یک گفتگو در روال طبیعی خود در افقی برابر از منظر طرفین و با اذهانی گشوده محقق میشود. بنابراین هرگاه یکی از طرفین تغییر افق داده و به معنای دیگر خود را فراتر از آن قرار دهد که با دیگری داد و ستدی در اندیشهها و زبان داشته باشد و پیآمد آن، روزنههای ذهن خود را بر سخن دیگر و سخنان دیگری ببندد آنگاه کل جریان گفتگو به بنبست خواهد انجامید.
با این اوصاف در مقام نقد یک سخن روال طبیعی آن است که مدعی سخن و مدعای خود را طرح و دلایل و استدلالات خود را نیز بیان کند. در ادامه مخاطبان نیز پس از شنیدن یا خواندن تمام و کمال مدعیات، نظرات یا انتقادات خود را عرضه میکنند و سپس در روندی گفتگویی طرفین دلایل و انتقادات یکدیگر را ارزیابی مینمایند.
اما گاه پیش میآید که وقتی یکی از طرفین گفتگو در حال سخن گفتن است، دیگری که میتواند طرف دیگر یا حتی شخص سومی باشد، به ناگاه خللی در فرآیند سخن گفتن فرد ایجاد میکند و سبب میشود که پیام گوینده به طور کامل و واضح به مخاطب نرسد و به بیان سادهتر پارازیتهایی ایجاد شوند که فرآیند انتقال پیام را مختل کنند.
این مسأله از یک سو تأثیری منفی بر گوینده میگذارد و انگیزه ادامه دادن سخن را از وی سلب میکند و از سوی دیگر امکان انتقال پیام مندرج در سخنان گوینده را به مخاطب مختل میکند.
البته مغالطه پارازیت گاه ناخودآگاه رخ میدهد اما گاهی افراد آگاهانه از این ترفند برای ایجاد خلل در سخنان گوینده استفاده میکنند. درست مثل آنکه فردی در حال سخن گفتن از مضرات دروغگویی باشد و طرف دیگر ناگاه به موضوعی بیربط چون سرمای هوا اشاره کند تا بدین گونه در روند سخنان طرف دیگر اخلال ایجاد شود.
مغالطه پارازیت بیشتر از هرچیز تأثیر روانی منفی بر ذهن و روان گوینده میگذارد و میتوان گفت که یکی از بهترین شیوهها در برخورد با افرادی که به مدد این مغالطه در صدد ایجاد اختلال در گفتگو برمیآیند، مکتوب کردن چارچوب نظری سخنان خود، یادداشتبرداری از نکات طرح شده و تمرکز بر موضوع اصلی سخن است؛ چرا که در غیر این صورت فردی که پارازیت ایجاد کرده است، خواه ناآگاهانه و خواه آگاهانه، موجب ابتر شدن بحث و گفتگو خواهد شد.
نظر شما