کارشناسان حاضر در نشست بررسی قیام ملت مصر با اشاره به اینکه جنبش اخوان المسلمین در شرایط فعلی رسیدن به قدرت و حکومت را در دستور کار ندارد، تاکید کردند: بهترین سناریوی جابجایی قدرت در مصر برای آمریکا جایگزینی "عمر سلیمان" به جای "حسنی مبارک" است.
هانی زاده در ادامه نشست تاکید کرد: چرایی عدم حضور علنی رهبران اخوان المسلمین در رهبری تظاهرات بر این مسئله متمرکز است که آمریکاییها در صورت مشاهده این مسئله قیام ملت مصر را مشابه انقلاب اسلامی ایران دانسته و با توجه به درس سختی که از انقلاب گرفته اند از هر گونه اقدامی برای ممانعت از شکل گیری دریغ نمی ورزند.
غرب به این باور رسیده است که دیگر حکومت تحت ریاست حسنی مبارک نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. |
زارعی |
بر این اساس است که آنان پشت پرده تظاهرات حرکت می کنند و حتی "محمد البرادعی" را در برهه فعلی برای یک دوره انتقالی قدرت ترجیح می دهند. البته گروههای اسلامگرا نیز به این مسئله واقف هستند که البرادعی در نهایت مهره ای وابسته به آمریکاست اما در نظر دارند فعلا در قدرت نقش آفرینی نداشته باشند و بعدها به صورت جدی در تحولات حضور پیدا کنند.
در ادامه این نشست زارعی اظهار داشت: من معتقدم جنبش مصر، تونس و یمن به صورت کلان حرکتهایی بی سر (بدون رهبری واحد) محسوب می شوند. رهبری که باید در لحظات حساس تصمیم بگیرد، دعوت و هدایت کند، در واقع در این جنبشها این نقیصه به صورت جدی دیده می شود. این فقدان رهبری در پیروزی این جریانها تاخیر ایجاد می کند و با دشواری مواجه می کند.
البته وجود یک رهبری در بدنه این جنبش که تظاهرات و اعتراضات توسط آن ساماندهی شود را نمی توان کتمان کرد. اما آن کسی که باید استراتژی جنبش را در سطح کلان تعیین کند در صحنه قیام فعلی تونس، مصر و یمن دیده نمی شود. این بدان معنا نیست که این جنبشها شکست می خورند اما پیروزی آنها کمی با تاخیر همراه می شود.
درباره آسیب شناسی قیام مصر نیز با توجه به رفتار آمریکا و اروپا در روزهای اخیر می توان گفت که آنان به این باور رسیده اند که دیگر حکومت تحت ریاست حسنی مبارک نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. به نظر من تا حدود زیادی هیئت حاکمه مصر نیز این پیام را دریافت کرده است.
البته این آمریکاییها از گذشته به این تحلیل رسیده بودند که در مصر "عمر سلیمان" (رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر) به مراتب بهتر از فردی همچون "جمال مبارک" (پسر حسنی مبارک) است. چون آنان معتقدند عمر سلیمان با ویژگیهای امنیتی و اطلاعاتی که دارد می توان اوضاع مصر را تحت کنترل خود درآرود.
اما مصریها در روزهای اخیر نشان داده اند که عمر سلیمان را قبول ندارند، آمریکاییها البته به این زودی از گزینه خود برای رسیدن به قدرت در مصر صرفنظر نمی کنند و پروژه عمر سلیمان را تمام شده تلقی نمی کنند، آنان منتظر می مانند تا ببینند تحولات به کجا ختم می شود.
وی با تاکید بر اینکه آمریکا در شرایط کنونی اوضاع را به دقت تحت نظر دارد، افزود: آنان تا زمانی به این دریافت برسند که از رژیم حاکم فردی نمی تواند در قدرت حضور داشته باشد به رصد میدانی تحولات ادامه می دهند و زمانی که به این درک برسند که اشخاصی همچون جمال مبارک، عمر سلیمان و احمد شفیق (نخست وزیر جدید) دیگر مقبولیتی بین مردم دارا نیستند و باید از قدرت کناره گیری کنند، در پی آلترناتیوی می گردند که در بین جریانات فعلی در مصر مطلوبیت نسبی بیشتری برای انها داشته باشد. در شرایط فعلی اجماع بر این است که این شخص موردنظر "محمد البرادعی" است.
در واقع آمریکا زمانی که از گزینه های اصلی خود صرفنظر کند به البرادعی که دارای محبوبیت و جایگاهی مناسب در بین مردم مصر است، نزدیک می شود. در انتخابات اخیر مصر جنبش اخوان المسلمین البرادعی را با وجود اینکه شخصیتی سکولار محسوب می شود به عنوان گزینه موردنظر خود معرفی کرد و آنان با عناصر سکولار مشکلاتی را دارند.
اما دراینجا اخوان المسلمین به این تحلیل رسیده اند که در هم اکنون زمان به قدرت رسیدن آنها نیست و شرایط برای این تحول در مصر مناسب نشده است، اخوان در اینجا به البرادعی همچون یک کاتالیزور دموکراتیک می نگرد که توانایی انتقال وضعیت را به نقطه مطلوب آنها دارد.
البته در اینجا باید این تحلیل را هم داشته باشیم که نگرش اخوان المسلمین در مسائل چگونه است. باید این مسئله تحلیل شود که اخوان در طول تاریخ و دوره فعلی چه دیدگاهی نسبت به موضوعاتی همچون انقلاب اسلامی، اصلاح، قیام مردمی و مبارزه صریح دارد. دیدگاه آنها نسبت به آمریکا و رژیم صهیونیستی چگونه است آیا همانند ما و حزب الله لبنان فکر می کنند یا اینکه رژیم اسرائیل را دشمن دانسته و آمریکا را دوست می داند. باید این مسائل تحلیل شود.
اینکه آنان با انقلاب اسلامی سمپاتی دارند باید مورد بررسی قرار گیرد که در چه موضوعاتی اتفاق نظر وجود دارد و اختلافات آنها در اینجا با ما در چه مسائلی است. در واقع نمی توان به سادگی از کنار اقدامات این جنبش اسلامی در مصر گذشت و باید تحلیلی مناسب در این زمینه داشته باشیم.
البته اخوان المسلمین اخیرا به صورت صریح اعلام کرده که در دوره کنونی به قدرت و حکومت نمی اندیشند. آنان معتقدند مصر برای انتقال از یک حکومت دیکتاتوری به حکومت اخوانی نیازمند یک کاتالیزور است که در قامت محمد البرادعی این مسئله تجسم پیدا می کند.
زارعی در ادامه افزود: حال اگر آمریکا نتواند با البرادعی هم پیمانی ایجاد کند، آنان درصدد بر می آیند از این بستر قیام مردمی و هرج و مرج در راستای انجام برخی عملیاتهای مخرب در مصر بهره گیرند تا مردم از وضعیت کلافه شوند و تن به هر شرایطی دهند. البته آنان در این مسئله موفقیتی نخواهند داشت و سرنوشت مصر با توجه به مردم با فرهنگ و فرهیخته ای که دارد و محور جهان عرب محسوب می شود بر مسائل دیگری مقدر شده است.
بر این اساس است که آنان پشت پرده تظاهرات حرکت می کنند و حتی "محمد البرادعی" را در برهه فعلی برای یک دوره انتقالی قدرت ترجیح می دهند. البته گروههای اسلامگرا نیز به این مسئله واقف هستند که البرادعی در نهایت مهره ای وابسته به آمریکاست اما در نظر دارند فعلا در قدرت نقش آفرینی نداشته باشند و بعدها به صورت جدی در تحولات حضور پیدا کنند.
انقلاب ایران سرچشمه موج بیداری اسلامی/ شناخت سه جریان مهم انقلاب مصر
کارشناسان مسائل خاورمیانه در ادامه نشست بررسی قیام ملت مصر در خبرگزاری مهر اعلام کردند: پیروزی انقلاب اسلامی ایران مجموعه موج های منطقه ای را ایجاد کرد که منطبق با منافع غربی ها نیست.
"حسن هانی زاده" در ادامه این نشست اخوان المسلمین را پشت پرده تظاهرات مردم مصر دانست و دلیل عدم حضور آشکار اعضای این جنبش را در صحنه تظاهرات مردمی به دو دلیل توصیف کرد. دلیل اول اینکه آمریکایی ها دو گزینه را در قبال مصر دارند و گزینه قدیمی آنها این است که در شرایط خاص و در یک ظرف زمانی مسیحیان قبطی را وارد صحنه سیاست کنند و نبض اقتصادی مصر را در دست اعضای این گروه قرار دهند.
وی افزود: اگر اخوان المسلمین در حال حاضر به طور آشکار وارد عرصه تظاهرات مردمی شوند، آمریکایی ها ژنرال ها را فورا وارد کرده و ارتش را وادار به در دست گرفتن قدرت می کنند و انقلاب را از دست مردم می گیرند.
حسن هانی زاده تصریح کرد: اخوان المسلمین پشت سر جنبش مردمی مصر حرکت می کنند اما در این بین برخی از چهره های ملی گرا از جمله "محمد البرادعی"، "محمد ابوالفتوح" حضور دارند و اگر زمانی به قدرت برسند، آمریکا طرح قدیمی مسیحیان را اجرا می کند و با این ادعا که اسلامگرایان آنها را سرکوب می کنند، خواهان تشکیل دولتی مستقل می شوند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: تمام تلاش آمریکا تامین امنیت رژیم صهیونیستی است و سقوط "حسنی مبارک" به معنای سقوط این رژیم است و آمدن ژنرال ها گزینه ای است تا حداقل اعتبار قرارداد "کمپ دیوید" را تضمین کند.
هانی زاده گفت: گزینه آخر وجود البرادعی و مجموعه ملی گرایان در صحنه است که دارای وجهه بین المللی هستند، اما چون این افراد در لایه های پایین جامعه تاثیر گذار نیستند، ممکن است افراد دیگری قدرت را از دست آنها بگیرند.
هانی زاده افزود: البته با وجود آنکه البرادعی فردی سکولار و وابسته به آمریکا است، جریان های اسلامی وی را بهتر از ژنرال ها می دانند.
"حسین جابر انصاری" نیز با تاکید بر اینکه در مصر و تونس با یک انتفاضه به معنای خیزش مردمی مواجه هستیم نه انقلاب، درباره جریان های موثر در این دو کشور گفت: جریان ها و احزب در تونس و مصر خالق و آفریننده این لحظه تاریخی نیستند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه تاکید کرد: جریانهای موجود در مصر باید تلاش کنند تا طول این موج مردمی را افزایش دهند و خواسته ها و مطالبات تاریخی جنبش های سیاسی، گروه ها و شخصیت ها باید تحقق یابد.
وی افزود: در مصر با جریانهایی از جمله جریان ناسیونالیستی متاثر از "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور اسبق مواجه هستیم و افرادی همچون "عمرو موسی" دبیر کل اتحادیه عرب تقریبا بقایای این جریان تاریخی را نمایندگی می کنند که در سطح نخبگان مصری است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار داشت: جریان ملی گرای لیبرال دیگر جریان موجود در مصر است و درحالی که خواهان وجود یک سیاست ملی در این کشور هستند، در عین حال معتقدند منافع ملی مصر در تعامل مثبت با ساختارهای قدرت بین المللی و مجوعه غرب به عنوان نماد مدرنیسم و تجدد شکل می گیرد که به طور ناقص می توان گفت البرادعی تا حدودی می تواند یکی از سمبل های این جریان باشد زیرا این سوال وجود دارد که دبیر کل سابق آژانس بین المللی انرژی هسته ای تا چه حد نماینده جریان ملی لیبرال درون مصری است و تا چه حد متاثر از تاثیرگذاری نیروهای خارجی است.
چرایی عدم حضور علنی رهبران اخوان المسلمین در رهبری تظاهرات بر این مسئله متمرکز است که آمریکاییها با توجه به درس سختی که از انقلاب اسلامی گرفته اند از هر گونه اقدامی برای ممانعت از شکل گیری این قیام دریغ نمی ورزند. |
هانی زاده |
جابر انصاری همچنین اظهار داشت: جریان اسلامی یکی از موثرترین جریان های صحنه سیاسی مصر بوده و مادر جریان اسلامی جنبش اخوان المسلمین است که در سطح نخبگان و سندیکاهای مختلف و در اجزایی از توده های مردمی نفوذ دارد. مدرسه اخوان المسلمین به لحاظ تاریخی معتقد بودند باید به سمت تشکیل دولت اسلامی در مصر و سایر نقاط اسلام پیش رفت و هدفگیری تاریخی جنبش اخوان المسلمین تاسیس خلافت راشده اسلامی از اتحاد مجموعه امت اسلامی بود اما در سیر تحولات چند دهه گذشته در مصر و جهان عرب این مدرسه دچار تحولاتی در زمینه فکر و تجربه سیاسی شد.
وی تاکید کرد: در حال حاضر بخش اساسی جنبش اسلامی مصر به نمایندگی اخوان المسلمین موضوع تشکیل دولت اسلامی را در دستور کار ندارد. البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به طور جدی بحث تشکیل حکومت اسلامی مطرح شد زیرا تشکیل یک دولت اسلامی در این کشور مجموعه موج های منطقه ای را ایجاد کرده که منطبق با منافع نظام های رسمی عربی و دولت های خارجی نیست.
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: اخوان المسلمین در حال حاضر معتقد است نظام حکومتی و سیاسی در مصر باید از سمت یک نظام مستبد به سمت نظامی که قدرت تاثیرگذاری مردم و نخبگان در آن وجود دارد، حرکت کند. در حقیقت اولویت فعلی این جنبش اسلامی ایجاد آزادی های سیاسی، تغییرات در نظام حاکم سیاسی و امکان تاثیرگذاری نیروهای موثر اجتماعی است.
جابر انصاری تاکید کرد: برخی معتقدند جنبش اسلامی در پشت پرده تظاهرات مردمی در تونس و مصر وجود ندارد و برخی تصور می کنند هرآنچه که در این دو کشور رخ می دهد، تحت مدیریت و هدایت جنبش اسلامی است اما به نظر من این دو دید با واقعیت ها همخوان نیستند.
وی افزود: حقیقت این است که جنبش اسلامی در مصر و حتی در تونس و دیگر کشورهای جهان عرب یکی از جنبش های موثر اجتماعی و سیاسی در درون این جوامع است اما تنها نیروی موثر نیست و مجموعه نیروهایی هم داخلی و هم خارجی در نقطه مقابل آن هستند.
جابر انصاری تاکید کرد: جنبش اسلامی بدون تردید در مصر و حتی در تونس و در بسیاری از نقاط عرب یکی از جنبش های موثر و تاثیرگذار اجتماعی است و هرچقدر میزان تغییرات در مصرعمیق تر باشد، میزان تاثیرگذاری این جنبش در آینده نیز بیشتر است اما بدین معنا نیست که این جنبش میدان دار کامل است.
بر این اساس است که آنان پشت پرده تظاهرات حرکت می کنند و حتی "محمد البرادعی" را در برهه فعلی برای یک دوره انتقالی قدرت ترجیح می دهند. البته گروههای اسلامگرا نیز به این مسئله واقف هستند که البرادعی در نهایت مهره ای وابسته به آمریکاست اما در نظر دارند فعلا در قدرت نقش آفرینی نداشته باشند و بعدها به صورت جدی در تحولات حضور پیدا کنند.
هانی زاده با اشاره به علل عدم حضور اخوان المسلمین در شکل گیری تحولات اخیر اظهار داشت: از سال 1928 که اخوان المسلمین شکل گرفت به تدریج دایره اختناق براین جنبش تنگ تر شده است. حتی می توان گفت روند فعالیت و آزادی اخوان المسلمین در زمان پادشاهی ملک فاروق بسیار آزادانه تر از دوران پس از کودتای افسران آزاد ارتش بوده است. مقامات مصر در دهه های اخیر طی حکومت جمال عبدالناصر، انور سادات و مبارک 150 هزار نفر از اعضا و یا هواداران این جنبش اسلامگرا را اعدام کرده و به قتل رسانده اند.
وی افزود: هم اکنون تجربه اخوان المسلمین باعث شده است که آنان خود را علنا در تحولات نشان دهند. اگر حضور اخوان المسلمین آشکار شود آمریکا به سناریوی انتقال قدرت از مبارک به "عمر سلیمان" جهت گیری می کند که اتفاقا مدل مورد نظر آنها هم محسوب می شود.
هانی زاده ادامه داد: بر این اساس اخوان المسلمین هم اکنون تمایلی به حضور در قدرت نداشته و ترجیح می دهند شخصیتهای ملی و بین المللی فعلا نقش اصلی را داشته باشند تا پس از دوره انتقالی بتوانند مطالبات خود را به صورت جدی مطرح کرده و به آنها جامه عمل بپوشانند.
وی افزود: پیش بینی ها بر این مسئله استوار است که مصر با وجود سالها حمایت از رژیم صهیونیستی، طی تحولات اخیر به سمت مواضع ضدصهیونیستی سوق پیدا می کند. بر این اساس منابع آگاه خبر می دهند که کماندوهای اسرائیلی در روزهای اخیر به همراه سه فروند هواپیمای حامل تسلیحات وارد قاهره شده اند و برنامه ترور رهبران اسلامی را در دستور کار قرار داده اند. به همین دلیل رهبران اخوان المسلمین فعلا به صورت آشکار در تظاهرات شرکت نمی کنند واز فردی همچون البرادعی در این برهه استفاده می کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: قیام اخیر ملت مصر ریشه های اسلامی و دینی دارد و نقش نیروهای اسلامگرا همچون اخوان المسلمین در آن بتدریج روشن خواهد شد. در اینجا آمریکا نیز کاملا سردرگم شده و نمی داند چه موضعی اتخاذ کند. آنان البته از این مسئله واهمه دارند که با قدرت گرفتن نیروهای اسلامگرا در مصر پلی میان آنان مقاومت فلسطین ایجاد شود که امنیت شکننده رژیم صهیونیستی را متزلزل کند.
در ادامه این نشست زارعی اظهار داشت: من معتقدم جنبش مصر، تونس و یمن به صورت کلان حرکتهایی بی سر (بدون رهبری واحد) محسوب می شوند. رهبری که باید در لحظات حساس تصمیم بگیرد، دعوت و هدایت کند، در واقع در این جنبشها این نقیصه به صورت جدی دیده می شود. این فقدان رهبری در پیروزی این جریانها تاخیر ایجاد می کند و با دشواری مواجه می کند.
البته وجود یک رهبری در بدنه این جنبش که تظاهرات و اعتراضات توسط آن ساماندهی شود را نمی توان کتمان کرد. اما آن کسی که باید استراتژی جنبش را در سطح کلان تعیین کند در صحنه قیام فعلی تونس، مصر و یمن دیده نمی شود. این بدان معنا نیست که این جنبشها شکست می خورند اما پیروزی آنها کمی با تاخیر همراه می شود.
درباره آسیب شناسی قیام مصر نیز با توجه به رفتار آمریکا و اروپا در روزهای اخیر می توان گفت که آنان به این باور رسیده اند که دیگر حکومت تحت ریاست حسنی مبارک نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. به نظر من تا حدود زیادی هیئت حاکمه مصر نیز این پیام را دریافت کرده است.
بر این اساس، انتصاب "عمر سلیمان" به عنوان معاون اول رئیس جمهور نشانه این است که حکومت مصر نیز به دریافت فوق رسیده است. پس می توان گفت که مصر از حکومت خاندان مبارک عبور کرده است و این دوران به خاتمه رسیده است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه تاکید کرد: حتی اگر امروز هم تمامی مردم معترض مصر به تظاهرات خود پایان دهند، نمی توان هرگز برای حکومت مبارک آینده ای متصور شد. البته آمریکا وغرب در پی آن است که جانشین مبارک یک فرد نظامی باشد. البته غرب همین دیدگاه را درباره عربستان سعودی نیز دارد. آنان بر این باورند یک نیروی صرف سیاسی توانایی کنترل اوضاع در این کشورها را نداشته و از اقتدار لازم برخوردار نیست. آمریکا معتقد است کسی که برای حکومت بر این دو کشور انتخاب می شود باید یک نیروی اطلاعاتی امنیتی کارکشته و خبره باشد.
البته این آمریکاییها از گذشته به این تحلیل رسیده بودند که در مصر "عمر سلیمان" (رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر) به مراتب بهتر از فردی همچون "جمال مبارک" (پسر حسنی مبارک) است. چون آنان معتقدند عمر سلیمان با ویژگیهای امنیتی و اطلاعاتی که دارد می توان اوضاع مصر را تحت کنترل خود درآرود.
اما مصریها در روزهای اخیر نشان داده اند که عمر سلیمان را قبول ندارند، آمریکاییها البته به این زودی از گزینه خود برای رسیدن به قدرت در مصر صرفنظر نمی کنند و پروژه عمر سلیمان را تمام شده تلقی نمی کنند، آنان منتظر می مانند تا ببینند تحولات به کجا ختم می شود.
وی با تاکید بر اینکه آمریکا در شرایط کنونی اوضاع را به دقت تحت نظر دارد، افزود: آنان تا زمانی به این دریافت برسند که از رژیم حاکم فردی نمی تواند در قدرت حضور داشته باشد به رصد میدانی تحولات ادامه می دهند و زمانی که به این درک برسند که اشخاصی همچون جمال مبارک، عمر سلیمان و احمد شفیق (نخست وزیر جدید) دیگر مقبولیتی بین مردم دارا نیستند و باید از قدرت کناره گیری کنند، در پی آلترناتیوی می گردند که در بین جریانات فعلی در مصر مطلوبیت نسبی بیشتری برای انها داشته باشد. در شرایط فعلی اجماع بر این است که این شخص موردنظر "محمد البرادعی" است.
در واقع آمریکا زمانی که از گزینه های اصلی خود صرفنظر کند به البرادعی که دارای محبوبیت و جایگاهی مناسب در بین مردم مصر است، نزدیک می شود. در انتخابات اخیر مصر جنبش اخوان المسلمین البرادعی را با وجود اینکه شخصیتی سکولار محسوب می شود به عنوان گزینه موردنظر خود معرفی کرد و آنان با عناصر سکولار مشکلاتی را دارند.
اما دراینجا اخوان المسلمین به این تحلیل رسیده اند که در هم اکنون زمان به قدرت رسیدن آنها نیست و شرایط برای این تحول در مصر مناسب نشده است، اخوان در اینجا به البرادعی همچون یک کاتالیزور دموکراتیک می نگرد که توانایی انتقال وضعیت را به نقطه مطلوب آنها دارد.
البته در اینجا باید این تحلیل را هم داشته باشیم که نگرش اخوان المسلمین در مسائل چگونه است. باید این مسئله تحلیل شود که اخوان در طول تاریخ و دوره فعلی چه دیدگاهی نسبت به موضوعاتی همچون انقلاب اسلامی، اصلاح، قیام مردمی و مبارزه صریح دارد. دیدگاه آنها نسبت به آمریکا و رژیم صهیونیستی چگونه است آیا همانند ما و حزب الله لبنان فکر می کنند یا اینکه رژیم اسرائیل را دشمن دانسته و آمریکا را دوست می داند. باید این مسائل تحلیل شود.
اینکه آنان با انقلاب اسلامی سمپاتی دارند باید مورد بررسی قرار گیرد که در چه موضوعاتی اتفاق نظر وجود دارد و اختلافات آنها در اینجا با ما در چه مسائلی است. در واقع نمی توان به سادگی از کنار اقدامات این جنبش اسلامی در مصر گذشت و باید تحلیلی مناسب در این زمینه داشته باشیم.
البته اخوان المسلمین اخیرا به صورت صریح اعلام کرده که در دوره کنونی به قدرت و حکومت نمی اندیشند. آنان معتقدند مصر برای انتقال از یک حکومت دیکتاتوری به حکومت اخوانی نیازمند یک کاتالیزور است که در قامت محمد البرادعی این مسئله تجسم پیدا می کند.
زارعی در ادامه افزود: حال اگر آمریکا نتواند با البرادعی هم پیمانی ایجاد کند، آنان درصدد بر می آیند از این بستر قیام مردمی و هرج و مرج در راستای انجام برخی عملیاتهای مخرب در مصر بهره گیرند تا مردم از وضعیت کلافه شوند و تن به هر شرایطی دهند. البته آنان در این مسئله موفقیتی نخواهند داشت و سرنوشت مصر با توجه به مردم با فرهنگ و فرهیخته ای که دارد و محور جهان عرب محسوب می شود بر مسائل دیگری مقدر شده است.
نظر شما