بايد ارزش خلوص، صلح جويي، وحدت، بي ريايي، صداقت، ارزش باطني، عدالت و حقيقت اسلام را بشناسيم و از بزرگي خداوند كه تمام اين موارد را خلق كرده آگاه باشيم و در زندگي خود آرامش يافته تا بتوانيم ديگران را در جهت صلح جويي هدايت كنيم |
اسلام دين برابري، صلح جويي و وحدت است. اسلام بردباري و رضايت باطني ، اعتماد به خداوند و ستايش اوست. فردي كه اين امر را درك مي كند و آن را به كار مي گيرد يك مومن واقعي است |
ما به عنوان مسلمان بايد از اسلام دفاع كنيم تا ويژگي هاي پليدي كه در ميان خود ما انسانها وجود دارد، چهره اسلام را مخدوش نكند |
با وجود موهبت فيض الهي و با كمك پيامبران او، بايد عليه هر هزاران هزار شرارتي كه به قصد نابودي خصوصيات خوب انسانها وارد عمل مي شوند جهاد كرد. اين جنگ مقدس و اين جهاد اكبر امري نيست كه خارج از انسان انجام پذيرد. در واقع اين امر فرآيندي باطني بوده كه در دل هرانسان صورت مي گيرد. دشمنان اصلي ما انسانها درون خودمان هستند. خصوصيات شر ما انسانها باعث از بين رفتنمان مي شود. اين خصوصيات شربه مثابه دشمناني هستند كه بايد شكست بخورند و با بايد عليه آنها پيروز شويم. بايد آنها كنترل شده و تحت سلطه ما در آيند. بايد به خصوصيات شر خود نشان داد كه چه كسي مي تواند اختيار آنها را در دست داشته باشد. اين راه و روش اسلام است.
انسان هنوز در رنج به سر مي برد ؛ چرا كه انسان هنوز برده موارد گوناگون در زمين است. انسان صلح، آرامش، تساوي و عشق ندارد. فرزندان حضرت آدم(ع) بايد خود را از اسارت اين رنج ها آزاد كنند |
اگر انسان تنها مي توانست به موهبت عشق و كمال خداوند، و موهبت قوانين زيباي او دست يابد، در آن هنگام در هيچ موردي احساس فقدان و كمبود نمي كرد. موهبت خداوند ناب بوده و اين امر به معناي خلوص اسلام است. اگر انسان به چنين موهبت باطني دست يابد در اين دنيا و جهان آخرت هرگز احساس كمبود نكرده و در هر دو جهان به خوبي زندگي خواهد كرد. خداوند از انسان مي خواهد اين موهبت را بپذيرد تا به آزادي دست يابد و پرچم وحدت را بر درخت عشق به اهتزاز در آورد.
مومنان واقعي مي دانند كه تطهير دلها بسيار اهميت دارد، اين در شرايطي است كه كساني كه ايمان سست تري دارند دائماً به دنبال يافتن قصور و كوتاهي در دلها و دعاهاي ديگران هستند و اين امر در زندگي ايشان به عادت بدل گشته است. اما كساني كه با ايمان واقعي به درگاه خداوند دعا مي كنند مي دانند كه مهمترين مسئله در زندگي تسليم دل و باطن خود در مقابل خداوند است. اگر درياچه دل پاك و زلال باشد در آن هنگام تمام مخلوقات مي خواهند از پاكي آن سهم برده در نتيجه به دور آن جمع مي شوند. اما اگر ژرفاي دل كم باشد و اين درياچه از عمق كمتري برخوردار باشد در آن صورت كساني كه به دور آن جمع شده اند به گل و لاي آن مي افزايند و چيزي جز آب كثيف در آن باقي نمي ماند.
ميوه تنها طعمي دارد كه در آن وجود دارد. به همين نحو فرزندان حضرت آدم(ع) تنها چيزهايي را مي توانند ارائه كنند كه در آنها وجود دارد. اگر انسان حكمت داشته باشد، ديگراني كه از حمكت برخوردارند از اين موضوع مطلع مي شوند. اگر در دل حلاوتي وجود داشته باشد، طعم آن حلاوت را در ديگران حس مي كنيم. اگر به حقيقت، بردباري و آرامش عميق در دل دست يابيم، خداوند را در آيينه دل مشاهده مي كنيم و اگر انسان ها در ميان خود به وحدت دست يابند، در آن هنگام بسيار بلند مرتبه مي شوند.
وحدت، شفقت و حقيقت مفاهيمي هستند كه اسلام را تشكيل داده و باعث مي شود ما به معناي حقيقي زندگي پي ببريم و همواره ايمان و اعتقاد خود را تقويت كنيم. انسانها بايد همچون يك نژاد با يكديگر زندگي كنند و بپذيرند كه تنها يك خدا وجود دارد و همچون اعضاي يك خانواده همه باهم به درگاه او دعا كنند. اين امر همان موهبت ايمان اسلام است. خداوند اين موهبت را به هر پيامبري بخشيده و در نهايت آن را به طور كامل به پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) اعطا كرده است. پيامبران خدا با ارائه وحي الهي انسانها را نيز در اين موهبت سهيم كرده اند.
نظر شما