به گزارش خبرگزاری مهر، در کتابهای تاریخ پزشکی، "شوالیه جکسون" (Chevalier Jackson) به عنوان یکی از بزرگترین پیشگامان در عرصه تصویربرداری از داخل بدن به ویژه ریه ها و معده شناخته می شود.
این پزشک سرشناس در سال 1958 درگذشت اما اکنون تصاویر و تحقیقاتی که وی در طول حیات حرفه ای خود انجام داده است در کتابی با عنوان "بلعیدن" (Swallow) اثر "مری کاپلو" احیا شده است.
این کتاب داستان زندگی این پزشک را روایت کرده و تصاویر بیش از دو هزار شیء را که از راه بلعیدن و یا بوئیدن وارد بدن بیماران "شوالیه جکسون" شده و این پزشک آنها را خارج کرده بود را نشان می دهد.
این پزشک حنجره شناس در طول دوران فعالیت حرفه ای خود در اواخر قرن 19 و نیمه نخست قرن 20 به ویژه به بسیاری از کودکانی که اشیایی را بلعیده و یا از راه بوئیدن آنها را وارد ریه کرده بودند، کمک کرد که دوباره بتوانند به طور طبیعی آب و غذا بخورند و نفس بکشند.
وی نیمی از اشیایی را که از داخل بدن بیماران خود خارج کرده بود جمع آوری کرد که از جمله آنها می توان به میخ و پیچ، یک کلید رادیاتور، دندان، دوربین مینیاتوری، زنجیر، سنجاق قفلی، سکه و حتی یک مدال که رویش نوشته بود: "من را برای خوش شانسی با خود داشته باش!" اشاره کرد.
در این تصاویر چند سنجاق قفلی، یک دوربین دوچشمی مینیاتوری و یک کلید رادیاتور دیده می شوند که وارد مری شده اند
جکسون این اشیاء را از داخل بدن مردمی جمع آوری کرده بود که از درد به خود می پیچیدند و با یک بیهوشی مختصر و حتی بدون بیهوشی جراحی می شدند.
وی در تمام دوران زندگی خود با وسواس این اشیاء را از بدن بیماران خارج و جمع آوری کرد. "مری کاپلو" مولف این کتاب در این خصوص اظهار داشت: "این وسواس فکری در جمع کردن اشیاء موجب نجات جان دیگران می شد. این نوعی شگفتی و خوش اقبالی برای ما است که جنون این پزشک، جامعه پزشکی را با اشکال غیرعادی نجات جان بیماران آشنا کرد."
جکسون یک صنعتگر، یک نابغه مکانیک، یک انسانگرا و یک ریاضت کش بود که بسیاری از همکارانش از وی به عنوان یک آدم گوشه گیر و سرد یاد می کردند.
وی هزاران ساعت از زمان خود را صرف شکستن بادام با انبرک می کرد تا یاد بگیرد که دقیقا چه فشاری را باید به انبرک وارد کرد همچنین به طور مداوم سگها و ماکتهای انسانی را جراحی می کرد تا بتواند به راحتی اشیاء را از بدن بیماران به ویژه کودکان خارج کند.
براساس گزارش نیویورک تایمز، در آن روزها آمار موارد مرگ در طول عمل جراحی بسیار بالا بود و تعداد کمی از پزشکان حاضر بودند و یا قادر بودند که وارد مجاری هوا و گوارش بیماران شوند و به راحتی اشیایی مثل سنجاق قفلی را از این مجاری بیرون بکشند.
در این کتاب آمده است که 95 درصد از بیمارانی که جکسون اشیاء را از بدن آنها خارج کرده بود بهبود یافتند.
جکسون به همراه کلکسیون اشیای بلعیده
مولف این کتاب افزود: "زمانی که جکسون پزشک شد اول در پیستبورگ و بعد در فیلادلفیا، زندگی های زیادی را نجات داد، بله، اما او همچنین جان خود را هم نجات داد. به طوریکه وی تکنیکهای جدید اندوسکوپی را برای ورود به قسمتهای تاریک داخلی بدن ابداع و یک لامپ کوچک را در انتهای لوله ای که به دستگاههای اسکوپی متصل شده بود نصب کرد". (تا قبل از آن، پزشکان از اندوسکوپیهایی استفاده می کردند که نور آن از خارج بدن تامین می شد).
مری کاپلو، مولف کتاب "بلعیدن" افزود: "کودکان اغلب پودر قلیا را که از آن صابون درست می شد قورت می دادند چراکه در بسیاری از خانه ها وجود داشت و ظاهری شبیه به شکر داشت. یک دختر بچه 7 ساله پس از آنکه این پودر را خورده بود حتی نمی توانست یک قطره آب بنوشد. دکتر جسکون اندوسکوپی خود را وارد مری دختر بچه کرد و یک توده متراکم مایل به خاکستری را دید که شاید غذا و شاید بافتهای مرده ای بودند که با پودر صابون ترکیب شده بودند. سپس انبرک خود را به داخل دهان دختر انداخت و توده خاکستری را بیرون کشید. سپس دستیارش به کودک یک لیوان آب داد."
جکسون در زندگینامه خود که در سال 1938 نوشت درباره این اتفاق می نویسد: "دختر یک جرعه کوچک آب خورد. دیدم که آب به آهستگی پایین رفت. پس او یک جرعه دیگر آب خورد و سپس به آهستگی لیوان آب در دست پرستار را به طرف خود حرکت داد و تا ته آن را خورد. بعد دست من را نگه داشت و آن را بوسید."
کودکانی که جکسون نجات داد
"شوالیه جکسون" برای بیرون آوردن اشیایی مثل کلید، میخ و سوزن یک لوله سفت و طولانی را وارد حلق بیمارانش که معمولا کودک و معمولا هوشیار(بدون بیهوشی) بودند می کرد و دستیارانش لوله را نگه می داشتند و او با انبرک شیء را بیرون می کشید.
نویسنده کتاب در این خصوص گفت: "وی احتمالا بسیار مهربان بوده و توانایی بالایی در آرام کردن مردم داشته است. وی همچنین بسیاری از کودکان فقیر را بدون دریافت پول درمان می کرده است."
"جکسون" در طول فعالیت خود نیمی از اشیایی را که از بدن بیماران خود خارج می کرد نگه داشت و بقیه آنها را به صاحبانشان پس داد. برای مثال، یکبار پدری پسر خردسال خود را به خاطر اینکه یک سکه نیم دلاری را قورت داده بود آنقدر کتک زد تا دست پسربچه شکست. جکسون سکه را از مری کودک خارج کرد و آن را به پدرش پس داد و پسر دیگر هرگز سکه نخورد.
کلکسیون جکسون درحال حاضر در "موزه موتر" کالج پزشکی فیلادلفیا نگهداری می شود.
نظر شما