براي تفسير نوين از قرآن بايد به مبادي تفسير بپردازيم

وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا متن مقدس الهي تفسير انساني مي شود و اساسا آيا متن مقدس احتياج به تفسير دارد گفت : هر متني چه مقدس و چه غير مقدس ممكن است نياز به پرسشهايي داشته باشد كه احتياج به توضيح و تبيين داشته باشد. ممكن است آن متن در آن زماني كه تاليف شده احتياجي به تفسير نداشته اما با مرور زمان اين نياز امروز احساس مي شود. دليل اصلي تفسير نيز همين است يعني پرده برداري و رخ نمايي است. متني هاي غير ديني را هر كسي مي تواند به صورت غير مستقيم مورد فهم قرار دهد اما متن ديني غموض و پيچيدگي هاي خاصي دارد.

وي در ادامه افزود: با ارائه نگاه هاي متفاوت در تفسير ما مي توانيم به حقيقت نزديك شويم. كسي نمي تواند ادعا كند كه اين تفسير عين حقيقت است و كساني كه اين ادعا را داشتند در نسلهاي بعدي مورد سرزنش و حتي نكوهش ديگران واقع شدند كه چرا شما سخني را كه به هر دليلي فهميديد  مدعي هستيد كه عين حقيقت است. درهر حال نزديكي به حقايق در طي زمان مشخص مي شود.

طباطبايي همچنين ارائه تفسير هاي مختلف براي قشرهاي گوناگون را لازم دانست و گفت : اما اين موضوع بستگي دارد كه بدانيم در تفسير چه مسائلي را مد نظر قرار مي دهيم. به طور مثال در مسائل اخلاقي امروزه بسياري مقوله هاي اخلاقي را از غرب دريافت كرده ايم در اين مورد هم تعارض بسيار ديده شده است. اما اين كه بخواهيم يك تفسير تركيبي داشته باشيم كه مخاطب و مولف از آن بهره برده باشند و براي قشرهاي مختلف هم نوشته شود چندان نمي تواند كاربرد داشته باشد.

 مترجم گرايشهاي تفسيري در ميان مسلمانان درباره استفاده از علوم مختلف مانند هرمنوتيك و نشانه شناسي در تفسير اظهار داشت : ما بدون يك فهم قبلي به سراغ قرآن نمي رويم بلكه با يك آشنايي قبلي به سراغ متن مي رويم. در غرب  از اين دانشها استفاده شده اما اعتقاد ما اين است كه قرآن متني بدون تغيير است كه خداوند به پيامبر نازل كرده است و در استفاده از دانشهاي هرمنوتيكي در تفسير بايد اصول را رعايت كنيم و بايد ببينيم كه نتيجه گيريهاي ما چيست.

وي نياز به تفاسير جديد كه برپايه گرايشهاي مختلف علمي انجام شود را مهم دانست و تصريح كرد: ما در زماني زندگي مي كنيم كه فهم ما در حال دگرگوني است و استفاده ما از مباني علمي در تفاسير بسيار احساس مي شود اما اين بهره گيري نيز مقطعي است و در زمانهاي بعدي شايد پاسخگو نباشد.