به گزارش خبرنگار مهر، پلاتوی شماره یک مجموعه تئاتر شهر این روزها حال و هوای ایرانیانی را دارد که در برههای از زمان به خارج از کشور مهاجرت کردند. این مهاجرت برای آنها مشکلاتی و سختیهایی را به همراه داشت که محمود استاد محمد آنها را در قالب نمایش "کافه مک ادم" به تصویر میکشد.
صندلیهایی همچون فضای یک رستوران یا کافه چیده شده و پشت هر کدام از آنها افرادی نشستهاند که در نمایش مهاجران ایرانی کانادا هستند و در واقعیت بازیگران دو نسل از تئاتر که در کنار هم قرار گرفتهاند. در سمت چپ پلاتو دو نیمکت روی هم قرار گرفته که نشان دهنده پیشخوان کافه است. پشت این پیشخوان یعقوب صباحی و شیرین اسماعیلی در نقش آقای چنگیزی و کتی حضور دارند.
مهدی صباغی بازیگر جوان تئاتر که بار دیگر حضور در صحنه تئاتر را تجربه میکند در نقش جواد به همراه زهیر یاری در نقش قوام وارد فضای کافه میشوند. خسرو شهراز و ژاله شعاری پشت میزی در کنار پیشخوان نشستهاند و در مقابل آنها رضا مولایی در نقش مردوخ قرار دارد که در حال مطالعه یک روزنامه است.
محمود استاد محمد که از چهرههای با سابقه و شناخته شده نمایشنامه نویسی، بازیگری و کارگردانی تئاتر است با شور و حال و توجه خاصی تمرینات گروه را دنبال میکند. با ورود جواد و قوام فضای کافه حال و هوای دیگری به خود میگیرد.
جواد رو به قوام که گویا دستش آسیب دیده است: بچههای سیاسی دارن رو تاکسی ایزی روزی دویست دلار پول میسازن. اونوقت هر چی بهت میگم بیا برو این تصدیق لامصبتو بگیر نمیری.
قوام: مریم، جواد.
جواد در حالیکه مشغول بستن دست قوام است به صحبتهای خود ادامه میدهد: نمیری که منو گیر اینا بندازی.
قوام: نگو نمیرم.
جواد: مگه تو چند دفعه رد شدی؟ دو دفعه. مرتضی اتحادیه هشت دفعه رد شد ولی بالاخره گرفت.
مردوخ: مرتضی با بچههای اتحادیه خط تو خط شد رفت تو خط وحدت کمونیستی.
چنگیزی: از اونام برید یک سره رفت تو خط بساز بفروشی.
در تمام این لحظات استاد محمد به همراه بازیگران لحظات نمایش را زندگی میکند و به نوعی انرژی صحنه را هدایت میکند. در لحظاتی هم که احساس میکند بازیگران انرژی صحنه مورد نظر را پیدا نکردهاند از گروه میخواهد صحنهها را تکرار کنند. استاد محمد معتقد است هر کدام از صحنهها و لحظات نمایش دارای آنی است که اگر بازیگران این موضوع را دریافت کنند بازیها و حسها به درستی شکل میگیرد.
دیالوگهایی که در این صحنه رد و بدل میشود نشانگر آن است که قوام در رشته موسیقی تحصیل کرده و طبق گفته کتی میتواند در کانادا ادامه تحصیل داده و تدریس موسیقی کند. اما جواد با این امر موافق نیست و این عدم توافق به جایی میانجامد که جواد و قوام رو در روی یکدیگر قرار میگیرد و جواد چیزی به زبان میآورد که قوام را به هم میریزد.
جواد در وضعیتی نا متعادل به اتاقی دیگر میرود و مردوخ به دنبال اوست. همه نگران و دستپاچه هستند و در این بین قوام نیز کافه را ترک میکند. در این بخش از تمرین نمایش و بعد از گذشت دقایقی آرش فلاحت پیشه و رویا دعوتی خود را آماده ورود به صحنه میکنند. با حالتی که به خود داده و وارد میشوند مشخص میشود دو مهاجر دیگر ایرانی هستند که از سرمای شدید زمستان به داخل پناه آوردهاند.
در این بخش است که متوجه میشویم که شاید قصه نمایش در ماه ژانویه و ایام کریسمس روایت میشود. بعد از سپری شدن این صحنه و اتفاقاتی که در آن میافتد نوبت ورود فرزین صابونی به داخل صحنه میشود. او نیز ایرانی دیگری است که بعد از پناه آوردن به کافه لحظاتی بیهوش میشود. ورود صابونی جریانی تازه را در کافه مک ادم راه میاندازد و این صحنه و اینکه لحظه لحظه آن به درستی شکل بگیرد نکتهای است که استاد محمد روی آن تأکید دارد.
استاد محمد حال و هوای این صحنه را برای بازیگران تشریح میکند. صحنهای که قرار است در آن همه به دنبال موضوعی باشند که فرزین صابونی قصد دارد از آن بگریزد. در این لحظه است که استاد محمد به گروه استراحت میدهد.
استاد محمد که پیش از این نمایش "تهرن" را در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر بر اساس مراسم و آیین زار به صحنه برد این بار نمایش "کافه مک ادم" را بر اساس موضوع مهاجرت به صحنه خواهد برد. وی با اشاره به اینکه موج مهاجرت اجتماعی و سیاسی ایرانیها در سالهای 58 تا 60 به راه افتاد معتقد است در مورد مهاجرت هیچ متن محکمی نیست و اگر هم متنی نوشته شده تا به حال منتشر نشده و در کل درباره موضوع مهاجرت کم کاری شده است.
وی درباره ایده نگارش و اجرای این متن توضیح میدهد: نمایش "کافه مک ادم" مستقیما بدون هیچ پیچ و خمی به مستندات مهاجرت مردم ایران در سالهای 58 تا 65 میپردازد. "کافه مک ادم" کافی شاپی در مونترال کانادا بود و موجودیت داشت. این کافه در خیابان سن لورن مرکز ایرانیان شهر مونترال واقع شده بود. این کافه به اقتضای موقعیت خود به خود به یک مرکز مهاجرین ایرانی تبدیل شد. همان زمان میخواستم این فکر و اتفاقات را بنویسم و اجرا کنم که زمانه اجازه نداد.
استاد محمد ادامه میدهد: بعدها که به آمریکا رفتم میخواستم این متن را بنویسم که باز هم نشد. وقتی به ایران بازگشتم دیدم که زمان در حال گذر است و باید این متن را تا دیر نشده بنویسم و اجرا کنم که این کار را کردم.
وقتی یک نمایش که بر صحنه میبرم واقعا بدون اغراق به دو تا سه سال سکوت، استراحت و فراموشی نیاز دارم. باید همه آنچه را که به عنوان سختیهای کار تئاتر میشناسم فرو بریزد |
محمود استاد محمد |
این کارگردان با سابقه تئاتر درباره دلیل وقفههای چند ساله بین اجراهای نمایشی خود یادآور میشود: من توان این چنین کار کردن در تئاتر را ندارم.وقتی یک نمایش که بر صحنه میبرم واقعا بدون اغراق به دو تا سه سال سکوت، استراحت و فراموشی نیاز دارم. باید همه آنچه را که به عنوان سختیهای کار تئاتر میشناسم فرو بریزد و در من حل شود تا بتوانم دوباره قد راست کنم.
کارگردان نمایش "کافه مک ادم" درباره وضعیت قرارداد این نمایش میگوید: تا به این لحظه هیچ قراردادی برای این نمایش منعقد نشده است. من نمایشنامه را بردم و گفتم که قصد دارم آن را اجرا کنم. محل تمرین به من داده شد و تمرینات را شروع کردم، همین. از آن لحظه تا کنون اگر شما یکی از مسئولین مرکز را دیدهاید یا صحبت کردهاید بنده هم به زیارتشان نائل شدهام.
استاد محمد درباره سختیهای وارده از نبود قرارداد و کمک هزینه به تمرین و اجرای نمایش "کافه مک ادم" تأکید میکند: قبلا سؤال کردید چرا سه یا چهار سال یک بار کار میکنم و من دلیلش را گفتم. نبود قرارداد و سختیهایی که به این دلیل به کار وارد میشود جزء همان مصیبتی است که پیش از این گفتم.
نمایش "کافه مک ادم" نوشته و کارگردانی محمود استاد محمد قرار است از اواخر آذرماه در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به صحنه برود. فرزین صابونی، خسرو شهراز، رضا مولایی، مهدی صباغی، یعقوب صباحی، هدا ناصح، ژاله شعاری، رویا دعوتی، شیرین اسماعیلی، زهیر یاری، آرش فلاحت پیشه و شهروز دل افکار بازیگران این نمایش هستند.
علیاصغر دشتی طراح صحنه و مهسا دهقانیپور دستیار کارگردان نمایش "کافه مک ادم" هستند.
نظر شما