۴ دی ۱۳۸۹، ۸:۲۲

فضای "دیگری" عاشقانه نیست/ نمایش روابط انسانی موضوع اصلی فیلم است

فضای "دیگری" عاشقانه نیست/ نمایش روابط انسانی موضوع اصلی فیلم است

نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی "دیگری" با اشاره به تعلق خاطرش درباره نمایش روابط انسانی در آثارش تاکید کرد نمی‌خواسته "دیگری" صرفا یک فیلم عاشقانه باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، مهران کاشانی فیلمنامه‌نویس فیلم‌های سینمایی "دیگری"، "آواز گنجش‌کها"، "خانه روشن"، "دم صبح" و... است. در این گفتگو کاشانی درباره شکل‌گیری ایده اولیه فیلمنامه فیلم سینمایی "دیگری" به کارگردانی مهدی رحمانی و فضای متفاوت آن صحبت کرده است.

*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: پیش از این قرار بود شما متن دیگری را با مهدی رحمانی کار کنید که پروانه ساخت آن صادر نشد، فیلمنامه "دیگری" شباهت‌هایی به متن قبلی داشت و یا از آن الگو گرفتید؟
 
- مهران کاشانی: طرحی که مهدی رحمانی قبل از "دیگری" به من ارائه کرد، درباره کودکی نابینا بود که به واسطه سربازی که در روستا آنها زندگی می‌کرده به شهری می‌آید و گم می‌شود. او در شهر با آدم‌هایی آشنا می‌شود و بعد به روستا برمی‌گردد. البته این کودک نابینا است.
 
این تم به عقیده من به دلیل اینکه بچه‌های نابینا در سینمای ایران زیاد حضور داشته‌اند، به نوعی کلیشه‌ای بود و همین نابینا بودن کودک فرصت امکان خلاقانه را از ما می‌گرفت. مسئولین وزارت ارشاد هم با کار مشکل داشتند. من علاقه‌ای به طرح نداشتم و بعد از آن طرح "دیگری" را ارائه کردم. "دیگری" با طرح اولیه رحمانی زیاد تفاوت نداشت و این فیلم هم درباره کودکی بود که تجربه انسانی پیدا می‌کند. او هم به همراه مردی از یک جغرافیا به جغرافیای دیگر سفر می‌کند. البته مضمون "دیگری" در حال حاضر متفاوت است و به صراحت نمی‌توانم بگویم که شباهتی با متن قبلی داشته است.
 
برای من جالب بود دو انسان که شکل ارتباط اولیه آنها منفی است براساس یک سری تجربیات مشترک به وضعیتی برسند که نسبت به هم سمپاتی داشته و یکدیگر را دوست داشته باشند. وضعیتی که بین ابراهیم و رضا وجود دارد تراژیک بود، آنها براساس یک سری تجربیات مشترک به هم نزدیک می‌شوند. این وضعیت را دوست داشتم. در ابتدای کار این طرح در حد یک ایده بود و بعد شروع به نگارش کردم و با هم در تماس بودیم تا متن در جهت نگاه رحمانی باشد.
 
 
* وقتی فیلمنامه آماده شد از نظر محمدعلی نجفی تهیه‌کننده فیلم استفاده کردید؟
 
- به دلیل شتابی که برای ساخت داشتیم من در فرصت سه ماه کار نگارش را انجام دادم. بیشتر با خود رحمانی در تماس بودم. آقای نجفی هم بعد از آماده شدن فیلمنامه نظر خود را ارائه کرد و مخالفتی با متن نداشت.

* شما به عنوان فیلمنامه‌نویس زمان فیلمبرداری سر صحنه حضور پیدا می‌کنید. زمان فیلمبرداری "آواز گنجشک‌ها" به کارگردانی مجید مجیدی هم سر صحنه حاضر بودید. حضورتان را زمان فیلمبرداری لازم می‌دانید؟
 
 - من این شانس را داشته‌ام که همیشه سر کاری که فیلمنامه آن را نوشته‌ام، حضور یابم. در فیلم "آواز گنجشک‌ها" علاوه بر نویسندگی به عنوان مشاور هنری حضور داشتم و موظفم بودم سر کار باشم.
 
در فیلم "دیگری" داوطلبانه سر صحنه می‌رفتم. رحمانی هم استقبال می‌کرد. با اینکه وی در حوزه سینمای بلند کم تجربه بود، اما با تسلط کار خود را ادامه می‌داد. من سر صحنه فیلم بودم و اجازه داشتم درباره همه چیز صحبت و کمک کنم.
 
* فیلمنامه شما قصه یک خطی و ساده‌‌ای دارد که فراز و فرود خاصی نیز در آن دیده نمی‌شود. در طول فیلم حادثه‌ای اتفاق نمی‌افتد و بیشتر حس و حال شخصیت‌ها و رابطه‌ها مهم است. سینمای قصه‌گو برای مخاطب جذاب‌تر است، نگران نبودید مخاطب نتواند با فیلم همراه شود؟
 
- من فکر نمی‌کنم "دیگری" متعلق به سینما قصه‌گو نیست یا فراز و فرود ندارد. فراز و فرود‌ فیلم از جنس خود آن است. مضمون فیلم در عنوان آن گنجانده شده است. دیگری ما را ارجاع می‌دهد به حضور دیگری، به حضور آدمی غیر از ما.
رضا در فیلم برای ابراهیم دیگری است و برعکس. فقط یک رابطه عاطفی می‌تواند که دیگری را به خودش نزدیک کند. این مضمون احتیاج زیادی به فراز و فرود ندارد. ما هیچ وقت ناگهان با دیگری آشنا نمی‌شویم و یا ناگهان عاشق نمی‌شویم. بلکه کم کم این اتفاق می‌افتد. من مجبور بودم فراز و فرود را در همان سطح نگه دارم.
 
از پس زدن مخاطب کمی واهمه داشتم. اما توان من در هم همین حد بود. اگر می‌توانستم همین مضمون را با فراز و فرود بیشتری نشان دهم که باعث جاذبه بیشتر برای مخاطب شود حتما این کار را می‌کردم. اما افق دید من همین اندازه بود.
 
*زمان نگارش فیلمنامه نقشی را برای بازیگر خاصی نوشته بودید و یا در پروسه انتخاب بازیگران نظراتی ارائه کردید؟
 
- من زمان نوشتن آدم‌هایی را در ذهنم تصور می‌کنم و به نوعی با آنها زندگی می‌کنم. اما انتخاب بازیگر در حوزه اختیارکارگردان است. در "دیگری" به این موضوع نظارت داشتم و با انتخاب‌ها موافق بودم و فکر می‌کنم درست بود. بازیگران خصوصاً بازیگر کودک فیلم بازی‌های خوب و متفاوتی دارند.
 
* "دیگری" درباره روابط انسانی است اما روی رابطه عاطفی معصومه و ابراهیم تمرکز نکرده‌اید. فضای فیلم را چقدر عاشقانه می‌دانید؟
 
- من اعتقاد دارم فضای فیلم عاشقانه نیست. من نخواستم فیلمم عاشقانه شود. "دیگری" درباره مردی است  که عاشق زنی می‌شود و مشکلاتی دارد. یکی از مشکلات او پسر این زن است که نه نظر تعیین کننده دارد نه آنقدر کوچک که دخالت نکند. این پسر با توجه به سنی که دارد درک درستی از موضوع ندارد و مشکل اصلی وی ارتباطش با ابراهیم است. به بهانه این رابطه عاشقانه فیلم را شروع کردم، اما نخواستم عاشقانه شود. فیلم درباره ایجاد یک رابطه انسانی است.
 
من در رابطه با پایان فیلم با رحمانی اختلاف نظر داشتم. البته این پایان هم تعیین کننده است. با پایان فعلی می‌بینیم، اتفاق ظاهراً تراژدی است. مرد به زن نرسیده است اما رضا دوست دارد ابراهیم با مادرش ازدواج کند. آنچه تراژدی را کمرنگ می‌کند احساس ارتباط تازه‌ای است که بین پسر و مرد شکل گرفته است. برای من شکل گرفتن این رابطه بهتر از رسیدن ابراهیم و معصومه است.
 
* شما تجربه کار با مجید مجیدی را دارید و قطعاً به نگاه ایشان نزدیک هستید. فکر نمی‌کنید فیلم شباهت‌هایی به "پدر" به کارگردانی مجیدی دارد؟
 
- فکر نمی‌کنم شباهتی داشته باشد. پسری که در فیلم "پدر"دیده می‌شود، بالغ است. او فرار می‌کند و ناپدری به دنبال او می‌رود. در "پدر" مرد با زن ازدواج کرده است در صورتی که در فیلم "دیگری" این اتفاق نیفتاده است. اینکه دو آدم در مسیری با هم همراه می‌شوند یک مفهوم ازلی و ابدی است.
 
من وقتی "درباره الی" را دیدم، معتقد بودم شباهت‌هایی به فیلم "ماجرا" دارد. اما این موضوع چیزی از ارزش‌های "درباره الی" کم نمی‌کند. آیا "آژانس شیشه‌ای" شباهت‌هایی به "بعدازظهر سگی" ندارد؟ اما "آژانس شیشه‌ای" فیلم خوبی است.
 
به نظر من نباید به این موضوع منفی نگاه کنیم. واقعیت این است که این موضوع یک اقتباس نیست و مشخصات آن را ندارد. این دو فیلم  با یکدیگر تفاوت ماهیتی دارند. نگاه من به مجیدی نزدیک نیست. نگاه ایشان مخصوص به خود، پخته وسرشته شده با شخصیت وی است. اما من نگاه خودم را دارم.
 
در پایانی که من در نظر داشتم، رضا بر‌می‌گردد. ابراهیم مراسم عروسی را می‌بیند، ناراحت می‌شود و می‌رود. رضا در مراسم مادر را می‌بیند، متاثر می‌شود و دنبال ابراهیم می‌رود. صدایش می زند و هدیه را در همان لحظه به ابراهیم می‌دهد. او با این کار وی را متوجه می‌کند که ما هنوز دوستیم. با این موضوع در اوج تراژدی اتفاق تازه‌ای می‌افتد. البته این پایان فیلم هم از مضمون دور نیست. اساساً این موضوع من را از دنیای فیلم "پدر" دور می‌کند.
 
---------------
گفتگو: بیتا موسوی
کد خبر 1216637

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha