در هر گفتگویی بیشک پیشفرضها و مبانی مابعدالطبیعی مندرج است که بیان یکایک آنها همراه با وضوح بخشی و احتمالاً اثبات آن مبانی و مقدمات میتواند منجر به سلب امکان هر گونه گفتگویی گردد و بنابراین طبیعی است که در هر گفتگویی همواره پارهای از این مقدمات و مبانی به عنوان پیشفرضهایی مشترک و مورد توافق میان طرفین لحاظ شوند.
با این حال اما گاه پیش میآید که به دلیل عدم توافق بر سر چنین مبانی و پیشفرضهایی، گفتگوها به بیراهه کشیده شده و عملاً در دوری باطل، جز اتلاف وقت و صرف انرژی بیهوده پیامدی نخواهند داشت. در همین راستا گاه یکی از طرفین برای آنکه طرف مقابل با مقدمات و یا حتی نتایج و مدعیات وی همراه شود، دست به دامان سخنانی از این دست میشود که "پزشکان متخصص میگویند که..."، "جامعهشناسان بزرگ پیشبینی کردهاند که..."، "فلاسفه مهم بر این باورند که..."، "اقتصاددانان مشهور جهان بر این اعتقادند که..." و مانند آن.
این شیوه که البته راهکاری متداول و معمول و حتی پذیرفته شده در میان بسیاری از افراد در گفتگوهای هر روزهشان است، چیزی جز توسل به مرجع مبهم نیست و در واقع مغالطهای محسوب میشود که فرد به کمک آن و بدون آنکه بطور ادله و استدلالها را به پشتیبانی مدعا و سخن خود ذکر کند، میکوشد تنها با توسل به تعبیرات مبهمی چون "پزشکان متخصص"، "جامعهشناسان بزرگ"، "فلاسفه مهم" و "اقتصاددانان مشهور جهان" مدعای خود را درست و موجه جلوه دهد حال آنکه معیار درستی یا نادرستی یک مدعا تنها این نیست که چه کس یا کسانی آن سخن را تأیید یا رد کردهاند، چه رسد به آنکه از آن کس یا کسان نیز به نحو مبهم و بدون اشاره به دلایل و استدلال سخن به میان آید.
البته شکی نیست که پزشک، جامعهشناس، فیلسوف و اقتصاددان در حوزه کاری خود یک متخصص است اما تنها به این دلیل نمیتوان اطمینان داشت که هر آنچه آنها - در حوزه تخصصان – میگویند بی هیچ شک و شبههای درست باشد. همچنین نمیتوان تنها به واسطه توصیفاتی مغالطهآمیز یا تصوری فراتر از واقعیت، آنچه را که این مراجع مبهم به اصطلاح تأیید کردهاند، درست انگاشت و نتیجهگیری کرد که اگر فردی آن سخن یا مدعا را نپذیرد یا طلب دلیل کند، کاری عجیب و حتی نامعقول انجام داده است.
بر همین سیاق است کاربرد مواردی چون "یک منبع موثق خبر داده است که..."، "یک منبع آگاه میگوید..." یا "به نقل از منابع اینترتی معتبر..." که در رسانهها به وفور وجود دارد. البته گاه به دلایلی چون عدم امکان نام بردن از آن منبع کاربرد این جملات ضروری است اما اگر این سخنان به این معنا انگاشته شوند که چون گوینده، منبع خبر خود را موثق، آگاه و معتبر توصیف میکند پس اصل خبر یا مدعا نیز درست است، آنگاه میتوان گفت که گوینده مرتکب مغالطه توسل به منبع مبهم شده است.
به بیان دیگر میتوان گفت مدعایی که مرجعی مبهم دارد و دلایلی در حمایت از آن اقامه نمیشود تفاوتی با مدعایی که هیچ مرجعی برای آن ذکر نمیشود و دلایلی هم در حمایت از آن اقامه نشده است نخواهد داشت و در نتیجه بهترین واکنش در مواجهه با چنین ادعاهایی، طلب دلیل و برهان برای آنهاست، بیآنکه مرجع کاذب مورد اشاره گوینده آن مدعاها ما را مرعوب خود کند.
نظر شما