به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر"، ايده ساختارشكنانه دريدا از آن ايده ساده نيچه اي ناشي مي شود كه متن مي تواند مورد تفسيرها و بازتفسيرهاي زيادي قرار گيرد و در اين گستره البته مولف اصلي متن وجود نخواهد داشت . به نظر نويسنده نشريه گاردين اين نكته حتي كم و بيش در آراي لودويك ويتگنشتاين فيلسوف تحليلي شهير سده بيستم نيز موجود است . به همين جهت نسبت دادن عنوانهايي چون عدم وضوح مفهومي به پاره اي از آراي دريدا نمي تواند ارزشهاي فكري وي را ناديده بگيرد.
به نظر گاردين پاره اي از حساسيت هايي كه در مورد دريدا وجود دارند ناشي از ديدگاه هاي پست مدرن و نسبي گرايي وي است كه پژواكهايي در حوزه هاي ديگر داشته اند، اما او مسئول برداشتهاي غلطي كه از ديدگاهايش شده نيست. آنچه اين وضعيت را به وجود آورده وضعيت بحراني فرهنگ غرب در دهه هاي 60 و 70 قرن بيستم بوده و نه انديشه هاي صرف دريدا. نويسنده روزنامه معتبر گاردين در انتها مي افزايد دريدا اگر هيچ حسني ديگر نداشته باشد واجد اين حسن است كه باعث شد ما صداها و نجواهاي گوناگون ديگري را نيز بشنويم.
نظر شما