عبدالحسین آذرنگ در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: یکی از راههای شناسایی کتابهایی که به صورت غیرمجاز منتشر میشوند این است که فهرستی از آنها تهیه و آنها را از جنبه موضوعی دستهبندی و احصاء کنیم تا معلوم شود اینگونه کتابها بیشتر در چه زمینههایی است.
آذرنگ بر ضرورت تحقیقی علمی در این زمینه تاکید کرد و یادآور شد: انتشار کتاب از مجراهای غیررسمی به زیان منافع ناشران رسمی است.
وی البته ممیزی سختگیرانه و عدم صدور مجوز را ساز و کاری موثر ندانست و گفت: در عصر ارتباطات نمیتوان جلوی انتشار آراء و نوشتهها را گرفت. افراد با انگیزههای مختلف انواع کتابها و نوشتهها را در اینترنت در اختیار کاربرانی بیشمار در سراسر جهان قرار میدهند. در حوزه نشر کاغذی هم اوضاع به همین گونه است. اگر کسی بخواهد میتواند کتابها را به شیوههای مختلف با فناوریهای جدید تکثیر و منتشر کند.
این محقق حوزه کتاب و نشر به آزادی بیان در جامعه اشاره کرد و یادآور شد: آثار باید در چارچوب قانون منتشر شوند. اگر کسی انتقادی دارد، میتواند تحلیل و نقد و دیدگاه خود را منتشر کند و شهروندان با مطالعه آرای موافق و مخالف اندیشه درست را تشخیص میدهند.
وی در ادامه پیامدهای اقتصادی نشر غیررسمی را بررسی کرد: کتاب بدون مجوز در واقع به معنای بازار سیاه و اقتصاد سیاه کتاب است. افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند طبیعتاً هیچ مالیاتی نمیپردازند. یعنی بخشی از سود از گردش اقتصادی نشر رسمی خارج میشود. همه تولیدات زیرزمینی از نگاه دولت خارج است و دولت نمیتواند نظارتی بر درآمدها و پیامدهای اقتصاد مخفی داشته باشد.
آذرنگ گفت: رقم فروش کتابهای غیرمجاز بنا به برآورد معتنابه است. معلوم نیست این درآمد نصیب چه کسانی میشود. ما در شرایطی به سر میبریم که ضرورت دارد به تقویت مبانی اقتصاد نشر بپردازیم. دولت باید حداکثر تلاش خود را به کار بندد که انگیزههای تولید اثر در نشر را تقویت کند. اگر اقتصاد نشر راه بیفتد چند اقتصاد دیگر هم فعال میشود.
وی درباره پدیده کتابسازی و تکثیرهای غیرمجاز گفت: در درجه نخست باید بر ریشهیابی وعلتجویی تاکید کرد. بنده به کار تحقیق در این زمینه اعتقاد زیادی دارم و به عنوان یک فعال فرهنگی خواستار اصلاح سیاستهای کتاب و نشر برای مقابله با پدیدههای غیرمجاز هستم.
این نویسنده و محقق حوزه کتاب درباره مجراهای پخش کتابهای زیرزمینی گفت: هر کالای قاچاق برای تهیه و توزیع نیاز به کار گروهی دارد. بدون شک در پخش کتابهای زیرزمینی نیز مانند شبکه پخش سیگار یا دیگر کالاهای قاچاق شبکههایی فعالیت میکنند. این کارها بدون شبکههای در هم تنیده امکانپذیر نیست. البته شبکه پخش کتاب قاچاق در مقایسه با شبکههای دیگر بسیار محدودتر و فقیرتر است.
آذرنگ در ادامه سخنانش به کاستیهای قانون چاپ و نشر و حق نشر (کپی رایت) در جامعه اشاره و تصریح کرد: قوانین موجود در این زمینه کافی، وافی و شفاف نیست و باید در آنها تجدید نظر کرد. تجدید نظری که هدف آن برداشتن مانعهای سر راه نشر و کمک به اقتصاد ناتوان آن باشد.
وی در تشریح نظرش گفت: برای فعالیت حرفهای در این زمینه قاضی و حقوقشناس و حقوقدان تربیت نشده است. به علاوه مطالعه در ساز و کار قضایی ایران نشان میدهد حتی رویههای قانونی شفافی برای پیگیری شکایت در این زمینه وجود ندارد. این به این سبب است که قوانین و نیز شیوههای اجرای قانون با فناوریها و نیز اقتضائات روز سازگار نشده است.
نویسنده کتاب "مبانی نشر کتاب" گفت: بنا به تحقیق نمیدانیم کدام طیف از مخاطبان بیشتر به سراغ کتابهای بیمجوز میروند اما مشاهدات میگویند معمولًا خوانندگان حرفهای جذب بازار غیررسمی کتاب نمیشوند زیرا آنها معمولا اهداف از پیش تعیین شدهای برای مطالعه دارند که آنها را به سمت کتابفروشیهای خصوصی سوق میدهد مگر آنکه کتاب خاصی باشد که نتوانند در کتابفروشیهای رسمی به دست آورند.
وی افزود: دلایل متنوعی موجب رونق کتابهای زیرزمینی میشود. اصلیترین دلیل این است که برخی کتابها در کتابفروشیها و کتابخانهها پیدا نمیشود. علت دیگر را باید در پیام چنین کتابهایی جستجو کرد زیرا معمولاً این کتابها حامل پیامهای خاصی هستند که کنجکاوی عدهای را برای مطالعه آنها برمیانگیزد. دلیل قابل مشاهده دیگر توزیع غیرمنطقی کتاب در سطح شهر است. در برخی از قسمتهای شهر دسترسی به کتابفروشی وجود ندارد و فروشندگانی از این موقعیت استفاده میکنند تا کتابهایی را با قیمت پایینتر به رهگذران بفروشند. به نظر میرسد توزیعکنندگان چنین آثاری نیز این نقاط شهر را شناسایی کردهاند و از موقعیت آنها خوب استفاده میکنند.
آذرنگ گفت: جمع کردن بساط این افراد به شیوهای که تاکنون اعمال شده است کار درستی نیست. اگر بارها و بارها هم جمع کنند آنان از راهها و به شکلهای دیگری کالای کتاب غیرمجاز را عرضه خواهند کرد. مگر مقابله با شبکههای غیرمجاز در زمینههای دیگر تاکنون موفق بوده است؟ به نظر من راه مقابله درست، اصلاح سیاستهای نشر، تقویت کتابخانهها، ترویج کتاب و مطالعه و بردن کتابهای بیشتر و بهتر به درون جامعه در همه سطوح و فراوان کردن و ارزانتر کردن کتاب است.
وی نهادهای آموزشی را در همه زمینههای مربوط به کتاب، هم مسئول و هم موثر دانست و تأکید کرد: سامانه آموزشی ما باید کتابمحور باشد. چه در مدرسه و چه در دانشگاه مدرسان باید کتاب و کتابخوانی گسترده را به ضرورتی آموزشی تبدیل کنند. البته به شرط آنکه اول از همه خود آنها کتابخوان شوند و این خود به برنامههای گسترده بازآموزی نیاز دارد. سامانه آموزشی ناگزیر است الزاماتی ایجاد کند که دانش آموزان و دانشجویان برای مطالعات درسی خود بیشتر به منابع غیر درسی و کتابخانهای مراجعه کنند. اگر نسلی از ابتدا کتابخوان بار بیاید جایگاه کتاب را خوب میشناسد و به آسانی میتواند کتابهای مناسب را انتخاب کند. این نسل را هیچ خطری از جمله شبکههای غیررسمی و غیرمجاز کتاب تهدید نخواهد کرد.
این محقق در پایان تأکید کرد: پا به پای ترویج کتاب فرهنگ تحلیلگری ونقادی هم باید گسترش بیابد و تعمیق شود.
نظر شما