودک تاثیر داشت؟
- وحید نیکخواه آزاد: آقای بهشتی که به نظرم معمار سینمای نوین ایران است در آن مقطع میگفت سینما در شرایط تاسیس است. به این معنی که همه چیز باید از نو ساخته میشد، بر اساس موقعیت موجود و تجربههای گذشته. او باور داشت بعضی چیزها تا تجربه نشود و به عمل درنیاد مشخص نمیشود نتیجه آن نیست. در دهه 60 و زمان آقای بهشتی هر پدیده تحلیل میشد اما الان اگر اتفاقی بیفتد کسی نیست اتفاق را تحلیل و راه حل آن را درست اجرا کند.
*یعنی سینمای کودک متولی ندارد؟
- سینمای کودک مثل گیاه خودرویی شده که ممکن است گل هم داشته باشد، اما در به ثمر رسیدن آن باغبانی سهم ندارد. تعریف سینمای گلخانهای دوباره اینجا معنی پیدا میکند، هرچند زمانی به آن انتقاد میشد آقای بهشتی به این معتقد بود که سینمای گلخانهای با حمایت رشد میکند و پس از آن وارد مرحلهای میشویم که گیاهمان به تنهایی قدرت ادامه حیات دارد.
در شرایط فعلی سینمای کودک نیازمند همان فضای گلخانهای است تا احیا شود و سرپا بایستد پس از آن میتواند در آیندهای دور بدون حمایتهای جانبی رشد کند.
*البته همیشه و در دورههای مختلف مدیران سینمایی تمایلشان را برای احیای این سینما نشان دادهاند، حتی در دوره جدید هم تلاش میشود سینمای کودک به دوران شکوفایی نزدیک شود.
- دوستان و مسئولان سینمایی ناراحت شده بودند که چرا ما این انتقادها را داریم و میگوئیم سینمای کودک متولی ندارد، اما واقعیت این است که سینمای کودک برنامهریزی ندارد، پاسخگو ندارد و شرایط خوبی بر آن حاکم نیست، پس مجبوریم دوباره همه چیز را از نو شروع کنیم.
*سینمای کودک در بهترین دوران حیاتش همه شرایط یک سینمای موفق را داشت. مدیریت درست، فیلمساز با استعداد، اقبال مردمی و موفقیت در جشنوارهها. چرا بر خاکستر باقی مانده از این سینما نشد سینمای کودک دوباره متولد شود و به حیاتش ادامه دهد.
- بزرگترین دغدغهای که مسئولان سینمای کودک در آن سالها داشتند باز کردن پای بخش خصوصی به سینمای کودک بود، یکی از مشکلات این روزهای سینمای کودک نبود تهیهکننده بخش خصوصی است. تهیهکننده دولتی دغدغه جذب مخاطب را ندارد، دغدغه این را ندارد که حتما مخاطب با فیلمش ارتباط برقرار کند.
مدتی پیش آقای ضرغامی گفته بود مجموعه "ملکوت" بیشترین مخاطب را داشته و معلوم نیست براساس چه متر و آماری این حرف زده شده، مجموعه "ملکوت" تنها مجموعه مذهبی ماه رمضان امسال بود، یک مجموعه طنز داشتیم و دو مجموعه درام و مدیر سازمان صدا و سیما برای این که بگوید مجموعه مذهبی امسال موفق بوده اعلام میکند پرمخاطب بوده است. این آفت مدیریت و تهیهکننده دولتی است.
تهیهکننده دولتی به دنبال ارائه آمار و ارقام مختلف برای جلب نظر است. در سینما هم این اتفاق به شکل دیگری میافتد. تهیهکننده دولتی به حضور در جشنوارهها اهمیت میدهد، به اکران و مخاطب کاری ندارد.
*پس باید نقش مخاطب و استقبال از یک فیلم را جدی گرفت.
- بدون مخاطب چگونه میتوان گفت یک اثر چه امتیازی دارد و در چه مرتبهای است؟ در زمینه کتاب هم این مشکل وجود دارد، ناشر به جای این که به فکر کسب درآمد از سبد اقتصادی خانواده باشد به این فکر میکند که کتابش را به آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و ... بفروشد.
متاسفانه آنقدر در سالهای اخیر فیلمهای پرفروش ضعیف و مبتذل بوده که صحبت کردن از مخاطب خطرناک شده است. در حالی که داشتن مخاطب به معنای بیارزش بودن یک اثر هنری نیست. در سینمای ایران و جهان نمونههای قابل توجهی وجود دارد که هم مخاطب داشته هم ارزشهای هنری آن روشن و عیان بوده است.
* مثلا چه فیلمهایی؟
- فیلمهای اصغر فرهادی نمونه خوبی هستند از آثاری که هم مخاطب خاص و عام را جذب میکنند، هم ارزش هنری دارند و در جشنوارهها دیده و تحسین میشوند. "اجارهنشینها"، "زیر پوست شهر" و خیلی نمونههای دیگر در این جریان وجود دارد. متاسفانه سینما به دو جریان تقسیم شده، فیلمهای هنری بیمخاطب و فیلمهای تجاری پرمخاطب. این نگاه درست نیست و باید به جریان سوم فکر کنیم، جریانی که هم مخاطب و هم ارزشهای سینمایی دارد.
*به نظر میرسد مخاطبان سینمای ایران تغییر ذائقه دادهاند و آن فیلمها دیگر اقبالی در گیشه نخواهند داشت.
- ما باید به سمت نیازهای جدید رو کنیم، 25 سال پیش سینمای جهان دچار مشکل شد، گسترش تلویزیون مردم را از سینما دور کرده بود، اما آنهایی که برنامهریزی را برعهده داشتند بر اساس شرایط و نیازهای جدید هدف تازهای را پیگیری کردند. حالا هم ما باید نیازهای مخاطب و مختصات جامعه را بشناسیم. مدیریت فرهنگی و سینمایی باید شرایط را تحلیل و برنامهریزی کند.
*یکی از مشکلات ناهماهنگی مدیریت را در برگزاری جشنواره هم میتوان دید. در تولید، اکران و مشکلاتی که با برگزاری یک جشنواره حل و فصل نمیشود.
- کار مدیریت فرهنگی این است که برای همه بخشهای سینما برنامه داشته باشد و این برنامهها را با توجه به شرایط و فضای جامعه اجرا کند. امسال 17 فیلم در بخش مسابقه روی پرده میرود بدون این که هیئت انتخابی وجود داشته باشد، قرار نیست فقط جشنواره محلی برای اکران فیلمها باشد.
جشنوارهای که برای مخاطب کودک و نوجوان برگزار میشود، باید این گروه سنی را به سینما علاقمند و به فیلم دیدن ترغیب کند، اگر قرار باشد هر فیلمی که یک کودک در آن است به جشنواره برود، فیلم دیدن در سینما برای بچهها به جای یک تفریح جذاب تبدیل میشود به یک جریان پرزحمت ملالآور. مدیریت فرهنگی باید برای جشنواره و بعد از آن برنامهریزی کند، فعلا فقط به برگزاری جشنواره فکر میشود.
راه حلی هم برای این ماجرا دارید؟
- باید سازمانی مثل انجمن سینمای جوان یا مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تشکیل شود که متولی سینمای کودک در بخش تولید و توزیع باشد و مشکلات را حل و برای بحرانها برنامهریزی کند. تعامل با آموزش و پرورش و سایر نهادها هم باید از برنامههای این تشکل باشد. مسئول این سازمان هم باید نسبت به عملکردش پاسخگو باشد.
*با وجود این آشفتگیها و نابسامانیها به نظرتان برگزاری جشنواره کار درستی است یا رفع تکلیف است؟
- با همه مشکلات جشنواره باید برگزار شود، سینماگران و اهالی رسانه هم میتوانند از این ماجرا به نفع خود استفاده کنند و مسائل سینمای کودک را مطرح کنند، اگر جشنواره نباشد بسیاری از مسائل سینمای کودک ناگفته باقی میماند.
- - - - - - - - -
ادامه دارد
نظر شما