دکتر محمد بقایی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد انگیزهای گرایش به رشته تخصصی خود اظهار داشت: بی تردید هر انسانی تابع شرایطی است که در آن رشد کرده و شخصیتش را شکل میدهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آدمیان تحت تأثیر محیط و خانوادهای هستند که در آن تولد یافته و رشد میکنند.
وی افزود: خانوادهای که من در آن چشم گشودم همه اهل معرفت و دوستار ادب و فرهنگ بودند یا به اصطلاح آن زمان همگی «میرزا» بودند. بنابراین ذهن و نگاه من از آغاز کودکی متوجه قضایایی از این دست شده است. بطوریکه همیشه به خاطر میآورم که در نخستین سالهای طفولیت ،اسباب بازی من کتابهایی بوده است که با آنها خانه یا جاده میساختم. بعدها که به دوره نوجوانی رسیدم این تأثیر خانوادگی در من چندان شد که بسیاری از کتابهایی را که برای من غیرقابل فهم بودند با علاقه میخواندم.
این کارشناس ادبی و فلسفی در ادامه تصریح کرد: پدرم برای آنکه مرا از مطالعه مفرط بازدارد غالباً به طنز به من میگفت «کتاب نکبت میآورد» و گاهی هم این حکایت را از عبید زاکانی برایم تعریف میکرد که اگر بازیگوشی و شیطنت من به حد افراط برسد وادارت میکنم که زیاد کتاب بخوانی تا در بزرگسالی از زندگی مرفهی برخوردار نباشی.
بقایی در مورد پرسشهای اصلی رشته تخصصی خود گفت: دستیابی به منابعی که هنوز جای تحقیق و تأمل دارند چنانچه میدانید فرهنگ ایرانی در تمام زمینهها دارای آثار متنوع و گرانبهایی است که نیاز به تحقیق و کندو کاو بسیار دارد. در واقع این فرهنگ رابراساس دیدگاههای بسیاری از صاحبنظران ایرانی و خارجی میتوان به خمخانهای تشبیه کرد که هنوز بسیاری از خمهای آن را در نگشودهاند. در حوزه فلسفه نیز بسیاری از آثار اندیشمندان ایرانی در مخازن کتابخانههای داخلی و خارجی دست نخورده باقی مانده است.
بقایی در پایان گفت: بزرگترین پرسش من در حوزهای که به آن تعلق خاطر دارم این است که در مرحله اول طریقی صحیح و روشمندانه برای تحقیقات تازه و بازنگری در این آثار و اندیشهها صورت پذیرد و در مرحله دوم با بررسیهای تطبیقی بوسیله متخصصان، اندیشههای فراموش شده و نامکشوف ایرانی عیان شود.
نظر شما