۱۳ دی ۱۳۸۹، ۱۴:۰۰

کارکردهای اخلاقی تفکر انتقادی/

"استدلال" داور فیصله‌بخش به مباحث فلسفی است

"استدلال" داور فیصله‌بخش به مباحث فلسفی است

دکتر عبدل آبادی با تشریح کارکردهای اخلاقی تفکر انتقادی در فلسفه‌ورزی تأکید کرد: داور فیصله‌بخش به مباحث فلسفی فقط عقل استدلال‌گر است و فیلسوف در مقام فلسفه‌ورزی هرگز به مولفه‌ای جز استدلال متوسل نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست" کارکردهای اخلاقی تفکر انتقادی در فلسفه‌ورزی" صبح امروز دوشنبه 13 دیماه با سخنرانی دکتر علی اکبر عبدل آبادی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار ‌شد.

دکتر علی اکبر عبدل آبادی در ابتدا به تشریح مراد خود از "کارکردهای اخلاقی" در عنوان سخنرانی خود پرداخت و گفت: مراد من فضایلی است که متصف بودن به آنها معلول اعتقاد و التزام به اصول و قواعد تفکر انتقادی است. مرادم از کارکردهای اخلاقی "فضائل اخلاقی" است. 

وی کشف و استخراج و تنظیم پیشفرضهای مدعاها، بررسی صدق و کذب مدعاها، بررسی مقتضیات و لوازم مدعاها، بررسی قوت و ضعف استدلالها، بررسی نحوه ارتباط منطقی مدعا با پیشفرضها، بررسی میزان سازگاری درونی و منطقی خود استدلالها از حیث اعتبار صوری و مادیشان و بررسی وضوح مفهومی پیش فرضها، استدلالها و لوازم را از مهمترین کارکردهای تفکر انتقادی برشمرد.

عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: مرادم از فلسفه‌ورزی "سیر استدلالی آزادانه درباره هر چیزی به روش عقلی با استفاده از مفاهیم ناظر به امور کیفی به شیوه توصیفی برای دستیابی به حقیقت یا دست کم برای نزدیک شدن به حقیقت" است.

وی در ادامه به رفع ابهام از مؤلفه‌های مفهومی این تعریف خود از فلسفه‌ورزی پرداخت و گفت: اولین مؤلفه واژه "سیر" است. فلسفه ورزی نوعی فرایند و یا فعالیت است. من در این بحث با فرایند فلسفه ورزی سروکار دارم که این فرایند یک سیر مدام است. اگر کسی اسم خود را فیلسوف می گذارد از این سیر باز بایستد دیگر در مقام فلسفه ورزی نیست.

دکتر عبدل آبادی نوع این سیر را "استدلال" عنوان کرد و افزود: استدلال یعنی استنتاج صحیح و معتبر نتایج از مقدمات با رعایت اصول و قواعد منطقی استنتاج است.

وی به قید "آزادانه" در تعریف خود از فلسفه ورزی اشاره کرد و گفت: فیلسوف در مقام فلسفه ورزی فقط و فقط به استدلال التزام دارد. ضمن اینکه موضوع فلسفه ورزی هیچگونه محدودیتی ندارد و اینکه از قدیم گفته اند موضوع فلسفه " وجود بما هو وجود و احکام آن" است این ناشی از خطای بسیار بزرگ منطقی به نام" سرایت دادن حکم جز به کل" است به این معنی که آن بخش از فلسفه که به بحث" وجود بما هو وجود و احکام آن "می پردازد "متافیزیک یا مابعدالطبیعه " است و یکی از موضوعات پر شمار فلسفه ورزی متافیزیک است. موضوعات فلسفه ورزی آنقدر گسترده است که شامل خودش هم است که به آن "فلسفه فلسفه" می گویند.

این محقق و پژوهشگر افزود: مؤلفه دیگر در تعریف من از فلسفه ورزی "روش عقلی" است و مرادم از روش عقلی همه اقسام روش عقلی(برهان، جدل و خطابه) است نه صرف برهان چون کمال مطلوب استدلال ورزی است. این تعریف، فلسفه ورزی را از انواع دیگر سیرها از جمله علوم تجربی، علوم عرفانی، علوم تاریخی و... متمایز می کند.

دکتر عبدل آبادی خاطر نشان کرد: اگر به همین بسنده کنیم هنوز این تعین مراد از فلسفه ورزی، فلسفه را از ریاضی و منطق با همه اقسامش متمایز نکرده به همین دلیل عبارت"... با استفاده از مفاهیم ناظر به امور کیفی" را آوردم. با این تعریف نوع سیر استدلالی ریاضیدانان از این تعریف خارج می شود.  در ادامه عبارت"... به شیوه توصیفی" را بیان کردم که این قید فلسفه ورزی را با نوع فرایند ذهنی در منطق، حقوق و اخلاق متمایز می کند چون در پس فرایند ذهنی این سه "توصیه" نهفته است و هر سه از علوم هنجاری و توصیه ای هستند در حالیکه فیلسوف با "توصیف" سروکار دارد.

وی به قید آخر تعریف خود از فلسفه ورزی اشاره کرد و گفت: مرادم از دستیابی به حقیقت، صرف حقیقت منطقی است نه حقیقت مابعدالطبیعی. ما در فلسفه با ساحت علم حصولی و با قضایا و گزاره ها سروکار داریم.

عضو پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به پاره‌ای از فضایل اخلاقی ناشی از اعتقاد به تفکر انتقادی در مقام فلسفه ورزی اشاره کرد و حقیقت طلبی، باطل گریزی، واضح اندیشی، استدلال گرایی، سازگاراندیشی، پرهیز از پیش داوری، پرهیز از تعصب و پرهیز از جزم و جمود را از جمله فضیلتهای اخلاقی در فلسفه ورزی برشمرد.

وی در مورد فضیلت" باطل‌گریزی" یا "خطاگریزی" تأکید کرد: خطا صرف عدم حقیقت نیست بلکه خطا یک واقعیتی است چون ما در مقام تفکر عملا دچار "خطا" می شویم.

دکتر عبدل آبادی افزود: فیلسوف بزرگی چون نیکولاس ریشر با نگارش کتاب" خطا" ما را به این نکته توجه داده است و می‌گوید در طی قرن بیستم فلاسفه با تصور اینکه خطا کمتر از حقیقت اهمیت دارد و یا اصلا اهمیت ندارد آن را از منظومه فکری خود حذف کردند. فیلسوف از آنجا که در پی حقیقت طلبی است اگر در فرایند فلسفه ورزی مرتکب خطا شود صریحا و سریعا به خطای فکری خود اعتراف می کند. با توجه به دو فضیلت" حقیقت طلبی" و "خطاگریزی" کسی که با این تلقی اهل فلسفه‌ورزی است هرگز کشته تاریخ یا جغرافیای اندیشه ها نمی شود یعنی فیلسوف نمی آید گزاره های صادق را به کهنه، نو، شرقی و غربی تقسیم کند.

وی درباره فضیلت" استدلال‌گرایی" در فلسفه ورزی نیز گفت: در مقام فیصله دادن به بحثهای فلسفی فیلسوف به چیزی جز "استدلال" متوسل نمی‌شود و مدعای بی دلیل بر زبان قلم جاری نمی‌کند چون مرز فلسفه ورزی با ایدئولوژی همین" سخن بی‌معنی" است که گاهی ممکن است فرد ناخواسته وارد حوزه ایدئولژی شود. فیلسوف در مقام فلسفه ورزی برای اثبات مدعای خود یا رد مدعای دیگران هرگز به متون مقدس دین، گفته بزرگان دینی، یافته های تجربی، تاریخی و .... متوسل نمی شود بلکه داور در فیصله بخشی به مباحث فلسفی فقط عقل استدلال گر است.

این محقق و پژوهشگر در تشریح فضیلت" سازگاراندیشی" نیز گفت: فیلسوف سعی می کند همه اجزاء منظومه فکری و معرفتی اش سازگاری منطقی داشته و عاری از تناقض گویی باشند.

وی در ادامه افزود: فیلسوف از جزم و جمود پرهیز می کند یعنی کاملا چشم و گوش عقل و ذهن خود را نسبت به آراء مخالف باز می دارد و احتمال کذب در مدعایش و احتمال ضعف در ادله اش را می دهد چون فلسفه ورزی سیری مداوم دارد. 

دکتر عبدل آبادی در پایان بر پرهیز فیلسوف از "تعصب" تأکید کرد و گفت: تعصب همان چیزی است که به آن خرافه گرایی(سخن بی دلیل) می گوییم. فیلسوف همچنانکه سقراط سفارش کرد همیشه در پی این است که دلیل ولو ضعیفی برای مدعای خود داشته باشد. بر اساس این فضیلتها فیلسوف اهل تعبد فکری نیز نمی تواند باشد.

کد خبر 1223909

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha