دکتر الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان در مورد اینکه با توجه به میان رشتهای بودن علوم چگونه میان تخصص و حوزههای موضوعی دیگر میتوان توازن ایجاد کرد به خبرنگار مهر گفت: باید توجه داشت که مطالعه از یک دغدغه و سؤال آغاز میشود و وقتی ما یک سؤال مطرح میکنیم به دنبال آن پاسخگویی و ابزارها و روشهای پاسخگویی بدان مطرح میشوند.
وی افزد: برای پاسخگویی به سؤال طرح شده به دنبال شواهد و مستندات میرویم تا به آن پرسش پاسخ دهیم. از اینرو توازن میان تخصص هر فرد و مطالعات خارج از آن تخصص ارتباط وثیقی با پرسش او پیدا میکند.
استاد پیشین دانشگاه هاروارد یادآور شد: به عبارت دیگر این پرسش و سؤال طرح شده است که مشخص میکند شخص وارد چه حوزههای مطالعاتی بشود و چه حوزههایی را علاوه بر تخصص خود مطالعه کند.
وی با اشاره به اینکه بنده به شخصه به دنبال طرح پرسشهایی هستم که پاسخگویی به آن مستلزم مطالعات و تحقیقات میان رشتهای است، گفت: یکی از مزیتهای فضای باز آموزشی و تحقیقاتی این است که به پژوهشگران و محققان میآموزد که چگونه افق دید خود را وسیع کنند و این وسعت بخشیدن از طریق تحقیقات و مطالعاتی است که خود آنها بدان جهت میدهند.
اندرسون افزود: به عبارت دیگر در یک فضای باز آموزشی و تحقیقاتی دغدغهها و پرسشهای شخص محور است که باعث انجام آن مطالعات میشود و از رهگذر آن افق دید محقق و پژوهشگر گسترش مییابد.
مؤلف "ضرورت یکپارچگی" یادآور شد: این موضوع علاوه بر گسترش افق دید محقق، هنر ارتباط با اندیشمندان سایر حوزههای مطالعاتی را افزایش میدهد.
اندرسون افزود: محقق چه در یک دانشگاه بزرگ باشد و چه در یک کالج کوچک، میتواند با همکاران خود از سایر حوزههای مطالعاتی ارتباط برقرار کند و به آنچه دغدغه مطالعاتی او است پاسخ دهد و از راهنمایی آنها در معرفی منابع بهره گیرد.
وی تصریح کرد: نظام آموزشی آمریکا در مقایسه با اروپا تخصص محور نیست. یعنی نظام آموزشی به تخصص گرایی شدید روی خوش نشان نمیدهد و دانشجویان در هر دوره تحصیلی انواع موضوعات و حوزههای مطالعاتی را مورد مطالعه قرار میدهند.
فیلسوف اخلاق معاصر در پایان یادآور شد: این شیوه این حسن و مزیت را دارد که وقتی شخص به محقق تبدیل شد راحتتر بتواند به پرسشهای خود پاسخ گوید.
نظر شما