دکتر سید یحیی یثربی در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد اینکه متون علوم انسانی را با توجه به چه قواعدی باید خواند و آیا کدهای خاصی برای خوانش متون رشته خود دارید گفت: غربیها بر اساس دقتهایی که رسم آنهاست و نیز بخاطر ضرورتهایی که بخاطر متون دینی پیش میآید در باره خوانش متون پیشنهادهای مختلفی دارند و روشهای گوناگونی ابداع کردهاند اما در جامعه ما به تقلید از آنها اینها را مطرح میکنیم ولی در عمل ما نه تنها آن دقتها را بومی نکردهایم یعنی خودمان آن دقتها را نداریم و نه در جامعه ما آن ضرورتها مطرح هستند.
وی افزود: برای مثال درباره متون مقدس دردوران روشن اندیشی پرسشهایی در غرب است که آن پرسشها اصلاً در جامعه ما مطرح نیستند. بنابراین ما متون را به همان روش سنتی میخوانیم. در همین خوانش سنتی هم دقت در دو چیز ضروری است یکی اینکه این متون را به عنوان یک حقیقت ندانیم یعنی ما آثار هرکسی را که میخوانیم غیر از کتابهای آسمانی و روایات معصومین(ع) در کتابهای معمولی ما این متون را با شیفتگی نخوانیم. یعنی فکر نکنیم که اینها حقیقت هستند که متأسفانه اینجور میخوانیم. ما باید این متون را به عنوان گزارشی از درک نویسندگانش از آن موضوع بخوانیم. یعنی کتاب ابن سینا گزارشی از فهم ابن سینا است و حقیقت نیست. ایشان ممکن است در جاهایی درست فهمیده باشند و ممکن است در جاهایی درست نفهمیده باشند. بنابراین توصیه من این است که متون را با روش انتقادی بخوانیم.
این استاد بازنشسته فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص اینکه متون رشته خود را چند بار مطالعه میکند؟ همچنین اظهارداشت: به طبع بعضی از متون هستند که باید چند بار آنها را خواند. من در طول این 35 سال تدریسم بعضی از متون را شاید بیش از دویست بار خواندهام. بااین روش انتقادی که بعدها درتدریسم پیدا کردم هربار که متنی را میخواندم نکته جدیدی دستگیرم میشد و یادداشت میکردم. اما اگر به حالت تسلیمی متنی را بخوانید همیشه در مقابل متن مرعوب هستید و این خواندنهای مکرر هم سازنده نیستند و همیشه این نگرانی وجود دارد از اینکه متن را نمیفهمم.
این محقق و پژوهشگرحوزه فلسفه اسلامی در مورد اینکه پاداشتهایش از متون مطالعه شده چگونه هستند هم گفت: من متونی را که مطالعه میکنم یاداشتهای خودم را بعداً بصورت شرح و نقد و مقاله یا کتاب منتشر کردهام. نمونه آنها همان تاریخ تحلیلی انتقادی فلسفه اسلامی است که کتاب قطوری هم است و نمونه دیگر از آنها کتاب اخیرم درباره حکمت متعالیه ملاصدرا است و نمونهای از آنها یادداشتهایی بود که در بیست سال پیش منتشر کردم در ارزیابی فهم خواجه نصیر طوسی و فخر رازی از اشارات ابن سینا ، که اشتباهات فخر رازی را خواجه نشان داده بود. خود اشتباهات خواجه نصیر را ما نتوانسته بودیم روشن کنیم و من شروع کرده بودم که یاداشتهای خود را درباره اشتباهات روشن خواجه نصیر در فهم اشارات ابن سینا در اختیار علاقهمندان گذاشتم.
نظر شما