مسئله انگیزه برای تفکر همیشه بالقوه در ذهن انسان وجود دارد. همه ما با مسائلی که روزمره و بسیار ساده است روبرو میشویم و به فکر فرو میرویم. اما تفکر فلسفی اینچنین نیست. تفکر فلسفی با نیازهای روزمره ما هم زیاد هم به طور مستقیم کاری ندارد بلکه به طور غیر مستقیم در ارتباط است. یعنی نسبت به اینکه چرا انسان باید به تفکر بپردازد کار دارد. اینچنین تفکری در درجه اول چیزی است که برای تمام افراد جامعه لازم است و مظهری از فرهنگ اصیل است که میتواند افق وسیعتری به افراد بدهد. جذب درونی تحقق فرهنگ و حیات فرهنگ یک تأمل و تفکر مدام است که البته باید همراه با خودآگاهی و ارزیابی باشدو همچنین همراه با نقادی، انتقاد و گفتگو و مقابله افکار. یعنی انحصاری نباشد.
این افق ذهنی را همه داریم ولی وسیعتر ساختن این افق ذهنی را فلسفه ایجاب میکند. یعنی امکانات ذهن انسان را آن زوایا و گوشه و کنارهایش را بهتر برملا میکند. ما در واقع امکانات ذهنی خود را میدانیم و امکانات ذهنی بشر را میشناسیم. آن چیزی که در علوم کشف میشود یا در آثار هنری پدید میآید ما را با ابعاد جدیدی که قبلاً نشناخته بودیم روبرو میکند. از این طریق با شناخت امکانات تاریخی یک قوم و امکانات گذشته آن میشود آیندهای برای آن قوم به تصویر درآورد یا طراحی کرد. تفکر کردن به این معنا طراحی کردن آینده و توجه کردن به آینده است. بدون تفکر، آینده معنا ندارد. آینده اینطور نیست که مانند گذشته تکرار شود و وقتی شخص تفکر میکند میخواهد امکانات گذشته را طراحی کند یعنی آینده را طراحی کند. بدون تفکر اصیل و بدون توسعه عقل از طریق تفکر نتیجه مطلوب عایدمان نمیشود.از طریق آموزش فلسفه چه در سطح دبیرستانها چه در سطح دانشگاهها میتوان تعمق ایجاد کرده و وسعت ذهن بخشید.
انگیزههای تفکر در برخیها کنجکاوی در معنای زندگی بوده و هست. فهم و درک بهتر جهان، پیدا کردن معیارهایی که به آنها کمک کنند تا بنیادهای علم و دانایی را جستجو کنند، اینکه ابزاری در اختیارشان بگذارد که بتوانند به معضلات اساسی خود بعنوان عضوی از جامعه بشری پاسخگو باشند. پاسخ پیداکردن برای این سه پرسش افلاطونی؛ اینکه حقیقت چیست، خیر کدام است و زیبایی چیست. در حقیقت این سه محورو پرسش اساسی، دغدغههای آنان را هم تشکیل میدهند.
برای بعضیها هم انگیزههای تفکر در سالهای جوانی بیشتر در قالب احساسات مذهبی شروع میشود به اینصورت که بیشتر پرسش درباره اعتقادات مذهبی میکنند و بعد هم ورود به حوزه مطالعات دینی، شناخت بهتر و جامعتر دین انگیزه قویتری میشود.
انگیزههای تفکر برای برخیها هم پرسش از مسائل تاریخی و فرهنگی و مقدرات زمانی است، اینکه نسبت ما ایرانیان به برقراری ارتباط با سایر ملتها چگونه است؟ جایگاه اخلاقی انسان بطور عمده و جایگاه اخلاقی ما ایرانیان در جهان امروز چیست؟ چگونه میتوانیم فضایل اخلاقی را که ما ایرانیها درجهان گذشته داشتهایم و به تدریج در طول تاریخ آنهم بدلیل تهاجمات پی درپی بیگانگان به سرزمینمان از دست دادهایم ، احیا کنیم؟ چگونه جایگاه مردم و فرهنگ و کشور ایران را در دنیای امروز باز کنیم تا به حقوق مسلم و محرز خود برسیم و برسانیم. درواقع این پرسشها دغدغههای آنان را شکل میدهند.
بعضیها هم براین باورند که اگر چه از هستی به هیچ گزارهای شاید نتوان سخن گفت و گزارش کرد اما از بودن انسان میتوان با رنج سخن گفت و خودِ بودن چیزی جز درد و رنج نیست و این چیزی است که آنان را روز به روز بیشتر به تفکر دعوت میکند. پرسش اصلی و دغدغه ایشان این است که چگونه میتوانند در عین حالی که "بودن" را رنج میبینند با عظمت این رنج کنار بیایند.
برای بعضیها هم ضرورت وجود شوق دانستن حس حقیقت طلبی و تحری حقیقت برای مثال در فعالان حوزه فلسفه، انگیزه تفکر میشود چرا که نبود این حس عامل رکود و گرایش به روزمرگی است و بحث درباب معناداری، صدق و ارزشها پرسشهایی هستند که فعالان این حوزه به آنها میاندیشند. بحث از معرفت، حدود و ثغور معرفت، آگاهی، معناداری و مابعدالطبیعه از جمله مسائلی هستند که در این حوزه بدنبال آنها بوده و هستند . برای مثال پرسشهای خاصی در دو یا سه حوزه تخصصی که ذهنشان را به لحاظ کاری به خود مشغول کردهاست، مباحث مربوط به فلسفه اخلاق و پرسش از ساحات گوناگون امور اخلاقی، فلسفه زبان با تأکید بر فلسفه ویتگنشتاین و نیز فلسفه دین از این موارد هستند. آنان دغدغه خود را تنظیم فلسفه به روز و کارآمد برای جامعه امروز عنوان میکنند.
بعضیهارا هم پرسشها و مطالعه درباره حقوق بشر و عدالت اجتماعی و آموزههای اخلاق و مسائل معرفتی به تفکر میکشاند.
درهمه این افراد پیدا کردن جوابهای قانع کننده به پرسشهای اصلیاشان انگیزه قوی تفکر در ایشان است.
بعضیهارا هم پرسشها و مطالعه درباره حقوق بشر و عدالت اجتماعی و آموزههای اخلاق و مسائل معرفتی به تفکر میکشاند.
درهمه این افراد پیدا کردن جوابهای قانع کننده به پرسشهای اصلیاشان انگیزه قوی تفکر در ایشان است.
نظر شما