به گزارش خبرنگار مهر، هانیه توسلی یکی از مستعدترین بازیگران جوان سینمای ایران در سالهای اخیر است، حضورش در فیلمهای "شبهای روشن"، "یک شب"، "کافه ستاره" و مجموعههای "وفا" و "میوه ممنوعه" بخشهایی از تواناییهای این بازیگر جوان را ثابت کرده است. توسلی در این سالها همیشه بازیگری گزیدهکار بوده است. این روزها دو فیلم از او روی پرده رفته است. دو فیلم با حال و هوایی متفاوت که توسلی بازیهای قابل دفاعی در آنها دارد. به بهانه اکران فیلمهای سینمایی "عصر روز دهم" و "عصر جمعه" با این بازیگر درباره تجربههایش در سینما، تئاتر و تلویزیون صحبت کردیم.
* خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: پیش از "عصر جمعه" خانم زندی را میشناختید؟ همکاری مشترکتان چطور شکل گرفت؟
- هانیه توسلی: دوست دارم با فیلمسازان فیلم اولی کار کنم، مخصوصاً فیلمسازانی که روی موضوعهای خاص کار میکنند. من خانم زندی را قبل از "عصر جمعه" نمیشناختم، دلیل اصلی برای بازی در این فیلم شخصیت خانم زندی و علاقه به همکاری با او بود. در برخوردهایی که قبل از فیلمبرداری با هم داشتیم از شخصیت و نگاه او خوشم آمد.
* فیلمنامه و قصه "عصر جمعه" را هم دوست داشتید؟
- بله، هر چند بنفشه نقش اصلی نبود و شخصیت اصلی را خانم نونهالی بازی میکرد.
* اما بنفشه پیش برنده قصه است.
- بنفشه قصه را پیش میبرد، بنفشه به دنبال سوگند (رویا نونهالی) میرود و جستجوی او به کشف یک راز بزرگ میانجامد.
* حضور آقای کوثری و خانم بنیاعتماد پشت دوربین "عصر جمعه" چقدر در انتخابتان سهم داشتند؟
- به هر حال موثر بودند. با آقای کوثری در "یک شب" همکاری کرده بودم، فیلمنامه "یک شب" به عنوان اولین تجربه فیلمسازی نیکی کریمی را دوست داشتم. جنس فیلمهای تجربی و خاص که آقای کوثری تهیه میکنند برایم جذاب است. خانم بنیاعتماد و سینمای اجتماعی ایشان را هم دوست دارم.
هانیه توسلی در نمایی از "عصر روز دهم"
* شخصیت بنفشه در فیلمنامه چقدر با تصویر نهایی فرق میکند؟ چقدر سر صحنه و در تعامل با کارگردان به این شخصیت رسیدید؟
- فکر نمیکنم شخصیت بنفشه برای اجرا تغییر خاصی کرده باشد فیلمنامه کامل بود و نیاز به تغییر نداشت.
* درباره نقش با خانم زندی تعامل داشتید؟ مشاوره هم میدادید؟
- بله، من در همه کارهایم با کارگردان صحبت میکنم و درباره نقش مشاوره میدهم. بازیگر بعد از خواندن نقش دریافت خودش را با کارگردان سهیم میشود. نقش بنفشه چندان پیچیده نبود. دختری شهرستانی که درگیر مشکلات خواهرش است. بنفشه در خانوادهای سنتی بزرگ شده و حتماً تلاش کرده تا برای تحصیل به تهران بیاید.
* بنفشه نماینده نسل خودش است.
- دقیقاً. او با خانوادهاش تفاوت دارد، برای همین تلاش میکند راز خواهرش را فاش کند. من با مادرم به اندازه تفاوت نسلمان، اختلاف نظر دارم برای همین درک میکنم که بنفشه هم با خانوادهاش فرق میکند. ویژگی بنفشه تلاش برای کشف حقیقت است. خواهر ابتدا دافعه دارد اما بعد با بنفشه همراه میشود.
* فکر نکردید ممکن است بنفشه دیده نشود و بازی در نقش دوم یک فیلم نکتهای به کارنامهتان اضافه نمیکند؟
- نه واقعاً برایم مهم نبود که بنفشه نقش دوم است. جنس قصه نشان میداد قرار است در این فیلم چه اتفاقی بیفتد. تیم بازیگران، عوامل پشت و جلوی دوربین قابل اعتماد بودند. در چنین تجربهای نقش دوم بودن، چندان مهم نیست.
*"عصر جمعه" فضایی واقعگرا دارد و بازی شما همسو با این فضا بدون حرکت تصنعی و اغراق آمیز و حذف حرکتهایی است که ممکن است به چشم تماشاگر بیاید. رسیدن به این نوع بازی سخت بود؟
- من در این سالها سعی کردهام واقعی بازی کنم، از بازی اغراق شده خوشم نمیآید حتی در تئاتر تجربهای که با محمد یعقوبی داشتم، از همین جنس بود. من بازیای را دوست دارم که در عین واقعگرایی همدلی مخاطب را برانگیزد. در "عصر جمعه" واقعگرایی مهم است و نیازی به بازی غلو شده نبود. سلیقه من و کارگردان درباره بازی مشابه بود و خیلی زود به درک مشترک رسیدیم.
* به عنوان یک بازیگر حرفهای چقدر بازیگر نقش مقابل برایتان مهم است؟
- بازیگر مقابل میتواند شما را نسبت به کارتان دلگرم کند، مسئولیت شما زمانی که با یک بازیگر حرفهای مواجه میشوید بیشتر است. در "عصر جمعه" حضور رویا نونهالی دلگرم کننده بود. او یکی از بهترین بازیهایش را در این فیلم دارد. بخش دیگری از ماجرا به فضای میان بازیگرها برمیگردد که روی بازیشان تاثیر دارد. خانم نونهالی هم بازیگر خوبی است، هم فضایی که بین ما وجود داشت صمیمانه و دوستانه بود. این فضا به بهتر شدن حاصل کار من کمک میکرد.
* پس ارتباطی که لازم بود بین شما شکل گرفت؟
- کاملاً.
* با مهرداد صدیقیان هم رابطه صمیمی و حرفهای وجود داشت؟
- زمانی که بازیگری برای اولین بار مقابل دوربین میرود توجه به او بیشتر است. درباره مهرداد صدیقیان هم این حساسیت وجود داشت، گروه خیلی زود متقاعد شدند که او جوان با استعدادی است. او بیان و حس خوبی دارد و من گاهی شگفت زده میشدم که یک بازیگر جوان چقدر میتواند در اولین قدم خوب باشد.
* "عصر جمعه" چه جایگاهی در کارنامه شما دارد؟
- "عصر جمعه" از فیلمهای خوبی است که بازی کردهام، در این سالها فیلمهای زیادی بازی کردهام اما تعداد کمی از آنها را دوست دارم و به آنها افتخار میکنم، "عصر جمعه" یکی از آنها است و آن را دوست دارم.
* از این که اکران عمومی فیلم سالها به تاخیر افتاد چه احساسی دارید؟
- بازیگر دوست دارد فیلمش در زمان خودش دیده شود. الان خیلی خوشحالم که فرصت اکران فیلم فراهم شده است.
* شما ادبیات نمایشی خواندهاید. از ابتدا به دنبال کار تصویری بودید یا فکر می کردید از تئاتر شروع کنید و بعد به سمت بخشهای دیگری بروید؟
- دغدغهام انجام کار هنری بود به مفهوم عام. دوست داشتم هم تئاتر بازی کنم هم سینما. امسال بعد از سالها به کلاس نقاشی رفتم. این هم یک دغدغه قدیمی است که تا به حال فرصت پرداختن به آن را نداشتم، در این سالها که به بازیگری علاقه داشتم، بیشتر به تئاتر فکر میکردم. نمایشنامه میخواندم و تئاترها را دنبال میکردم با این که تهران زندگی نمیکردم هرچند وقت یک بار برای دیدن نمایشهای روی صحنه با اشتیاق و هیجان به تهران میآمدم. کتابهایی که آن سالها خواندم بیشتر از کتابهایی است که در سالهای تحصیلی در دانشگاه خواندم.
* خیلیها معتقدند دانشگاه نکته آموزشی مهمی برای دانشجویان ندارد.
- من در دانشگاه دو استاد خوب داشتم. خانم ثمینی و آقای چرمشیر. دانشگاه خیلی در شکلگیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت. دانشگاه کسی را هنرمند نمیکند.
* گرایشتان بیشتر به سمت کار تصویری بود؟
- آن سالها بله. اما تئاتر را هم دوست داشتم. الان هم تئاتر و سینما را دوست دارم.
* اما کمتر به سراغ تئاتر میروید.
- در تئاتر گروههای وجود دارد که وارد شدن به آنها سخت است. من تمرکزم بیشتر بر سینما و تلویزیون بوده و از تئاتر فاصله دارم، اما هر وقت فرصت پیش آمده از تجربه کردن روی صحنه استقبال کردهام.
* در سالهای اخیر دو مجموعه تلویزیونی بازی کردید که هر دو پرمخاطب بودند "میوه ممنوعه" مجموعه باارزش و در یاد ماندنی بود اما حضور شما در "شمسالعماره" کمی تعجب برانگیز است. چرا در این مجموعه بازی کردید؟
- دلیل اصلی حضورم در این مجموعه سامان مقدم و تجربه خوب "کافه ستاره" بود. "کافه ستاره" یکی از همان معدود فیلمهایی است که دوستشان دارم. فیلمنامه "شمسالعماره" را کامل نخواندم، بعد از این تجربه برای هر کاری از قبل فیلمنامه را کامل میخوانم. یکی از مشکلات "شمسالعماره" متن آن بود، من به سامان مقدم و گروه بازیگران اعتماد کردم . وقتی وارد ماجرا شدم متنها هر روز نوشته میشد و انسجام لازم را نداشت. موضوع تعداد خواستگارها و ممیزی باعث وجود مشکلاتی شد و در نهایت "شمسالعماره" به آن چیزی که باید، تبدیل نشد.
* لیلا میتوانست نقشی متفاوت در کارنامه شما باشد. دختری پرشور و نشاط که موقعیت مفرح و ویژهای دارد.
- من دوست داشتم نقش دختر شیطان را بازی کنم. اما ممیزی تلویزیون لیلا را موقر و خانم میخواست. از نظر من لیلا یک دختر شر و پرشور بود که نشاط زندگی در او جریان داشت. با توجه به گستردگی مخاطبان تلویزیون طبیعی است که مسئولان نسبت به تصویری که از یک دختر جوان ارائه میدهند حساس باشند.
* بعد از این تجربه باز هم راضی هستید در تلویزیون کار کنید؟
- من هیچ وقت خودم را به تلویزیون یا سینما محدود نکردهام. تفاوتها را میدانم اما اگر متن خوب و گروه حرفهای باشند فرصت تجربه در تلویزیون را از دست نمیدهم.
* اکران "عصر روز دهم" نزدیک است، فیلمی که سیمایی متفاوت از شما در آن میبینیم. شما در این فیلم دو نقش متفاوت بازی کردهاید و در نقش دختر عرب تسلط خوبی روی لهجه عربی دارید. از زمانی که آقای راعی جایگزین مرحوم ملاقلیپور شد شما وارد پروژه شدید؟
- این سوال را بهتر است آقای راعی و محمدی جواب بدهند، من این طور شنیدهام که آقای ملاقلیپور طرحی درباره دختری خبرنگار نوشته بود، اما در فیلمنامهای که آقای راعی نوشت قصه فرعیها و شخصیتهایی اضافه شدند. خط اصلی که درباره دو خواهر است که زمان جنگ از هم دور میشوند با طرح آقای ملاقلی پور شباهت دارد. زمانی به کار دعوت شدم که آقای راعی فیلمنامه را کامل نوشته بود.
* "عصر روز دهم" تنها فیلم مذهبی کارنامه شما است.
- فضای "عصر روز دهم"، مکانی که قصه در آن اتفاق میافتد مذهبی است. اما قصه دراماتیک دارد. دختری که خواهرش زمان جنگ گم شده و او تلاش می کند نشانی از او پیدا کند. البته آن فضا هم روی مخاطب و قصه تاثیر دارد.
* جذابیت بازی در این فیلم چه بود؟
- ویژگی مهم فیلم بازی در دو نقش متفاوت بود. کار در این فیلم به دلیل شرایط سخت بود، تاسوعا و عاشورا در کربلا بودیم و آن فضا روی من تاثیر زیادی داشت. این تجربه را دوست دارم اما من میتوانم درباره مشکلات فیلمنامه صحبت کنم. رابطه مردم و دکتر (احمد مهرانفر) خوب از کار درنیامده است. "عصر روز دهم" قصه شلوغی است و شخصیتهای متعدد دارد و این، انسجام و یکدستیاش را مخدوش کرده است. اگر فیلم 120 دقیقه بود، زمان بیشتر بود و به شخصیتها و قصههای فرعی بیشتر توجه میشد شاهد فیلم بهتری بودیم. من کارگردانی فیلم را بیشتر از متن دوست دارم.
* به لهجه عربی چطور این قدر خوب مسلط شدید؟
- من در "وفا" هم این تجربه را داشتم، البته زبان عربی را به خوبی نمیدانم اما دیالوگها را حفظ میکردم و خانمی عرب زبان دیالوگها را برایم خواند و من آنها را ضبط کردم. یک سری جملهها را که احساس میکردم دوست دارم بداهه و سر صحنه بگویم از او پرسیدم و حفظ کردم. من گفتگوها را در گوشی تلفن همراهم داشتم و مرتب گوش میکردم تا بر آن مسلط شدم. درآوردن لهجه یک کار کاملاً تکنیکی است، چندان سخت نیست. به نظر من بازی در نقشهای خاص و هرچیزی که بیشتر دیده شود، آسان است. مثلاً نقش معتاد، دیوانه، لال و ... نمونههایی از این دست. بازی در نقشی مثل رویا در "شبهای روشن" سخت است. نقشی که صورت بازیگر تکان نمیخورد و فقط با لحن و نگاه باید حس را منتقل کرد.
* امسال فرصت همکاری با علی رفیعی در فیلم سینمایی "آقایوسف" را هم به دست آوردید. این تجربه چطور بود؟
- من هنوز فیلم را ندیدهام و نمیتوانم نظر قطعی بدهم، اما همکاری با آقای رفیعی را خیلی دوست دارم، وسواس، سلیقه هنری و هوشمندی او را تحسین میکنم.
* شکل کار آقای رفیعی چطور بود؟
- فضای کار آقای رفیعی مختص خود او است. پر از رنگ و شور زندگی. طراحی صحنه و لباس را هم او انجام می داد و من سلیقه ایشان را خیلی دوست داشتم.
* فیلم سینمایی "ندارها" چه طور تجربهای است؟
- یک فیلم اجتماعی تلخ است که قصهاش در جنوب شهر میگذرد و با "آخرین ملکه زمین" فیلم قبلی محمدرضا عرب فرق دارد.
* دوست دارید در فیلم کمدی و طنز بازی کنید؟ بیشتر نقش جدی بازی کردهاید.
- خیلی دوست دارم، اما پیشنهادهایی که داشتهام خوب نبوده، بازی در فیلم طنز و کمدی خیلی جذاب است.
* به نویسندگی و کارگردانی فکر کردهاید؟
- به کارگردانی نه، اما به نویسندگی فکر کردهام. من ادبیات نمایشی خواندهام، اما خیلی تنبلم.(میخندد) دو سال پیش به کلاس فیلمنامهنویسی زیر نظر شادمهر راستین رفتم و به شکل کارگاهی شروع به نوشتن کردیم. در آن مقطع چند فیلمنامه برای فیلم کوتاه و دو طرح برای فیلم بلند نوشتم، اما بازی در "عصر روز دهم" پیش آمد و دیگر از آن فاصله گرفتم.
* نظر شادمهر راستین درباره فیلمنامههای شما چطور بود؟
- این را بهتر است از خودشان بپرسید، اما یکی از فیلمنامههای کوتاه را دوست داشت و میگفت اگر آن را کامل کنم آن را میسازد. من فکر میکنم بیشتر از استعداد و نبوغ، تلاش مهم است. امیدوارم روزی نوشتن را به شکل جدی دنبال کنم.
* و حرف آخر؟
- خوشحالم که "عصر جمعه" بالاخره اکران شده، امیدوارم فیلم دیده شود و مونا زندی باز هم فیلم بسازد.
- - - - - - - - -
گفتگو: بیتا موسوی و آروین موذنزاده
نظر شما