۱۹ دی ۱۳۸۹، ۸:۳۴

پاکدل در گفتگو با مهر-1/

روایت تاریخ در "حضرت والا" برای تفنن و سرگرمی نیست

روایت تاریخ در "حضرت والا" برای تفنن و سرگرمی نیست

کارگردان نمایش "حضرت والا" با اشاره به دغدغه‌هایش درباره عبرت‌ گرفتن از تجربیات نسل‌های قبل، گفت روایت تاریخ معاصر در این نمایش جنبه تفنن و سرگرمی ندارد.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش "حضرت والا" تجربه تازه حسین پاکدل در تئاتر، نقبی است به تاریخ معاصر. کنکاشی در تاریخ به بهانه داستان زندگی حضرت والا، پاکدل در این نمایش تلاش کرده از طریق روایت تاریخ، ما را نسبت به آموختن و پندگرفتن از آنچه نسل‌های قبل پشت سرگذاشته‌اند حساس کند. در گفتگوی مشروح خبرگزاری مهر با این کارگردان و مهدی سلطانی بازیگر نقش حضرت والا درباره دغدغه‌های پاکدل درباره تئاتر و روند شکل‌گیری این نمایش صحبت کردیم.

* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: مسئله‌ای که در نمایش "حضرت والا" جالب و حائز اهمیت است این نکته است که به بهانه نزدیک شدن به زندگی حضرت والا و روایت زندگی سه نسل چند خانواده و حتی عشق، تکرار شدن تجربه‌های تاریخی و آموختن و درس گرفت از تاریخ مد نظر شما بوده است. این دغدغه از کجا وارد فضای داستان شما شده است؟

- حسین پاکدل: رویکرد به تاریخ اگر صرف به قصه پردازی، تفنن و یا طنز و سرگرمی باشد بحث دیگری است که اینجا جایش نیست. رویکرد ما به تاریخ برای عبرت گرفتن است. ما در فرهنگمان به تاریخ به عنوان سرمایه نگاه نمی‌کنیم. سرمایه ارجمندی که تجارب گران بها و گاهی دهشتناکی را با خود همراه کرده و گاهی اوقات در اختیار ما قرار می‌دهد. گاهی هزینه این آزمون و خطاها را نسل‌های گذشته پرداخت کرده‌اند منتها از این تجربه‌ها استفاده نمی‌‌کنیم. اگر ما رویکرد هم در فرهنگ سیاسی- اجتماعی و اقتصادی خود در گذشته داریم این است که از این گذشته برای کوبیدن و به بند کشیدن حال استفاده می‌کنیم.

در فرهنگ‌هایی که از گذشته به عنوان یک سرمایه استفاده می‌شود دیگر خطاهای آن را تکرار نمی‌کنند. اگر من رویکردی این گونه به این نمایش داشته‌ام برای عبرت گرفتن حال است. من قبل از اینکه منتقد وضع موجود باشم منتقد خودم هستم. منتقد پیشینیان خودم و خانواده‌ام هستم. منتقد همه کسانی که بار جهت دهی فرهنگ کشور را بر عهده دارند. چون ما نیامده‌ایم که تربیت کنیم بلکه همه ما به اشکالاتی که در گذشته وجود داشته صحه گذاشته‌ایم. شاخک‌های حساس ما نسبت به فرهنگ خودمان حساسیتشان را از دست داده‌اند و این وظیفه ما است که مشکل را برطرف کنیم.

* با وجود اینکه فضای نمایش خیلی تراژیک است اما در پایان با امید تمام می‌شود، پس به آینده خوش‌بین هستید؟

- این امید و پایان خواسته آقای مهدی سلطانی مشاور نمایش بود. او اعتقاد داشت نباید آنقدر تلخ به ماجرا نگاه کرد و امیدی هم باید در پایان داستان وجود داشته باشد.

* یعنی شما پایان دیگری برای نمایش در نظر داشتید؟

- می‌توان گفت که نمایش پایان تلخی داشت، اما بعد از صحبت با آقای سلطانی به این نتیجه رسیدیم که نمایش با امید به پایان برسد و در پایان افکت صدای گریه بچه و نیمه بی‌کینه شخصیت پوران را وارد داستان کردیم.

* مسئله جالب توجه در این نمایش این است که شخصیت‌های زن در سایه شخصیت‌های مرد قرار نمی‌گیرند و حتی حضرت والا که شخصیت اصلی نمایش است نمی‌تواند ز‌ن‌ها را تحت الشعاع قرار دهد. شخصیت‌های زن خودشان کنشمند هستند. حرکت می‌کنند و سرنوشتشان را تعیین می‌کنند. حتی عمه که زبان خود را می‌کند در واقع مقاومتی می‌کند در برابر سرنوشتی که مردان می‌خواهند برایش رقم بزنند. شخصیت زن در نمایش هم انتقام می‌گیرد و هم نسلی را امیدوار می‌کند تا سرنوشتی را که دیگران داشته‌اند نداشته باشند.

- نگاه شما کاملاً درست است. اما همه این شخصیت‌ها تحت تاثیر دیدگاه حضرت والا قرار دارند. این شخصیت فضای این خصلت‌ها را ایجاد کرده است. او زنی را انتخاب کرده و با این زن به صورتی رفتار کرده که او چنین اقتداری داشته باشد. حضرت والا دختری را تربیت کرده است که به شدت تحت تاثیر پدر قرار دارد. او این خصلت‌ها را در وجود فرزندانش به خصوص دخترش پوران نهادینه کرده است. اصولاً در جامعه ما هم هر موقع که مردها اجازه می‌دهند زن‌ها عرض اندام کنند و حق و حقوقشان و موقعیت اجتماعی‌شان آن طور بایسته است ادا شود مردها را جا می‌گذارند. این دیدگاه اصلاً فمینیستی نیست.

* تاریخ ما مردسالار است و  به نظر می‌رسد به این دلیل مردها نمی‌خواهند به زنها فضا بدهند؟

- بله. این ربطی به امروز ندارد. بلکه در تاریخ ما فضای مردسالاری جریان داشته است. در مقاطعی از تاریخ ممکن است ما مادرسالاری را تجربه کرده باشیم اما به طور اخص جامعه ما بیشتر مردسالار بوده است. اما همیشه زنان تاثیرگذار در جامعه داشته‌ایم که امروز زیاد هم به آن پرداخته نمی‌شود.

شخصیت حضرت والا را منفی ندیده‌اید. جایی از نمایش این شخصیت اعتراف می‌کند چقدر دوست دارد مملکتش پیشرفت کند. حضرت والا محصول جامعه و شرایطش هم هست. در جامعه استبدادزده، حتی کسی مثل حضرت والا اگر بخواهد اصلاحات و رفورمی داشته باشد مجبور است تن به بازی دیکتاتورها بدهد و به جایی برسد که خودش هم نتواند آرزوهایش را محقق کند. چقدر مهم بود برایتان که این شخصیت را خاکستری ببینید و جاهایی تماشاگر را به این فرد علاقمند کنید.

- من در کارهایی که تا به حال در تلویزیون و تئاتر در زمینه‌های مختلف کرده‌ام هرگز شخصیت‌های تک بعدی که مطلقاً سیاه و سفید هستند را خلق نکرده‌ام. واقعیت این است که انسانها یک پایشان روی زمین است و از خصلت‌های انسانی برخوردارند. اگر شخصیتی را خلق کنیم که همیشه خصوصیات و شرایط یکسانی دارد دیگر جذابیت خود را از دست می‌دهد. چون دیگر وجود ندارد. آدم تک بعدی همیشه خوب وجود ندارد. انسان همیشه بد هم وجود ندارد. اگر چنین شخصیتی روی صحنه نمایش خلق شود هرگز نمی‌توان با آن ارتباط برقرار کرد. باید شخصیت یک کاراکتر را کشف کرد.

ممکن است یک شخصیت نقش آدم بد را با ظاهرفریبی بازی کند و یا برعکس ادای آدم خوب را در بیاورد و درونش خبیث و خشن باشد. البته به خاطر اینکه با آقای سلطانی ساعت‌ها درباره این شخصیت صحبت کردیم ترجیح می دهم که خودشان در این باره صحبت کنند.

- مهدی سلطانی بازیگر و مشاور کارگردان "حضرت والا": زمانی که علوم روانشناسی وارد هنر می‌شود دیگر کاراکترها تک بعدی و یا سیاه و سفید نیستند رئالیست و نائورالیست‌ها افرادی بودند که به شکل افراطی‌‌تر به مقوله روانشناسی شخصیت پرداختند و شعارشان این بود "انسان‌های گناه‌کاری که مقصر نیستند" یعنی دست به خطایی می‌زنند که خودشان مقصر نیستند عوامل دخیل در این خطاها شرایط محیطی و عوامل ژنتیک هستند.

این‌ها از یک فرد چیزی را می‌سازند که باعث می‌شود در شرایط خاص دست به عملی بزند که در نظر افراد دیگر نامناسب باشد. براساس تعریف آقای پاکدل ممکن است یک زندانبان برای زندانیان انسان بدی باشد اما برای فرزندانش پدر خوبی باشد. حضرت والا هم انسان بدی نیست، اصلاً آدم بدی وجود ندارد به قول شاملو "ما همه خوبیم که گاهی بدی می‌کنیم" به تناسب شرایط و موقعیتی که انسان در آن قرار می‌گیرد تمایل به بدی‌ها و خوبی‌هایش می‌تواند بیشتر باشد.

 بیشتر اقدامات و توسعه‌هایی که در آن زمان به اسم رضا خان تمام شد در اصل کار تیمورتاش بوده است اما از آنجایی که بشر است غریزه و خصوصیات مثبت و منفی بشری هم دارد. گاهی به همسرش خیانت می‌کند. گاهی قدرت طلبی بر او غلبه می‌کند و گاهی حسادت و غرور باعث می‌شود دست به کارهایی بزند که از نظر ما و یا جامعه بشری درست نباشد.

* از همان ابتدا قرار بود یک بازیگر زن در نقش این سه شخصیت بازی کند. چون این زنان- ماه منیر، پوران و سرور- انسان‌های متفاوتی هستند اما در واقع در راستای شخصیت یکدیگر قرار دارند. هر سه این زنان قدرتمند و قوی هستند.

- پاکدل: تیمورتاش انسانی بود بسیار پرتلاش، پرانرژی، مقتدر و باهوش که پدرش احساس خطر می‌کند و او را برای تحصیل از کشور خارج می‌کند. او در روسیه هم شاگرد اول می‌شود. چنین مردی، زنی را انتخاب می‌کند که در شان و منزلت و اندازه خودش باشد او زنی را انتخاب می کند که پدرش حاکم خراسان بوده و پدربزرگش نایب‌السلطنه بوده. این زن جزو طبقه اشراف و درباری بود.

در آن زمان سواد و تحصیل اختصاص به اشراف داشت است و طبقه عام محروم بودند. درباره انتخاب یک بازیگر برای ایفای این سه شخصیت از ابتدا خانم رضوی برای بازی انتخاب شد قرار بر این بود که هر سه نقش را ایفا کند. این سه کاراکتر بخش‌هایی از یک شخصیت هستند که یکدیگر را کامل می‌کنند.

بخش اول جوانی، شادابی و نشاط است، بخش دوم پوران است که نقش هجومی این شخصیت است و بخش تعقل و عشق و عاطفه این شخصیت را سرور بر عهده دارد. در مقطعی تصمیم گرفتیم برای شخصیت سرور لهجه خراسانی در نظر بگیریم. اما این اتفاق نیفتاد. بنا بر پیشنهاد خانم رضوی قرار بر این شد که سرور ته رنگی از لهجه داشته باشد که خوب از کار درآمد و تصویب شد. خانم رضوی در تمام مدت تمرین بر روی شخصیت‌ها مطالعه کرد.

- سلطانی: منظور از اینکه لهجه خراسانی درنیامد این نیست که مثلاً از توانایی خانم رضوی خارج بود. بلکه شخصیت سرور از اشرافیتی برخوردار بود که داشتن لهجه کامل از این اصالت می‌کاست. بنابراین قرار شد که بخشی از این لهجه وارد شخصیت شود. به شرطی که از اشرافیت این زن کاسته نشود.

* آقای سلطانی شما به عنوان یک مشاور چرا اصرار داشتید که در پایان تماشاگر با امید روبرو شود. چون تراژدی که اتفاق می‌افتد این است که این شخصیت باهوش و فهمیده در  بازی قدرت گم می‌شود فکر نمی‌کنید این امید ممکن است تاثیر این تراژدی را برای مخاطب کمرنگ کند.

- سلطانی: این امید باعث نمی‌شود که ما تراژدی را نشان ندهیم. آقای پاکدل تراژدی تاریخ و تکرار این کابوس را به نمایش می‌گذارد. اما اینکه تماشاگر را کاملاً ناامید از صحنه تئاتر خارج کنیم کار هنرمندانه‌ای انجام نداده‌ایم. کار تئاتر امید دادن و پالایش روح انسان است. تاریخ و تراژدی‌های تاریخ نشان داده می‌شود اما در پایان ما می‌گوییم که شاید شما بتوانید این درد را درمان کنید به نظر من اثر معنوی باید بیشتر امیدوارکننده باشد تا اینکه مایوس کننده باشد.

* در  جامعه شاهد این مسئله هستیم که وسایل و امکانات مدرن وارد زندگی مرد شده است اما تنها در ظاهر امروزی و مدرن شده‌اند این دو گانگی در زندگی امروزی ما وجود دارد یعنی در حالی که ما زندگی مدرن را تجربه می‌کنیم، در واقع با همان ذهنیت و باور سنتی زندگی می‌کنیم. زمانی که ایرج اتوی مدرن را به ماه منیر می‌دهد ما همین دوگانگی را در آن دوره احساس می‌کنیم آیا شما در حضرت والا قصد انتقال این پیام را داشتید؟

- پاکدل: چیزی را که شما به آن اشاره می‌کنید عناصر و نشانه‌های نمایش است که معانی را به ذهن متبادر می‌کند. نمایش مجموعه‌ای از این نشانه‌‌ها را با خود دارد. چیزی که در ابتدای نمایش شاهد آن هستیم پرده برداری از خانه‌ای متروک و فراموش شده است که زمان در آن مرده. این آدمها – ایرج و ماه منیر- با ورود به آن خانه زمان را دوباره به کار می‌اندازند.

اتو برای این وارد داستان شده که به شکلی مدرنیته وارد داستان شود و در انتها شاهد این هستیم که همه پرده‌ها اتو خورده آویزان شده است. در حقیقت می‌توان گفت که ما تنها بر واقعیت اتو می‌کشیم و آن را بزک می‌کنیم و الا نمی‌توان وقایع را عوض کرد. این اعلام ناتوانی تقریباً در همه شخصیت‌های ما جاری است. حضرت والا می‌خواهد ایران را به بهشت تبدیل کند اما نابود می‌شود. سرهنگ می‌خواهد یک هنگ بچه داشته باشد اما بعد  می‌فهمد که حتی یک بچه هم ندارد. پوران تلاش دارد دمل چرکین کینه را از خانه خارج کند. ایرج هم به همین شکل و زمانی که وصل صورت بگیرد این عشق شاید از حالت دراماتیک خود خارج شود.

قسمت عاشقانه‌ای را که خود من به آن بسیار علاقمندم بخش گفتگوی حضرت والا با سرور است که در حین بگو مگو صحنه بسیارعاشقانه‌ای است، هم حضرت والا همسرش را دوست دارد و هم سرور بسیار به شوهرش علاقمند است. اما عشقشان در لابلای این بگومگوها بروز می‌یابد. به نظرم این بالاترین درجه ابراز عشق و شیفتگی است. گاهی اوقات مسایلی را که می‌خواهید مطرح کنید با سکوت راحت‌تر بیان می‌شوند.

- سلطانی: چون نمایش ما بیشتر به مسایل سیاسی می‌پردازد دیگر مجالی برای بیان عشق در آن نمی‌ماند و اگر هم هست ناتمام و خنثی است، سیاست جایی برای بیان عشق نمی‌گذارد.

- - - - - - - - -

ادامه دارد

کد خبر 1227490

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha