۱۹ آبان ۱۳۸۹، ۱۵:۰۹

سفیدخوش:

ابن‌خلدون بی‌توجه به جهان غرب نیست

ابن‌خلدون بی‌توجه به جهان غرب نیست

عضو گروه غرب شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ابن‌خلدون بحث خود را با نسب‌شناسی جهان غربی آغاز می‌کند سپس به دولت‌ها می‌پردازد و در ادامه از تاریخ جهان اسلام سخن می‌گوید.

به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشست‌های گروه غرب شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشست "منابع آشنایی ابن خلدون با جهان غربی و برخی ملاحظات روش شناسانه" با سخنرانی میثم سفیدخوش در روز چهارشنبه 19 آبان 1389 در محل پژوهشگاه برگزار شد.

میثم سفیدخوش در آغاز سخنان خود گفت:‌ ابن خلدون به عنوان متفکر یا مورخی در تاریخ اندیشه اسلامی شناخته می‌شود که برای کار خودش طرح مشخصی را تدوین کرده است. البته در جهان سنتی مطالعات بدون روش نبوده است. اما روش هم هیچگاه در کانون توجه این اندیشمندان قرار نداشته است. در حالی که می‌توان گفت ابن خلدون اولین اندیشمندی است که به مسئله روش حساس بوده است.

وی افزود: بحث امور زمان درباره کلیت روش شناسی ابن خلدون نیست بلکه به روش شناسایی آشنایی ابن خلدون با جهان غرب می‌پردازد. البته باید توجه داشت که غرب شناسی مفهومی جدید است که در واکنش به نگاه غربی و بحث شرق شناسی به کار می‌رود. بنابراین پرسش در اینجا این چنین است که آیا ابن خلدون جهانی به نام جهان غربی می‌شناخته است. به نظر من ابن خلدون تصوری از جهانی یگانه دارد که ما امروز به آن جهان غربی می‌گوییم.

سفیدخوش ادامه داد: چهار وضع دینی، جغرافیایی، سیاسی و تمدنی (عمرانی) در این جا اهمیت دارد. به نظر من ابن خلدون بر پایه این چهار مفهوم تصوری یگانه از جهان غربی داشته است که من بر همین اساس متن تاریخ‌العبر ابن خلدون را مورد بررسی قرار می‌دهم.

عضو گروه غرب شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: آغاز کار ابن خلدون در جلد نخست کتاب تاریخ العبر از وضعیت نسب مردمان در جهان غربی آغاز می‌شود و پیوندی سریع و جدی با وضعیت سیاسی آنها پیدا می‌کند. در سایر مجلدات ابن خلدون هم به این وضعیت می‌پردازد. وی پس از بیان تمدن مردمان جهان غربی بی‌درنگ درگیر وضعیت تمدن اسلامی می‌شود.

وی با اشاره به اینکه بحث علمی را می‌توان بر سه نکته اصلی کلیات روش شناسانه ابن خلدون در مواجهه با جهان غربی، ارزش ارجاعی کتب مقدس و سایر منافع غربی ابن خلدون برای شناخت جهان غربی خلاصه کرد، خاطرنشان کرد: هر قومی به اخبار قوم خودش آگاه‌تر است و این همان نکته‌ای است که پایه تاریخ نگاری ابن خلدون است. تنها شرطی که ابن خلدون مطرح می‌کند عدم تعارض در روایت متقدمان و متاخران است اما این روایت ابن خلدون با دو مشکل مواجه است. نکته نخست همین تعارض است به این معنا که اگر روایت دو مورخ با هم تعارض داشت کدام یک را باید انتخاب کرد.

این پژوهشگر فلسفه مشکل دوم را یک مسئله کلامی عنوان کرد و گفت: ابن خلدون هم متوجه این مسئله شده است. وی می‌گوید پیامبر گفته است که یهودیان و مسیحیان را تصدیق نکنید اما نگفته‌اند که تکذیب کنید و بنابراین می‌توان به آنها مراجعه کرد. دلیل دیگرابن خلدون این است که برحذر داشتنی که پیامبر فرموده‌اند مربوط به عقاید است و در مورد واقعیات و روایات تاریخی صدق می‌کند.

سفیدخوش در ادامه به بحث ارجاع دهی به کتاب مقدس پرداخت و خاطرنشان کرد: متن کتاب مقدس برای مورخان بسیار جذاب بوده است ولی آنچه برای مورخان مسلمان مهم است این است که آیا کتاب مقدس تحریف شده است. در اینجاست که ابن خلدون می‌گوید به همان اندازه که علمای مسلمان برای نگهداری و صیانت از متن قرآن کوشش کرده‌اند به همان اندازه نیز علمای مسیحیت در این راه کوشش کرده‌اند.

وی تصریح کرد: به نظر ابن خلدون بدفهمی در کتب مقدس ناشی از تاویل است به این ترتیب متن کتب مقدس از حیث تاریخی کاملاً قابل اعتماد است. از این جاست که ابن خلدون تاکید می کند که اگر بین مطالب کتب مقدس و یک مورخ تعارضی وجود داشته باشد حق با کتاب مقدس است. اما این بارو ابن خلدون مشکلاتی هم در خود دارد مثل زمانی که تناقض بین خود کتب مقدس باشد.

سفیدخوش در سومین بخش از سخنان خود به منابع دیگر ابن خلدون پرداخت و گفت: ابن خلدون معمولاً به نظریه اولیه‌اش پایبند است که می گفت هر قوم به اخبار قوم خودش وفادارتر است اما وی همواره نظر مورخان مسلمان را هم بیان می‌کند هرچند بیشتر ارجاعاتش به مورخان مسیحی است.

وی ادامه داد: می توان در آثار ابن خلدون 8 مورخ را یافت که مورخان غیرمسلمان هستند و وی به آنها ارجاع می دد. ارجاعاتی که همگی درباره جهان غرب هستند. مهمترین آنها مورخی است به نام "اوره سیوس" که مورخی بسیار مهم در قرن 5 میلادی در اندلس است. اوره سیوس به دلیل پیداش فرقه‌های به اصطلاح بدعت آمیز تصمیم می گیرد مشکلات کلامی خود ش را با آگوستینوس در میان بگذارد و از و برای دفاع از مسیحیت کمک می‌کند. آگوستینوس اما از اوره سیوس می خواهد که کتابی در مورد تاریخ جهان بنگارد. کتابی که نشان می‌دهد رنج و مصیبت محصول مسیحیت نیست بلکه محصول سرشت و حقوق انسان است.

عضو گروه غرب شناسی پژوهشگاه علوم انسانی مطالعات فرهنگی سپس با اشاره به اینکه کتاب تاریخ جهان اوره‌سیوس توسط مسلمانان در دوره خلافت اموی ترجمه شده است گفت:‌این کتاب همواره در جهان مسیحی محل توجه بوده است و پس از ترجمه هم نویسندگان بسیاری در جهان اسلام به آن توجه کرده‌آن.

سفیدخوش سپس از یوسف ابن کریون به عنوان دومین مورخی نام برد که ابن خلدون به وی توجه داشته است و گفت: ابن کریون مردم سیاست هم بوده است و ابن خلدون به جنگ‌های وی با یونانی‌ها توجه بسیاری می کند.

این پژوهشگر فلسفه و تاریخ در ادامه به برخی دیگر از مورخان غربی اشاره کرده که مورد توجه ابن خلدون بوده‌اند و از ابیفانوس، ابن راهب نصاری، ابن عمید المسنجی و یوحنای زرین دهان به عنوان مورخانی نام برد که ابن خلدون به آنها ارجاع داده است.

سفبیدخوش در پایان گفت: ابن خلدون بحث خود را با نسب شناسی جهان غربی آغاز می کند سپس به دولت‌ها می‌پردازد و در ادامه از تاریخ جهان اسلام سخن می‌گوید. وی با آثار فیلسوفان غربی هم آشنایی داشته است اما اگر بخواهیم درباره آشنایی ابن خلدون با جهان غرب صحبت کنیم باید اشکالات متعددی را که در جزئیات کار وی وجود داشته است، ببینیم.

کد خبر 1189276

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha