به گزارش خبرنگار مهر، نهمین نشست از سلسه نشستهای تخصصی گروه "فلسفه دین" با موضوع " تجربه دینی" عصر چهارشنبه 21 مهرماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با سخنرانی حمیدرضا آیت الهی، حسین کلباسی، عباس یزدانی و امیر نصری برگزار شد.
در این نشست دکتر حسین کلباسی به ارائه مقاله خود با عنوان "تجربه دینی نزد دنس اسکوتوس" پرداخت و گفت: از زمره تحولات مهم و نقاط عطف در تاریخ و الهیات مسیحی، دیدگاههای دنس اسکوتوس( 1308-1266م) هم در نقد کلام و الهیات مدرسی و هم در عرضه صورت جدیدی از باور و شهود دینی است.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اسکوتوس با فلسفه اسلامی به ویژه آرا و اندیشه ابن سینا آشنایی داشت، از قرن 13 میلادی به عنوان قرن تکوین و بسط دانشگاهها یاد کرد و گفت: در این دوره به طور مشخص چند مجموعه آموزشی بسیار مهم در سطح اروپا تکوین یافت که مشهورترین آن دانشگاه پاریس(1215م) و آکسفورد است.
وی با اشاره به اینکه دانشگاه پاریس در واقع مجموعه ای از مدارس صورت تحول یافته صومعه های مسیحی بود، به تفاوتهای مواضع دینی دو دانشگاه آکسفورد و پاریس اشاره کرد و گفت: مواضع دینی فرقه دومنیکن ها در دانشگاه پاریس و فرانسیسکن ها در آکسفورد بیشتر نمود داشته است.
کلباسی به پنج رشته فکری حاکم در دانشگاه ها در قرن 13 میلادی اشاره کرد و گفت: بنابر تقسیم بندی که برخی محققان قرون وسطی از فضای قرن 13 میلادی در دانشگاهها با توجه به همه جریانهای فکری داشتند باید پنج رشته فکری آگوستینی(ابن سینایی)، ارسطویی( مشایی)، ابن رشدیان لاتینی، متفکران التقاطی و جریان اسکوتوسی را از یکدیگر متمایز کرد.
وی تصریح کرد: در 50 سال بعد از تأسیس دانشگاه پاریس به دلایل مختلف واکنشی علیه بسط سنتهای مشایی، ارسطویی، ابن رشدی و حتی توماسی به معنای خاص کلمه پدید می آید که از آن با عنوان" جریان محکومیت سال 1217" یاد می شود.
وی با تشریح زندگینامه دنس اسکوتوس به نقش وی در الهیات مسیحی اشاره کرد و افزود: به نحو عام کاری که دنس کرده است تقریر نوعی کلام خاص پس از شکست عقل مشایی است؛ در واقع نوعی واکنش برای عبور از بحرانی است که برای عقل مشایی در الهیات مسیحی پدید آمد.
کلباسی با بیان اینکه اسکوتوس پس از مرگش به "معلم باریک اندیش" لقب یافت، تأکید کرد: اسکوتوس معتقد است که خداوند موضوع کلام است نه موضوع مابعدالطبیعه. او معتقد است که موضوع مابعدالطبیعه موجود بما هو موجود است از این رو خداوند موضوع علم کلام است بالذات و موضوع مابعدالطبیعه است بالعرض.
وی تأکید کرد: محور نقد اسکوتوس بر محدودیت عقل در فهم ذات الهی و اثبات آن از طریق استدلال و برهان فلسفی است. به باور اسکوتوس، هیچ یک از مفاهیم کلیدی الهیات مدرسی نظیر جاودانگی، تثلیث، حضور الهی و ... به شیوه متألهان مسیحی و براهین متداول کلامی تثبیت نمی شود و تنها در شهود و دریافت مستقیم و بی واسطه- به ویژه در وجدان اخلاقی- است که خداوند مکشوف و متعلق مخلوق واقع می گردد.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی افزود: از آنجا که در شیوه مرسوم متألهان، اقامه برهان و تقید به اصول و مبانی عقلی به عنوان اصلی ترین سرچشمه معرفت الهی معرفی شده است، با اعلام محدودیت و نقص قوه عقل، بخش عمده ای از تلاشهای این گروه از متفکران دینی در سنت مسیحی بی ثمر وعاری از اعتبار است.
وی با اشاره به تقسیم بندی کلام از نظر اسکوتوس، افزود: از نظر اسکوتوس کلام سه نوع است؛ کلام الوهی( شهود خداوند از ذات خود و مخلوقاتش)، کلام کروبیان و قدوسیان( اشتغال مخلوق به خود خداوند) و کلام انسانی( کلامی محدود به فهم قوای ادراکی). کلام الوهی و کروبیان شبیه حکمت است که جنبه شهودی و بی واسطه دارد اما کلام انسانی شبیه علم است و جنبه انتزاعی دارد.
وی از اسکوتوس به عنوان چهره بزرگ مذهب "اصالت علم کلام" یاد کرد و گفت: برای اسکوتوس کلام صورت ایجابی دارد. اسکوتوس با ابتنا به برخی از آرای آباء نخستین کلیسا- به ویژه آگوستین- نتیجه می گیرد که تنها طریق معرفت الهی همان مقوله ایمان و به تعبیری تجربه فرافلسفی است که با تمسک به عشق و حب خداوند قابل تحصیل است.
دکتر کلباسی در پایان تأکید کرد: اسکوتوس را می توان طلایه دار جنبش اصلاح دینی و شکل گیری مذهب پروتستان در حدود دو قرن پس از حیاتش نامید. به طور مشخص نظرگاه وی نزد لوتر و اخلاف او در زمینه الهیات عقلی قابل تشخیص است.
نظر شما