۷ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۲۵

مقاله فوریسون برای مهر-2/

"هولوکاست ادعایی" دروغی تاریخی و به نفع صهیونیستهاست

"هولوکاست ادعایی" دروغی تاریخی و به نفع صهیونیستهاست

پرفسور "رابرت فوریسون" در ادامه مقاله خود به بهانه روز جهانی هولوکاست تاکید می کند : افسانه "هولوکاست" یا "شوآ" (معادل عبری هولوکاست) اساس ایجاد و جعل دولت اسرائیل در سال‌های 48-1947 است و در طول زمان به شمشیر و سپر حمایتی این رژیم تبدیل شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، 27 ژانویه هر سال به نام روز جهانی هولوکاست نام گذاری شده است. نامی که سازمان ملل متحد با هدایت و مدیریت گروههای صهیونیستی دست به این خیانت زد. پروفسور "رابرت فوریسون" محقق ارشد هولوکاست از فرانسه و استاد سابق دانشگاه لیون درادامه مقاله ارسالی خود به مهر آورده است : افسانه "هولوکاست" یا "شوآ" (معادل عبری هولوکاست) اساس ایجاد و جعل دولت اسرائیل در سال‌های 48-1947 است و در طول زمان ، تبدیل به شمشیر و سپر حمایتی این دولت شده است. برای مبارزه با این افسانه و آثار زیانبار آن، تجدید نظر طلبی تاریخی، خود را به عنوان تنها منشاء و منبع ممکن معرفی م ی‌کند. به خودی خود، تجدید نظرطلبی سلاح اتمی فقراء و ضعفا علیه دروغ بزرگ ثروتمندان و قدرتمندان در جهان است. بدون کشتن فردی، تجدید نظر طلبی می‌تواند اساس (این پدیده را) باطل کرده و آن را زیر سؤال ببرد. در واقع اتهام نسل‌کشی یهودیان اروپا (با میلیونها "بازمانده اش"!) و اتاقهای گاز هیتلری (که در حقیقت نه هرگز در آشوویتس وجود داشته و نه در جای دیگر!) را می توان یکی از خطرناک‌ ترین دروغ‌های تاریخی همه زمان ها دانست.

از سال 1945 درست بعد از پایان جنگ جهانی دوم، دولت‌های غربی مستعمرات خود را به سرعت از دست رفته دیدند، پس از آن بود که در سال 1948 دو پدیده متناقض و گمراه کننده، متولد شدند: در آفریقای جنوبی، آپارتاید و در خاورمیانه یک هویت سرزمینی استعماری و نژاد پرستانه ایجاد شدند که دومی خود را "دولت یهودی" لقب داد و به یک "ارتش یهودی" پیوند خورد.
آپارتاید آفریقای جنوبی یک چنین واکنشی منفی را در بخشی از آنچه که کسی ممکن است آن را جامعه بین‌الملل بخواند به پا کرد و ناپدید شد. اما در نهایت دولت اسرائیل خود را در سرزمین فلسطینیان حفظ کرده و هنوز در آنجا مستقر است، امروزه بیش از همیشه کمک مالی و تسلیح (اسرائیل)، از سوی قدرت‌های غربی و بیشتر از سوی آلمان و آمریکا صورت می‌گیرد که حتی تبدیل به یک قدرت هسته‌ای شده است.

این نابهنجاری به وسیله استعمار وحشیانه فلسطین در خاورمیانه از یک فرایند استعمارزدایی جهانی نشأت گرفت که توضیح آن آسان است. در سال 1945 ماشین تبلیغاتی صهیونیست و یهودیان دست به حیله زدند و مردم دنیای غرب به خود اجازه دادند تا متقاعد شوند که طی جنگ جهانی دوم آدولف هیتلر تلاش کرده است تا یهودیان را با بی‌رحمی خاص و به شیوه‌ای سیستماتیک ریشه ‌کن کند. 

               
 

آن طور که ادعا می‌شود هیتلر شش میلیون یهودی بیگناه را به طور قابل ملاحظه‌ای در اتاقهایی موسوم به "اتاقهای گاز" با مواد شیمیایی کشته است. بنابراین در سال 1947- یک سال پیش از تاسیس دولت اسرائیل -  استدلال کشورهایی که دو سال قبل از آن سازمان ملل متحد را تاسیس کرده بودند، تا حدی بدین ترتیب بود: 1) در جنگ جهانی دوم آلمانها رنج و مصیبت بی‌سابقه‌ای را بر یهودیان اروپا وارد آورده‌اند. 2) پس لازم و ضروری است که به کمک بازماندگان این جامعه شتافت. 3) مناسب است تا با تمام امکانات ممکن به آنها غرامت داده شود. 4) برای یک رنج استثنایی درمانی استثنایی لازم است.

 البته طبیعی نیست که به ملت یهود، حتی به بخشی از آن، زمینی اعطا شود که متعلق به ملت دیگری است، ولی برای یهودیان که تا این حد رنج کشیده‌اند، این یک مورد استثنایی است که البته به ضرر فلسطینی‌ها تمام شد. "آرنولد توئین‌بی" مورخ انگلیسی که خود نیز به هولوکاست اعتقاد داشت می پرسد: "[این پدیده]چرا نباید به ضرر جنایتکاران اروپایی باشد؟"

طبیعتاً تصاحب مال دیگری ممنوع است، بیرون راندن یک ملت به زور و فشار از سرزمین خود و سعی در به بند کشیدن آن غیر قانونی است، نفی حق یک ملت برای داشتن دولت، ارتش و پولی مستقل، ممنوع است، دیکته‌ کردن قوانین به آنها و همچنین زندانی کردن آنها در زندانی با دیوارهایی بسیار بلندتر و مخوف ‌تر از دیوار برلین ، ممنوع است، و اینها همان کاری است که یهودیان از سال 1948 تاکنون بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه فلسطینی‌ها، در خاک فلسطین انجام داده‌اند.

آنها تمام قولهایی را که به سازمان ملل متحد داده بودند مبنی بر آنکه تا اندازه‌ای حقوق فلسطینی‌ها را رعایت کنند، زیر پا گذاردند و تمام هشدارهای سازمان ‌ملل متحد را به هیچ انگاشتند. امروز، صهیونیست ها و یهودیان کسی را که با سلاح در برابر آنها بایستد، تروریست می‌نامند، کسی را که استعمارگری آنها را نفی می‌کند، یهودستیز خطاب می‌کنند و آن کسی را که ثابت می‌کند هولوکاست یا "شوآ" افسانه ‌ای بیش نیست، "منکر هولوکاست" نامیده و مطرود می‌کنند، ولی وظیفه مورخ و پژوهشگر این است که نزدیک رفته و واقعیتی را که در پس این دشنام‌ها قرار دارد، بیابد. واقعیت این است که یهودیان و صهیونیستها دروغ گفته‌اند و باز به دروغ‌گویی ادامه می‌دهند. هولوکاست ادعایی آنها، دروغی تاریخی است که به طور خارق‌العاده‌ای به نفع آنهاست و باید به هر قیمت آن را حفظ کنند. این شیادی وحشتناک، دراین ابعاد تقریباً جهانی، هم‌وضعیت صهیونیستها را که به قصد غارت و قتل‌عام فلسطینی‌ها آمده‌اند، هم‌وضعیت یهودیان مستقر در دیگر نقاط جهان را که تأمین مالی صهیونیسم را بر عهده دارند، تشدید می‌کند.

 واقعیت آن است که هیتلر قصد داشت یهودیان را به خارج از اروپا براند. کاری که کشورهای بسیاری پیش از آلمان در هزاره‌های پیشین و حتی در زمان حاضر نیز، قصد انجام آن را (اخراج یهودیان از خاک سرزمین‌شان)داشته و دارند. در مورد انگیزه این عدم پذیرش تقریباً جهانی، پیشنهاد می‌شود صفحه اول کتاب "برنارد لازار" یهودی تحت عنوان"یهود ستیزی، تاریخ، علل و انگیزه‌های آن" که در سال 1894 منتشر شده است، خوانده شود. اگر به‌طور خلاصه بگوییم در هر زمان و هر مکان، یهودیان در ابتدا به خوبی پذیرفته می‌شدند ولی کم‌کم و در دراز مدت باعث ناشکیبایی و مخالفت بومیان آن منطقه می‌شدند و این روند، به نظر این نویسنده، به خاطر رفتار خود یهودیان بوده است.

پیش از جنگ و در حین جنگ، و حتی در آوریل 1945، به دفعات بسیار، هیتلر و رهبران ناسیونال سوسیالیست در ملاء‌عام این هدیه را تقدیم ارتش متفقین کردند تا آنها پذیرای یهودیان اروپا شوند: "بفرمایید، مال شما باشند. آنها را در خانه‌های خود جای دهید. این یهودیان را که این قدر فوق‌العاده می‌دانید. آنها را به شما هدیه می‌دهیم. چرا تردید می‌کنید؟" تقریباً این، جمله رایج حزب ناسیونال سوسیالیست در آن زمان بود.

به جز چند مورد استثنایی، متفقین یا سکوت کردند و یا این هدیه را رد کردند. آنچه آنها کاملاً و به خوبی می‌دانستند این بود که هیتلر اصلاً قصد ریشه‌کن کردن یهودیان را نداشته است. به عنوان مثال، ما دلیل مستندی داریم که بر مبنای آن مقامات  ارشد متفقین به این داستان‌های مضحک اتاقهای گاز اعتقادی نداشتند و به همین دلیل نه در حین جنگ و نه پس از آن، چرچیل، دوگل، آیزنهاور، استالین، بنز و دیگران هرگز از این خیمه‌شب‌ بازی بزرگ صحبت نکردند. هیتلر فقط می‌خواست "راه حل سرزمینی نهایی برای موضوع  یهودیان" بیابد، ولی تاریخ‌نویسان (درباری و قلم بدست) به طور سیستماتیک این بخش دست و پاگیر یعنی آنها واژه "سرزمینی" را حذف می‌کنند و ترجیح می‌دهند فقط از واژه "راه حل نهایی" صحبت کنند و آنها به لطف این ایجاز بی‌جا چنین القا می‌کنند که راه حل مسئله یهود، قتل عام سیستماتیک آنها بوده است.

واقعیت آن است که هیتلر تمایل داشته است تا سرزمینی برای یهودیان در خارج از اروپا ایجاد شود، البته نه در فلسطین. به هر حال در مقابل این واقعیت که عملاً رهایی از میلیونها یهودی یا حتی یافتن سرزمینی برایشان طی جنگ، غیر ممکن بود، هیتلر تصمیم گرفت تا برخی از آنان را ( نه تمام آنها را!) در بازداشتگاه‌ها یا در اردوگاههای کار اجباری نگهداری کند، با این امید که شاید پس از پایان جنگ راه حلی برای "مشکل و مسئله یهود" بیابد.

با وجود تمام تلاشهایی که دولت و پزشکان از نظر بهداشتی انجام دادند، بیماریهای مسری هولناکی به‌ویژه تیفوس، در این اردوگاهها شیوع پیدا کرد. قابل ذکر است که از نسل های بسیار پیش از آن، تیفوس به‌طور دائمی در میان یهودیان شرق وجود داشته است. در ما‌ههای آخر جنگ، به خصوص پس از بمباران هواپیماهای انگلیس و آمریکا و ورود ارتش شوروی، آلمان آخر زمان را تجربه کرد.

با فلج شدن امکانات تولیدی و ارتباطی، سرنوشت تمام افراد به طور قابل ملاحظه‌ای بدتر و بدتر شد. هنگامی که متفقین بازداشتگاهها و اردوگاههای کار اجباری را آزاد کردند، با اصرار تمام، از مردگان و افراد در حال احتضار عکس گرفتند و عکس‌ها را در تمام دنیا پخش کردند و در این میان عکس‌هایی را که تعداد بسیار زیادی از بازداشت‌شدگان را نشان می‌داد که با وجود تمام مشکلات، در وضعیت سلامتی خوبی بودند، پنهان کرده و نشان ندادند.

متفقین از کوره‌های جسدسوزی فیلمبرداری کردند و چنان نشان دادند که گویی آلمانها از این کوره‌ها برای کشتن انسانها استفاده می‌کردند در حالی که این کوره‌ها برای سوزاندن اجساد استفاده می‌شده است، روشی که به خصوص در زمان خطر شیوع بیماری، بسیار بهداشتی‌تر و مدرن‌تر از خاکسپاری بوده است.

متفقین همچنین اتاقهای گاز ضدعفونی کننده را به گونه‌ای نشان دادند که گویی برای کشتن بازداشت شدگان استفاده می‌شده است در حالی که در واقعیت این تأسیسات برای ضدعفونی کردن لباسها و در نتیجه، برای محافظت از سلامتی همه افراد مورد استفاده قرار می‌گرفته است. آنها جعبه‌های حشره‌کش (زیکلونB) را به نمایش گذاشته و اینگونه القا کردند که از آنها برای خفه‌کردن انسانها استفاده می‌شده است در حالی که این محصول به خصوص برای کشتن شپش مورد استفاده قرار می‌گرفت که ناقل بیماری تیفوس بود.

متفقین تصاویر انبوه مو، کفش، عینک یا لباسهایی را نشان دادند و چنین القا می‌کردند که این اشیا متعلق به انسانهایی است که با گاز خفه شده‌اند، در حالی که در اروپا مرسوم بوده است که در دوران جنگ، به دلیل محاصره و انواع کمبود و قحطی‌های عمومی، به استفاده دوباره از تمام مواد قابل بازیافت مانند مو مبادرت می‌شده است که در صنعت نساجی آن زمان استفاده می‌شده است. بنابراین کاملاً طبیعی بوده است که در این اردوگاه‌ها و حتی در خارج از آنها، تعداد زیادی از انبارها و کارگاه‌هایی یافت شوند که در آنها بازیافت اشیا و مواد صورت می‌گرفته است. به بیان دیگر و به طور خلاصه، متفقین آنچه را آلمان، آن کشور مدرن، برای نجات جان و تضمین بقای انسانها در زمان جنگ و بحران اقتصادی انجام داد، با تبلیغاتی بسیار ماهرانه، به شکل حذف و نابودسازی فیزیکی انسانها به نمایش در آوردند.

در واقع این تبلیغات به خوبی توانست از خرافات قدیمی که بر طبق آنها پزشک، شیمیدان و دانشمند، بخشی کمابیش مشترک با شیطان دارند،در جهت منافع خود بهره‌برداری کند.
کد خبر 1238006

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha