به گزارش خبرنگار مهر در قم، همزمان با هفدهم دیماه ۱۳۵۶ عمال رژیم شاه در روزنامه اطلاعات آن روز، مقالهای را به امضای «رشیدی مطلق» به چاپ میرساند که در آن هتاکی و بیاحترامی به امام خمینی(ره) را به اوج میرساند و در پی این اقدام مردم قم دست به اعتراض گستردهای میزنند و در منازل مراجع و علما تجمع کرده و آنان نیز برای مردم سخنرانی میکنند و این اعتراض به روز دوم، مصادف با نوزدهم دیماه ۱۳۵۶ کشیده میشود که در آن روز مردم قم از کوچک و بزرگ مورد تهاجم نیروهای شاه قرار میگیرند و دهها نفر از آنان زخمی یا شهید میشوند.
در این خصوص حجت الاسلام سید ضیاء مرتضوی که یکی از شاهدان در روز واقعه قیام ۱۹دی سال ۵۶ مردم قم است در گفتگو با خبرنگار مهر در قم خاطرات آن روز را اینگونه بیان می کند.
* آقای مرتضوی لطفا کمی از خودتان بگویید؟
من متولد سال ۱۳۳۷ در یزد هستم که در سال ۱۳۵۳ وارد حوزه علمیه قم شدم و در مدرسه قدیریه متعلق به مرحوم قدیری که وابسته به مدرسه کرمانیها بود تحصیلات حوزوی را شروع کردم و حدود شش سال در آنجا اقامت داشتم و بعد از پیروزی انقلاب که مدرسه فیضیه بازگشایی شد، به آنجا نقل مکان کردم و در ادامه هم به صورت آزاد ادامه تحصیل میدادم.
* شما که یکی از شاهدان واقعه قیام ۱۹ دی در قم بودید، انگیزه مردم و از جمله خود را برای شرکت در آن قیام چه میدانید؟
به طور قطع در خصوص اینکه علت قیام قم درج مقاله ای توهین آمیز در روزنامه اطلاعات آن روز بود، اتفاق نظر وجود ندارد و برخی برای شهادت مرحوم آقا مصطفی خمینی و فوت یا شهادت دکتر شریعتی هم در این مورد حسابی گشودهاند. به هر حال شخصیتی همچون شهید مصطفی خمینی برای رژیم پهلوی کاملا شناخته شده بود، چون وی از جایگاه حوزوی و قدرت علمی و از همه مهمتر انتساب به امام امت برخوردار بود و روحانیت انقلابی هم نسبت به او شناخت کامل داشتند بنابراین چنین شخصیتی صد البته برای رژیم تهدیدکنندهتر از افراد و شخصیتهایی که در خارج از حوزه پایگاه داشتند بود.
به نظر من شاه بیشتر مایل بود در برابر مردمانی که در تعظیم و بزرگداشت مرحوم آقا مصطفی به جنبش درآمده بودند، شاخ و شانه بکشد و قدرت نمایی کند و بزرگانی همچون مرحوم شریعتی علیرغم فعالیتهای حائز اهمیت و در خور توجهی که داشتند، آن قدر از نظر رژیم قرین و متلازم حرکت امام نبودند که بخواهند برای ضربه زدن به آنان، امام را آماج حمله قرار دهد و اگر رژیم احتمال میداد که در پی درج آن مقاله کذایی چنین عکس العمل شدید و فوری که حوزهها را به جنب و جوش اندازد، رخ میدهد هرگز دست به این کار نمیزد و رأس هرم مرجعیت و رهبری معنوی را نشان نمیکرد و حرکتهایی را که در طی مجالس یادبود آقا مصطفی برگزار شد، مسکوت میگذاشت تا به خودی خود فراموش شود.
* شما چطور از چاپ مقاله در روزنامه اطلاعات آگاه شدید؟
- مدرسه قدیری که ما در آن بودیم در نزدیکی امامزاده ابراهیم(ع) قرار داشت و در آن موقع خود مدرسه برنامه درس نداشت و ما مجبور بودیم به مدرسه کرمانیها در بازار برویم. صبح روز هجدهم دیماه وقتی وارد راهروی مدرسه کرمانیها شدم، اطلاعیهای را دیدم که بر دیوار نصب شده که از سوی مدیریت مدرسه کرمانیها در خصوص مقاله روز قبل روزنامه بود و در آن اعلام شده بود که به علت مقاله موهن اطلاعات، درسها تعطیل است و من چون مقاله را ندیده بودم خیلی حساس شدم که بدانم مفاد آن چیست و از آقای کشمیری یکی از مسئولین مدرسه قضیه را پرس و جو کردم و متوجه قضایا شدم.
* بعد از آن چه اتفاقی افتاد و شما چطور وارد جریان اعتراضات مردمی شدید؟
ما برای حضور در صحنه و آمادگی برای حضور و مشارکت در برنامههای احتمالی به سمت مدرسه خان حرکت کردیم، چون بعد از بسته شدن فیضیه، پاتوق طلبهها مدرسه خان بود. در صحن مدرسه بریده مقاله اطلاعات را به دیوار زده بودند و ما هم آن را خواندیم. وقتی طلبهها به طور خودجوش دور جمع شدند، اولین تظاهرات در حوالی ساعت ۹ صبح شکل گرفت و به سمت میدان آستانه حرکت کردیم. مامورین پلیس از محل کلانتریها به خصوص کلانتری پاسگاه چهار راه شهدا (بیمارستان) به سمت تظاهرکنندگان هجوم آوردند و در واکنش به حمله پلیس جمعیت متفرق شدند و ما به طرف خیابان چهارمردان فرار کردیم.
در ادامه و در اجتماع مجدد طلاب، به حسینیه آیت الله مرعشی نجفی رفتیم و وی روی همان پله اول منبر نشست و به یاد دارم که گفتند: «روحانیون در هر مسلک و مرامی احترام دارند؛ خاخامهای یهودی، پاپها، کشیشها، اسقفها و مانند آن در نزد مردم و حکومتشان محترمند، آن وقت چه شده است که روحانیت شیعه این گونه حرمتش شکسته میشود؟» بعد از آن به منزل علامه طباطبایی و آیت الله وحید خراسانی رفتیم و البته عدهای از طلبهها هم به منزل آیت الله گلپایگانی و آقای شریعتمداری رفتند که من موفق به حضور نشدم، البته گزارش این دیدارها را بعدا یکی از دوستان در اختیار ما گذاشت.
در ادامه اعتراضات سالن مدرسه امیرالمومنین(ع) از دیگر جاهایی بود که طلبهها در آن اجتماع کردند و من هم در آنجا حضور داشتم و آیت الله مکارم شیرازی در آنجا سخنرانی کردند. بعد از آن به منزل آیت الله نوری همدانی و سید صادق روحانی رفتیم و به هر منزلی که میرفتیم عزم ما جزمتر و جدیتر میشد و یادم است که آیت الله نوری همدانی در جوابیه به شاه در سخنرانی روز نوزدهم دیماه، شعری خواندند که یک مصرع آن این بود «مه فشاند نور و سگ عوعو کند».
در ادامه تظاهرات در خیابان چهار راه بیمارستان بودیم که مامورین به مردم هجوم آوردند و مردم پا به فرار گذاشتند و ما هم به طرف خیابان حجتیه رفتیم و در مدرسه حجتیه پناه گرفتیم، یادم میآید ماشین آب پاش مامورین هم به طرف مردم گرفته میشد، مردی از بالای دیوار مدرسه آجرها را جدا میکرد و پایین میریخت تا افراد در صورت لزوم از آن استفاده کنند و یک نفر هم کلت خود را به سمت ما نشانه رفت که ما درب مدرسه را بستیم و گلوله به در مدرسه اصابت کرد که جای آن تا مدتها باقی بود. هوا کاملا تاریک شده بود که ما از درب شمالی مدرسه خارج شدیم و در آنجا دوستان هم مدرسهای خود را دیدیم که به خاطر انتقال مجروحین و شهدا دستهایشان خونی شده بود.
* از شعارهای آن روز چیزی به خاطر دارید؟
ردم شعارهایی مثل «درود بر خمینی»، «رهبر ما خمینی» و «مرگ بر حکومت یزیدی» را سر میدادند.
* حماسه ۱۹ دی مردم قم چه نقشی در روند ادامه نهضت انقلاب و سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت؟
- در ادامه قیام ۱۹دی و کشته شدن جمعی از مردم قم، مراسم چهلم شهدای قم در تبریز برگزار شد که جمعی دیگر به شهادت رسیدند و در ادامه، مراسمهای چهلم که یکی پس از دیگری برگزار شد، نگذاشت این حرکت به خاموشی و فراموشی سپرده شود و من هم در کنار دوستان طلبه و مردم عادی در آن محافل شرکت میکردیم و درسها خود به خود تعطیل بود. نوار سخنرانی خطبا و سخنرانان این مجالس و محافل دست به دست میگشت و بعضا توسط افراد آرشیو میشد و این حرکتها خوشبختانه دچار توقف نشد و نهایتا به پیروزی انقلاب اسلامی و انفجار نور منتهی گشت.
* به نظر شما حضور و نقش افراد غیرطلبه در جریان مبارزات انقلابی در آن زمان چگونه بود؟
البته حضور و نقش اقشار غیرطلبه در قیام ۱۹ دی و روند پیروزی انقلاب فراموش نشدنی بود. حتی در سالهای ۴۲ و ۴۳ بانوان قم در کوچه آبشار حضور فعالی در راستای حرکتهای انقلابی داشتند یا در جریان مجالس ختمی که برای مرحوم آقا مصطفی گرفته میشد، بازاریان قم مغازههایشان را تعطیل میکردند و پای منبر خطبای انقلابی شرکت میکردند و حضور قوی آنان در چنان برنامههایی که سر انجام آن به وضوح روشن نبود، بسیار ارزش داشت و در مجموع اگر این جنبش تنها صبغه طلبگی داشت و از حمایتهای مردمی برخوردار نمیشد، چه بسا رژیم به راحتی روحانیت را سرکوب میکرد.
* درمورد شهدا و مجروحین حادثه 19 دی آماری به خاطر دارید؟
رقم دقیقی در آن ایام در اختیار نداشتیم، بعدها بود که از طریق مطالب مندرج در برخی جراید و کتب مطلع شدیم که حدود ۷ الی ۹ نفر در این ماجرا به شهادت رسیدند و البته تعداد مجروحین به مراتب بیشتر از آمار شهدا بود و از میان شهدا من نسبت به یکی از آنان به نام شهید انصاری که یک طلبه اهل تویسرکان بود شناخت داشتم.
اگر رژیم به میزان ۵ درصد احتمال میداد که آن مقاله این عکس العمل را به دنبال خواهد داشت، دست به این کار نمیزد و این هم خود شاهدی بر درماندگی رژیم و عدم معرفت و شناخت دستگاه نسبت به مردم و عوامل حساسیت زا در میان مردم به ویژه حوزه علمیه بود.
نظر شما