به گزارش خبرنگار مهر، حامد کلاهداری فعالیت هنری خود را از سن 9 سالگی شروع کرد و اولین بار در فیلم "شاخ گاو" به عنوان بازیگر حاضر شد. اما رویای کارگردانی حضور او را جلوی دوربین مداوم نکرد و به همین دلیل دو سال بعد اولین فیلم کوتاه یک دقیقهای خود را کلید زد. ساخت هجده فیلم کوتاه و یک تله فیلم تجربه او در زمینه کارگردانی است. کلاهداری همین میزان تجربه را برای کلید زدن "شکلات داغ" کافی میداند. فیلمی که با حضور بازیگران مطرح و با تجربه سینمای ایران و به تهیهکنندگی علیرضا سجادپور، کلید خورد.
*خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: از فروش فیلمتان خبردارید؟
-حامد کلاهداری: بله تا اینجا چیزی حدود 70 میلیون تومان فروش داشته است.
*به نظرتان برای فیلم پربازیگری مثل "شکلات داغ" این میزان فروش کم نیست؟
ـ این دقیقا همان چیزی است که حدس میزدم.
*در مورد فروش نهایی و کلی فیلم حدستان چیست؟
-فکر میکنم در تهران و شهرستان 400 میلیون تومان فروش کند.
* کم نیست؟
-روزی که این فیلم ساخته شد هدفگذاری ما کمتر از این بود. روزی که فیلم شروع شد ما حتی به کمتر از این هم فکر کرده بودیم. میدانستیم این فیلمی است که در سینمای ایران با مشکل فروش مواجه میشود. اما به اعتقاد من باید ذائقه تماشاگر تغییر پیدا کند و از این سطحینگری بیرون بیاید و نباید در همه چیز او را شیرفهم کرد و باید به اشاراتی بسنده کرد. سینما از فرهنگ میآید و در مورد فرهنگ هم باید موشکافانهتر عمل کرد.
*منظورتان از سطحینگری چیست؟
-همان اتفاقی که امروز در سینمای ایران میافتد و فیلمهایی که اتفاقا خوب هم فروش میکنند. البته در کل سینمای هم دچار رکود شده است و هر شب "شکلات داغ" جز فیلمهایی است که خوب میفروشد. در کل اگر به ماجرا نگاه کنیم شاید این میزان فروش عدد کمی باشد، اما درحالی این اتفاق میافتد که رکود سینمای ایران کاملا مشهود است. با این حال جنس فیلم به گونهای است تماشاگر عام را جذب نمیکند، خیلی خوب است که فروش دوم را در میان کمدیهای سطحی و مبتذل دارد.
*شاید یکی از دلایلی که "شکلات داغ" فروش دوم را دارد پربازیگری آن باشد.
-در حال حاضر چیزی حدود چهارده فیلم روی پرده اکران است که چهار، پنج فیلم رقیب جدی "شکلات داغ" است.
*کدام فیلمها را رقیب فیلمتان میدانید؟
-"ملک سلیمان"، "از ما بهترون"، سن پطرزبورگ، "یه جیب پر پول" و... با این شرایط به نظر خیلی خوب است که فیلم ما فروش خودش را حفظ کرده است. این فیلم را باید تا آخر دید و اگر کسی بخواهد کامل نبیند و رشته فیلم را از دست بدهد بهتر است که اصلا فیلم را نبیند.
*شما سابقه کارگردانی فیلم کوتاه داشتید؟
-بله، هجده فیلم.
*فیلمهایتان را کجا نمایش دادید؟
-نمایش فیلم کوتاه خیلی سخت بود. البته من در جشنوارههای مختلفی حضور داشتم.
*کدام جشنوارهها؟
-هر سال در جشنواره فیلم کوتاه تهران فیلم داشتم. اولین فیلمم را در یازده سالگی ساختم. همان فیلمی هم در جشنواره فیلم کوتاه و در بخش فیلمهای یک دقیقهای، جایزه گرفت و بهترین فیلم یک دقیقهای شد.
*مهمترین جوایزی که به خاطر این هجده فیلم کوتاه گرفتهاید خاطرتان هست؟
-در جشنواره فیلم کوتاه جایزه بهترین کارگردانی را گرفتم. در جشنواره فیلم سوره آن موقع که هنوز سرپا بود برای کارگردانی تقدیرنامه گرفتم. من در جشنوارههای مختلفی حضور داشتم. خیلی در خاطرم نیست اما میدانم هجده فیلم ساختم که سه، چهار فیلم آخرم هم خیلی موفق بود و تلویزیون هم چند بار پخش کرد. میدانید که تلویزیون فیلمهای کوتاه کمی برای نمایش میخرد.
*زمانی که وارد دنیای هنر شدید به بازیگری فکر میکردید یا فیلمسازی؟
-فیلمسازی. نه سالم بود که "شاخ گاو" را بازی کردم و به فاصله دو سال بعد توانستم اولین کارگردانیام را تجربه کنم. من آن موقع جوانترین کارگردان کوتاه بودم و الان هم جوانترین کارگردان به حساب میآیم.
* فیلمنامه "شکلات داغ" را چه سالی نوشتید؟
-سال 83. کافی شاپی در خیابان سنایی وجود داشت که پاتوق من بود. هر از گاهی میرفتم آنجا و مطلبی مینوشتم. چیزی حدود 13 سال در این کافه رفت و آمد داشتم و مشاهدات عینیام در سال 83 تبدیل شد به فیلمنامهای به نام "شکلات داغ".
*از چند سالگی کافه میرفتید؟
-کسی که از یازده سالگی فیلم میسازد از چهارده سالگی هم کافی شاپ میرود.
*قطعا فیلمنامهای که شش سال پیش نوشتید تغییر کرد.
-بله. آن فیلمنامه با فیلمنامهای که امروز فیلم شده است خیلی متفاوت است. من در آن سالها خامتر و جوانتر بودم.
*چرا انقدر بین مرحله نوشتن تا ساخت فیلم فاصله افتاد؟
-فیلمسازی به شدت سخت است. موقعیت مالی و تهیه کننده و اعتماد وجود نداشت. همین الان هم برای خیلیها حیرتانگیز است حامد کلاهداری در 28 سالگی فیلم میسازد آن هم با این همه آدم بزرگ. من خیلی سختی کشیدم و با خون دل این فیلم را ساختم.پیش تولید این فیلم به نوعی از سال 83 شروع شد.
*علیرضا سجادپور چطور به کار پیوست؟
-قبل از اینکه آقای سجادپور به گروه اضافه بشود پیش تولید شروع شده بود. من سرمایهگذار شکلات داغ را پیدا کردم و خودم کار را شروع کردم. به دنبال تهیه کننده بودم که پروانه ساخت بگیرد. آقای سجادپور از دوستان قدیمی من هستند و از نوجوانی با ایشان آشنا بودم.
*چطور با هم آشنا شدید؟
-در عرصه فیلمسازی.
*واضحتر توضیح میدهید؟
-آقای سجادپور بالغ بر بیست سال است که در عرصه سینما فعالیت دارند و نویسنده و مدیر هیئت هنرمندان اسلامی بودند. من به آنجا رفت و آمد داشتم و ایشان را از همان جا میشناسم.
*شما برای فیلمسازی به هیئت رفت و آمد داشتید؟
-دوست داشتم آقای سجادپور در زمینه فیلمهای کوتاه به من کمک کنند. آقای سجادپور آدم جوانگرایی است. جوان گراترین مدیری که من تا به حال دیدم. این جوانگرایی از نوع پروانه ساخت دادنها مشخص است و نسبت به مدیران قبلی بسیار لایقتر است. ایشان به گروه اضافه شد و مردانه تا آخرین لحظه پای همه حرف و حدیثها ایستاد. پروانه ساخت را دریافت کردیم و بعد هم ایشان سمت مدیر کل اداره نظارت برعهده گرفت. بعد از آن هم قرار شد من جانشین تهیهکننده بشوم.
*در چه مرحلهای از کار بودید که آقای سجادپور به کار اضافه شد و در چه مرحلهای بودید که از کار جدا شد و بعد هم حمایتهایشان را چطور ادامه دادند؟
-ایشان به نوعی کمک فکری به ما میدادند و این فیلم در دفتر من تولید شده است. از ابتدا تا انتها. خط فکری آقای سجادپور در کار موجود است و بدون حمایتهای معنوی ایشان ساخت این فیلم غیرممکن بود.البته این فیلم هیچ کمک دولتی نداشته و من صراحتا این را میگویم.
*از نظر مالی آقای سجادپور هیچ کمکی به تولید این فیلم نکرده است؟
-سرمایهگذار دوستان من بودند و آقای سجادپور فقط به ما کمک معنوی رساندند.
*مصداقیتر حرف میزنید؟
-مثلا آقای سجادپور در فیلمنامه بسیار کمک کردند. این را هم بگویم که آقای مهدی محمدنژادیان زمان پیش تولید به ما اضافه شدند چون فیلمنامه کمبودهایی داشت. ایشان نویسنده دوم کار بودند و فیلمنامه را دوباره نویسی کردند. مدیریت مهم نیست که در کار حضور داشته باشد. آقای سجادپور میتوانستند حتی با گفتن یک جمله کلی به من یاری برسانند. آقای سجادپور پدر کار بودند و یک فیلم بدون پدر تهیه نمیشود.
*روزی که فیلمنامه را نوشتید فکر میکردید ساخته شود؟
-من همان موقع هم به کارم ایمان داشتم. چون هفده سال برای فیلم کوتاه زحمت کشیدم و این حقم است. در کمال اعتماد به نفس مقابل دوستان کارگردانی کردم.
*معمولا مرسوم است کارگردانها از ساخت فیلم کوتاه کارشان را شروع میکنند و بعد هم به دستیاری و کارگردانی فیلم ویدئویی و ... و بعد از آن به کارگردانی فیلم بلند فکر میکنند.
-من تمام این ترتیبها را رعایت کردم. اولا دستیاری هیچ ارتباطی به کارگردانی ندارد و تمام دوستان من که این کار را تجربه کردند نتوانستند فیلمساز شوند. فیملسازی فیلم کوتاه میتواند به ما کارگردانی را بیاموزد. من ابتدا یک تله فیلم ساختم و بعد سراغ شکلات داغ آمدم.
*از همان سال 83 به بازیگران بزرگ فکر میکردید؟ چقدر از این تیم حاصل پیگیری شما بود و چقدر ماحصل کار پدر معنوی است؟
-همه بازیگرها توسط خودم رایزنی و جذب شدند و آقای سجادپور هم بازیگران ما را سر صحنه دیدند. آقای سجادپور به عنوان مشاور به من کمک کردند. تک تک این بازیگرها به سختی جذب شدند اما در عین حال هم راحت بود.چون فیلمنامه آنقدر جذاب بود که هر کس آن را خواند جذب شد. آقای عربنیا بعد از "مختار نامه" نمی خواست کار کند و اصلا نمی خواست فیلمنامه را بخواند. من گفتم شما فیلمنامه را بخوان و نیا. ایشان جذب فیلمنامه شد و خیلی زود قرارداد بست.
*نقش قراردادها و مبلغ قرادادها در مجاب کردن بازیگرها چقدر بود؟
-خیلی کم. متاسفانه ما وضعیت مالیمان خیلی بد بود.
*یعنی هزینه تولید فیلم چقدر بود؟
-رقم دقیقش را نمی توانم بگویم اما کمتر از...
*کمتر از 400 میلیون تومان؟
-تقریبا. بازیگران این فیلم به لحاظ مالی دستمزد واقعیشان را نگرفتند. شما به شایعات کاری نداشته باشید که میگفتند بازیگران این فیلم صد میلیون تومان پول گرفتند.
*ما 70 میلیون تومان شنیده بودیم.
-اینها دروغ محض است. این فیلم اصلا از این رقمها بویی نبرده و اگر اینطور میشد من الان باید میرفتم زندان. تازه میدانستیم قرار نیست فیلم سطحی باشد که خوب فروش کند. اگر ما این تیم بازیگری را انتخاب کردیم دلیلش گیشه نبود و به این خاطر بود که این فیلم بازیگر محور است. مثلا من محمود کلاری را خواستم و آوردم.
*یعنی چی خواستم، آوردم؟
-یعنی اینها جذب فیلمنامه شدند. در بلبشوی سینمای امروز جذب فیلمنامهای متفاوت شدند.
*فیلمنامه خوب است یا متفاوت؟
-هم خوب است هم متفاوت. از لحاظ ساختاری به زعم آنهایی که جذب فیلمنامه شدند و سر کار آمدند، خوب است. من که پشتوانه دیگری نداشتم. دیدهام به خاطر ضعف فیلمنامه خیلی از کارگردانها نمیتوانند بازیگر جذب کنند.
*اتفاقا متر و معیار فیلمنامه دیگر این روزها خیلی مهم نیست.
-فیلمهایی هستند که خوب میفروشند اما بازیگر خوب ندارند.
*قبح فیلم بد بازی کردن دیگر ریخته است و الان خیلی از بازیگرانی خوب هم هر فیلمی را بازی میکنند.
-بازیگرانی که من انتخاب کردم این ویژگی را نداشتند.مثلا فریبرز عرب نیا بعد از "مختارنامه" فیلم بد بازی نمیکند. او واقعا عاشق فیلمنامه شد.
*بدقلقترین بازیگری که آوردید چه کسی بود؟
-نمیتوانم بگویم.
*همه بازیگران را موازی با هم آوردید و یا جدا جدا متقاعدشان کردید؟
-من فیلم را مثل سفره دیدم و سعی کردم هیچ کجا برای نقشها کم نگذارم. تقریبا به همه آنهایی که میخواستم رسیدم و همه را با هم انتخاب کردم.
*حمید فرخ نژاد را چطور راضی کردید؟
-حمید فرخ نژاد مثل ماه بود. فیلمنامه را به او دادم و خواند. من برای نقش محضردار می خواستمش اما او گفت این نقش به من نمیخورد و نقش کیوان را بازی میکنم. اصلا باورم نمیشد این نقش کوتاه را بازی کند چون من برای این شخصیت یک آدم معمولی در نظر داشتم.
*در میان حرفهایی که تا به حال از شما دیدم خیلی با اعتماد به نفس درباره آدمهای بزرگ حرف میزنید. نمیخواهم بگویم این اعتماد به نفس چیز بدی است، اما میخواهم بدانم این همه اعتماد به نفس از کجا میآید؟
-از دانشم. دانشم خیلی زیاد است. من سختی کشیدم و هجده فیلم کوتاه ساختم و خون دل خوردم.
*این کار را که همه میکنند.
-نه خیلیها با رانت وارد میشوند و یک شبه اسمشان میشود فیلمساز.
*خیلیها هم به آنچه حقشان هست نمیرسند.
-بله اما این اعتماد به نفس به خاطر دانش و کوله بار تجربهای است که در چهره من دیده نمیشود اما وجود دارد. من 28 سال سن دارم اما بیست سال تجربه. این عدد بزرگی برای کسی در سن و سال من است. اگر من رو به روی داریوش ارجمند مینشینم و کارگردان فریبرز عربنیا میشوم، به خاطر این است که از زمان بچگی با این هنرمندان کار کردم و سیاست
*شما خیلی کتاب میخوانید؟
*شما خیلی کتاب میخوانید؟
-سعی میکنم در مورد هر چیزی که میخواهم بسازم آگاهی داشته باشم و رویش سوار بشوم. سعی میکنم در مورد چیزی که قرار است بسازم بیشتر بدانم اما تحصیلات ویژه ای ندارم و فوق دیپلم هستم.
*البته این خیلی مهم نیست خیلی از هنرمندان دیپلم هم ندارند.
-بهتر است اسمشان را نیاوریم. خلاصه اینکه این فیلمنامه را هم خیلیها نمیتوانستند دربیاورند. شما گاهی با آدمهایی برخورد میکنید و میبینید که موقع حرف زدن چیزی از تویشان در نمیآید.
*میخواهید بگویید وقتی با شما صحبت میکردند چیزی بیرون میآمد.
-بله، کاملا. بازیگران در برخورد با من میتوانستند متوجه شوند که از پس کار برمیآیم یا نه. من این فیلم را به راحتی مثل آب خوردن بدون کوچکترین تنشی ساختم و هیچ درگیری در مدت 42 روز فیلمبرداری اتفاق نیفتاد.
*جایی گفته بودید به عنوان کارگردان در 80 درصد موارد روی کار مسلط بودید و نظر خودتان را اعمال میکردید.
-بله و من گفتم اگر استاد ارجمند و آقای کلاری را میآورم حیف است ازآنها استفاده نکنم. به خاطر همین بهشان گفتم در مرحله پیش تولید هر پیشنهادی دارند به من بدهند با این شرط که در مرحله تولید دیگر گوش من چیزی را نمیشنود. دکوپاژ من از پیش تعیین شده است و هیچ اتفاقی نمیتواند آن را به هم بزند مگر اینکه پیشنهادی من را به وجد بیاورد.
*به نظرم این فیلم ایده جذابی دارد و داستانکهایی که میتواند خیلی در پیشبرد داستان موثر باشد اما در نهایت ماحصل کار کند از آب در آمد و در واقع خیلی جاهایی خالی است مخاطب را با خود همراه نمیکند.
-این فیلمنامه به لحاظ شخصیت خیلی پر و پیمان نیست.
*وقتی فیلم را دیدید فکر نمیکردید، همین باعث کندی فیلم شود؟
-اول که فیلم را دیدم احساس کردم روند داستان کند پیش میرود. با خیلیها هم حرف زدم و همهشان میگویند فیلم ریتم تندی ندارد اما سبک نوشتاری و جنسش اینطوری است.
*روی چه چیزی بیشتر از همه وسواس داشتید؟
-بازیها
*من چند جا خواندم که گفتهاید روی دکور و نور و نوع بازیها و انتخاب کافی شاپ و تقریبا روی همه چیز حساس بودید.
-کارگردان فیلم من هستم و همه چیز را ناخوآگاه خودم مشخص کردم. من مدیریت کردم. مثلا روی لباس و گریم بازیگرها خیلی حساس بودم و اگر نگویم حساس بودم چه کار کنم.
*البته گریم آقای عربنیا مشکل داشت.
-بله، به خاطر این بود که دوشب مانده به کلید زدن کار ایشان مجبور شدند موهایشان را کوتاه کنند و خانم نویدی به سختی و از روی تجربه زیاد توانستند برایشان مو بسازند.
*الان که به فیلم نگاه میکنید فکر میکنید چقدر موفق است؟
-به 95 درصد آنچه در این فیلم میخواستم رسیدم و از کار راضیام. این اندازه من است. فیلم را هم دوست دارم و به نظر فیلم خوبی است و پایش هم میایستم و نظراتی هم که گرفتم این مساله را نشان میدهد.
................................
گفتگو:الهام نداف
نظر شما