کتاب "از کاخ شاه تا زندان اوین" ابتدا در آبان سال 1370 (نوامبر 1991) در پاریس توسط نویسنده آن احسان نراقی به زبان فرانسه انتشار یافت. چاپ اول کتاب در ایران در سال 1372 با ترجمه سعید آذری توسط مؤسسه خدمات فرهنگی رسا صورت گرفت.
در مقدمه چاپ دوم، ناشر ایرانی کتاب خبر از ترجمه این اثر به زبانهای اسپانیایی، عربی و انگلیسی داد. در چاپ پنجم کتاب که در سال 82 به بازار کتاب عرضه شده، تعاریفی در مورد این اثر از برخی بولتنها و جراید فرانسه آورده شده است که برخی از آنها با محتوای کتاب سازگاری چندانی ندارد. همچنین در روی جلد چاپ پنجم این کتاب که با اضافاتی همراه است عبارت "با مقدمه فدریکو مایور" به چشم میخورد که در صفحات داخلی کتاب چنین مقدمهای یافت نمیشود.
حال با فرارسیدن 32 امین سالگرد انقلاب اسلامی خبرگزاری مهر خلاصهای از این کتاب را در چند بخش ارائه میکند.
اولین گفتگو با شاه، دوشنبه اول مهرماه 1357
شاه برای اولین بار مرا در کاخ تابستانی سعدآباد بر روی ارتفاعات شمال تهران، به حضور پذیرفت. در برابرم مردی ایستاده بود که وقایع اخیر به شدت او را دگرگون ساخته بود. دیگر از آن حس اعتماد به نفسی که قبلاً به هنگام حضور در گردهمایی کارشناسانه که چند مرتبهای در آنها شرکت کرده بودم نشان میداد خبری نبود. حالت او دوستانه بود.
شاه گفت: "میخواستم از تحلیل شما درباره موقعیت فعلی ایران اطلاع حاصل کنم. این اغتشاش و تحریکی که دارد عمومیت مییابد از کجاست؟ چه شخصی پشت این مخالفتها قرار گرفته است؟ این جنبش مذهبی را کی باعث شده است؟"
سانسور لحن توهین آمیز شاه در رادیو و تلویزیون
پاسخ دادم: خود شما اعلیحضرت. وقتی که در سال 1341 به شهر مقدس قم رفتید رهبران مذهبی را مورد حمله قرار دادید و انتقاد آنها در قبال اصلاحات ارضی و حق انتخاب شدن خانمها برای نمایندگی مجلس را به عنوان نشانهای از موضع ارتجاعی ایشان تلقی نمودید. لحن شما به قدری خشن و حتی توهینآمیز بود که بنابر آنچه که معینیان مسئول وقت رادیو تلویزیون برایم تعریف کرد او مجبور شد تا بخشی از سخنان شما را سانسور کند. علی شریعتی در این زمینه نقش مهمی ایفا کرده است. او از یک طرف برای مبارزه بیامان شیعه ارزشی خاص قائل گردید و از طرف دیگر با استفاده از کلامی شاعرانه و اشاره به رویاها و ایدهآلها توانست جوانان را مجذوب نماید.
در بخش دیگر صحبتهایم به وی گفتم: ما حتی تا زمانی که آیتالله بروجردی زنده بود اصلاحات ارضی را به تاخیر انداختیم چون میدانستیم آن را تأیید نخواهد کرد. اما این عدم تایید او هدفش حفظ منافع مالکان بزرگ نبود بلکه صرفا روحانیت متوجه شده این اصلاحات با بعضی اصول شرع در تضاد میباشد.
شاه گویی از رویایی بیرون آمده باشد گفت: "تا قبل از سال 1341 کسی از خمینی صحبت نمیکرد. چرا یکباره این همه مرید و طرفدار پیدا کرد؟"
آیتالله خمینی سالها استاد فلسفه و عرفان در قم بود. قدرت او ناشی از فاصلهای بود که از آیتاللههای سرشناس گرفت و با متهم ساختن آنها به محافظهکاری و تسلیم در برابر اعلیحضرت از آنها دوری جست.
نفرت علیه آمریکا عمیق شده است
اعلیحضرتا! کینه و نفرت علیه آمریکا از زمان سرنگونی مصدق در سال 1332 آنقدر عمیق شده است که برای آیتالله خمینی به راه انداختن یک جنبش ضدآمریکایی به دلیل وجود این قانون بسیار ساده بود. به عبارت دیگر، پس از آنکه خواسته ملی مصدق با شکست روبرو شد آنوقت به وسیله اعتراضات رهبران مذهبی آن خواسته مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
شاه گفت: "خمینی تنها آیتالهی است که در برابر سلطنت ایستاده است. ما در این مورد دلایلی هم داریم. سایر آیتاللهها که داخل کشور هستند به طور محرمانه به ما اطلاع دادهاند که با نقطهنظر او موافقتی ندارند."
همانطوری که خود اعلیحضرت هم اشاره کردند آنها به طور محرمانه این سخنان را گفتهاند و به صورت آشکار جرأت نمیکنند تا به مخالف با خمینی حرف بزنند. اسلامگرایانی که علیه شما مبارزه میکنند نیازی به پول خارجی ندارند.یکی از خصوصیات مذهب شیعه این است که بدون مشکل زیادی میتواند نیازهای مالی خود را برطرف نماید. بازاریها در موقعیتی هستند که میتوانند نیازهای مادی علما را رفع کنند. یک شیعه معتقد و متعهد باید خمس درآمد خود را مطابق روشی که مرجع تقلید او تعیین کرده است بپردازد.
شاه گفت: "آیا کسانی که ما را ژاندارم خلیج میخوانند آب به آسیاب قدرتهای غربی مخالف نمیریزند و نفوذ سیاسی و نظامی محلّی را در منطقه افزایش نمیدهند؟ میدانید که عراق و عربستان سعودی در خلیج فارس به چه کاری مشغول هستند؟ میدانید که مخارج نظامی آنها به مراتب از ما بیشتر است؟"
بستگی شدید به اسرائیل احساسات ایرانیان را جریحهدار کرده است
قربان، به هر حال خواستهای استقلالطلبانه و احساسات میهنپرستانه شما هر چه که باشد بستگیهای شدید شما با اسرائیل و ایالات متحده احساسات ناسیونالیستی و اسلامی ایرانیان را جریحهدار نموده است. این مورد در سیاست شما نقطه ضعفی محسوب میشود که مخالفین شما در بهرهگیری از آن کوتاهی نمیکنند.
اعلیحضرت تصمیم بگیرند تا دو کاخ خود را وقف امورعامالمنفعه نمایند و به همراه شهبانو و فرزندانشان در خانهای ساده سکنی گزینند. شاه گفت: "یعنی شما میخواهید من و خانوادهام تظاهر به فقیر بودن کنیم؟ آیا ما را متهم به ریاکاری و مردمفریبی نمیکنند؟"
انگلیسها خودمحور هستند و اغلب به دلیل آنکه طی نسلها از پیشرفت و شکوفایی ایران جلوگیری کردهاند به تلخی از آنها یاد میشود. مصدق توانست این رویای قدیمی، یعنی راندن انگلیسها از سرزمینمان را تحقق ببخشد. جای تاسف است که اعلیحضرت محلی برای حماسه مصدق قائل نشدهاند.
شاه گفت: "در حال حاضر، طرفداران مصدق عملاً قدرتی ندارند. این یک جریان ملّی گرایی نیست که تودهها را به دنبال خویش میکشد بلکه ملّیگرایان بیش از آنکه جریان را هدایت کنند آن را دنبال مینمایند."
اماهنوزدوستان او نقش مهمی دارند و چنانچه شما حسن نیتی به آنها نشان دهید خواهند توانست نقش میانجی را میان اعلیحضرت و روحانیون ایفا نمایند.
به نظر رسید که شاه قانع شده است: "چگونه؟ در چه شرایطی؟ چه چیزهایی میخواهند؟ "
دیشب، زمانی که دوست قدیمی من داریوش فروهر که سخنگوی جبهه ملّی است متوجه شد که شما امروز مرا به حضور خواهید پذیرفت به نزدم آمد و خواهش کرد تا به صورت بسیار محرمانه این پیام را برسانم: "با آنکه ما تا به حال مقدار زیادی از راه را به همراه انقلابیون، مذهبی یا غیرمذهبی پیمودهایم معذالک بخش عمدهای از جبههملّی گذشته از همه چیز حاضر است که رژیم شما و حتی پسرتان را مورد حمایت قرار دهد مشروط بر اینکه شما با وضوح تمام اعلام کنید که مطابق با قانون اساسی کشور حقوق مردم را محترم میشمارید." دوست من ضمناً اضافه کرد در غیر این صورت به طور کامل از شاه فاصله گرفته و ناگزیر به مبارزه علیه رژیم سلطنتی خواهند شد.
قبل از ترک دفتر فکر کردم، لازم است اشارهای به حیف و میلهای بیش از حد خانواده سلطنتی در کارهای اقتصادی بکنم. او که گویی یکه خورده بود گفت: "یعنی خانواده من حق ندارد مانند سایر شهروندان به فعالیتهای تجاری بپردازد؟ آیا درست است آنها را به بهانه این که بستگی با من دارند مورد اذیت و آزار قرار داد؟"
نظر شما