دکتر سید محمد ثقفی در مورد پیشروان اندیشه درهر یک از شاخههای معرفتی و مشخصههایی این افراد به خبرنگار مهر گفت: جامعه به دو بخش اکثریت و اقلیت تقسیم میشود که اقلیت نخبگان جامعه هستند. نخبگان سیاسی، اقتصادی، نظامی، تجاری و فکری که نخبگان فکری و علمی حتی بیشتر از اقتصاد جامعه را متحول میکنند.
ثقفی گفت: نخبه، یک اندیشه نو را در رابطه با یک سنت فکری مطرح میکند که آن سنت قبلی فکری در پاسخگویی به مسائل مطرح شده یا حل موضوعات، نارسایی دارد یا انتقادهای مهمی بر او مطرح است از اینرو نخبه فکری مکتب جدیدی را مطرح میکند.
وی افزود: اگر چه روش ارسطویی روش استقرایی تجربه را به رسمیت میشناخت ولی روش غالب آن روش قیاسی بود و آن مسائل را بطور کلی مطرح میکرد. لذا بعدها در تاریخ اندیشه کسانی پیدا شدند که نارسایی اندیشه ارسطویی و منطق یونانی را در حل مسائل فکری و علمی و اجتماعی ملاحظه کردند. دکارت روش ارسطویی را زیر سؤال برد و گفت من فکر میکنم پس هستم و روشی را که بیشتر مبتنی بر عقلانیت و ریاضیات بود مطرح کرد. بعدها هم تجربه گرایانی مانند جان استوارت میل و کانت روش دکارت را نقد کردند و زمینه انقلاب صنعتی و انقلابهای بعدی اجتماعی را رقم زدند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد در ادامه تصریح کرد: هر متفکری که بخواهد نخبه باشد دو شرط دارد اول اینکه نقد مکتبهای قبل از خود را که نمیتوانند به پرسشهای جدید پاسخ گویند بداند و دوم تئوریزه کردن یک اندیشه منظم برای پاسخ دادن به سؤالهایی که مطرح است که البته این امر گاهی فراگیر و گاهی محدود میشود.
این نویسنده و مترجم در ادامه از ابن سینا و ملاصدرا و همچنین اقبال لاهوری در عصر جدید از پیشروان اندیشه درعالم شرق در زمینه اجتماعی و فلسفی یاد کرد.
ثقفی در مورد شیوه موجه و درست گفتگو و ارتباط فکری با این پیشروان گفت: شیوه مطرح شده و مقبول در جامعه با این نخبگان چنین است که نظریههای آنان را همراه با دلیل عقلانی که ذهن و عقل را قانع سازد توأم با آزمایشٰ مورد نقد قرار داد و اگر زمان و نتایج دلایل، ذهنها را قانع کرد اجماعی برای پذیرفتن آن نظریات حاصل شود.
وی ادامه داد: در مورد تمدن اسلامی هم باید گفت پیشروان اندیشه درخشانی در این تمدن داشتیم . اتکا بر روح و روش علمی و مطالعه و نه مدرک گرایی و سرسری گرفتن، سبب درخشندگی این تمدن شده بود. تسامح، عقلانیت، تفاهم ذهنیتها در میان دانشمندان، قرن پنجم هجری را خیلی طلایی کرد که اگر این عناصر در عصر ما دوبار مطرح شوند می توان امیدوار به احیای تمدن اسلامی بود.
نظر شما