به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه تاگس انسایگر در مطلبی در این باره نوشت: مقر اتحادیه اروپا در بروکسل برای زمستان امسال چشم انداز خوبی را برای اروپا ارائه نداده است. از آن یقین و اطمینان سابق دیگر خبری نیست.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: مدت یکسال است که اتحادیه اروپا با اجرایی شدن قرارداد لیسبون و بعد از سالها مشاجره و بگو مگو بالاخره به یک آینده روشن که در آن همه چیز بهتر، ساده تر و شفاف تر خواهد بود امیدوار شده است. اروپا همانطور که همه سیاستمداران آن می گویند حالا باید با یک رای سخن بگوید و در دنیا واضح تر خود را نشان دهد.
نویسنده در بخش دیگری از این مطلب خاطر نشان کرد که در حالی که ما بعد از شکست تصویب قانون اساسی واحد اروپا به این موضوع عادت کرده بودیم که سیاستمداران اروپایی از یک بحران موجودیت در این منطقه سخن بگویند، بحران مالی و اقتصادی یکی دو سال اخیر بار دیگر مسئله بحران موجودیت در اروپا را زنده کرد. به گونه ای که ابزارهای سازماندهی و هماهنگی های اتحادیه اروپا همه بر اساس این مسئله جهت دهی می شوند. به این ترتیب یکسال بعد از تصویب پیمان لیسبون بار دیگر یک دلسردی و سرخوردگی شدید اتحادیه اروپا را فرا گرفته است.
نویسنده در بخش دیگری از این مطلب به یک مسئله دیگر در اتحادیه اروپا اشاره کرده و نوشت: یک پدیده دیگر که در سالهای اخیر به خصوص مسئله ساز شده است و کارشناسان اتحادیه اروپا روی آن تاکید دارند این است که آن نسلی که جنگ جهانی دوم و عواقب آن را تجربه کرده بودند به عقب زده شده و نسل جدیدی جای آنها را می گیرند.
نسل سابق به این موضوع اعتقاد داشتند که برای ایجاد هماهنگی در اتحادیه اروپا هیچ رقابت و فخر فروشی به کشورهای دیگر عضو این اتحادیه نباید وجود داشته باشد. اما امروز در بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا تصویر پروژه های صلح تاریخی در اروپا و بحث در این باره موضوعیت خود را از دست داده و مفاهیم حسادت بین ملتها بر آن سایه افکنده است.
نویسنده در ادامه با اشاره به رقابت وزیر امور خارجه اتحادیه اروپا با رئیس کمیسیون و رئیس پارلمان این اتحادیه بر سر مسائل جهانی در چنین شرایطی نوشت : موضوع به قدری عجیب و غریب است که سیاستمداران این اتحادیه نمی توانند از تحلیل این وضعیت در اروپا چشم پوشی کنند. آیا باید این شرایط موضوع اظهارنظرهای جدید در اتحادیه اروپا باشد؟
نویسنده در بخش دیگری از این مطلب خاطرنشان کرد: سه سازمان بزرگ اروپایی یعنی کمیسیون، پارلمان و شورای دولتهای عضو به واسطه بحران یورو در مسیر غلطی قرار گرفتند و به علایق شخصی خود و مناقشه و جدال برای کسب نفوذ و قدرت بیشتر مشغول شده اند.
در حالی که پارلمان، کمیسیون و دولتهای عضو اتحادیه اروپا با لجاجت و سرسختی با هم رفتار می کنند تنها افراد کمی متوجه شدند که اتحادیه اروپا نه تنها نتوانسته است نفوذ خود در دنیا را افزایش دهد، بلکه جایگاه خود را هم از دست داده است و دعوا و مجادلات سازمانهای اروپایی بر سر قدرت کاملا نیروی این اتحادیه را جذب کرده است.
نویسنده در پایان با تاکید بر اینکه اتحادیه اروپا نتیجه یک تصمیم برای مقابله با نفرتها و شروع آشتی بین ملتهایی بود که قرنها به چشم دشمن به هم نگاه می کردند نوشت: البته موانع موجود بر سر تحقق این پروژه نباید دست کم گرفته شود و نیروهای گریز از مرکز ملی گرایانه می توانند از کنترل خارج شده و این پروژه صلح را به نابودی بکشانند.
نظر شما