به گزارش خبرنگار مهر، دکتر هادی وکیلی در ادامه نشستهای "کارکردهای اخلاقی تفکر انتقادی" که صبح امروز سهشنبه 17 اسفندماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، در مورد "روان شناسی تجارب عرفانی" سخنرانی کرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با بیان اینکه نفس، هوشیاری و تجارب ماورایی از جمله موضوعات با اهمیتی هستند که هم مطالعات عرفانی و هم مطالعات روان شناختی بر آن نظر داشته اند، گفت: بنا بر آموزه های کسانی مثل ردولف اتو و ویلیام جیمز تجارب به چند دسته تقسیم می شود که تجارب مینوی(دینی) و عرفانی (ماورایی و باطنی) تجارب ویژه هستند.
دکتر وکیلی با اشاره به تفاوت تجارب دینی با تجارب عرفانی افزود: در تجارب دینی میان فاعل شناسا و متعَلق شناخات مغایرت قائل هستند، اما در تجارب عرفانی میان فاعل شناسا و متعلَق اتحاد وجود دارد چه در تجارب آفاقی و چه انفسی. تجارب دینی توأم با تجربه انس، هیبت،، شکوه، ترس (به معنای کرکگوری) و... است و برانگیزاننده حس عبادت در فرد تجربه کننده هستند در حالیکه تجارب عرفانی عمدتا خلسه آور، آرامش بخش و بدون هیبت و شکوه و برانگیزش حس تعبد هستند.
وی افزود: تجارب عرفانی به دنبال اثر ارزشمند ویلیام جیمز در جهان مطرح شد و بعد از او کسانی مثل استیسس، آلستون، کیسی فورمن و... از محققان برجسته وارد این بحث از نگاه روان شناختی شدند. امروز پدیده روان شناسی عرفانی داریم که در عمل روان شناسی تجارب عرفانی است. در مطالعات غربی منظور از عرفان مجموعه های از آثار به جای مانده از عرفا و صوفیان نیست بلکه آنها تجربه های عرفانی عارفان را مورد مطالعه روان شناختی قرار می دهند.
این استاد فلسفه و عرفان تأکید کرد: برای نفوذ و فهم تجارب عرفانی محقق روان شناس یا باید خود صاحب تجربه باشد و یا با تمرین و ورود به حلقه هرمنوتیک عارفان و تجربه ذهنی گفتارها و گزارشات آنها خود را به آنها نزدیک کند و چیزهای را ببیند و بفهمد که آنها دیده اند و فهمیده اند و راهی جز این دو برای مطالعات روان شناختی تجارب عرفانی وجود ندارد.
وی با اظهار تأسف از نبود کتب تألیفی در مورد روان شناسی تجارب عرفانی گفت: درسی در مقطع کارشناسی ارشد رشته عرفان به نام" روان شناسی و عرفان" وجود دارد و متأسفانه در کشور ما هنوز اثری در این مورد تألیف نشده و حتی کتاب ارزشمند ویلیام جیمز بعد از یکصد سال بلاترجمه باقی مانده است. اما در آثار غرب بیش از 5 هزار عنوان کتاب و بیش از 500 ژورنال علمی در مورد روان شناسی تجارب عرفانی وجود دارد.
وی همدلی، امکان پذیری فحص و بحث از تجربه های عرفانی، پذیرش قوانین کلی طبیعت، اصل بی تفاوتی علّی، اصل جامعیت شواهد را از پیش فرضهای اصلی مطالعات روان شناسی تجارب عرفانی برشمرد و گفت: از طریق بررسی موارد مشابه موجود، همانندسازی از طریق تشبیه و تجسیم و مفهوم سازی و معقول سازی، ثبت و ضبط علائم بالینی و استفاده از تکنیکهای مرسوم در روان شناسی می توان امکان پذیری فحص و بحث از تجربه های عرفانی را فراهم کرد.
استاد عرفان پژوهشکده امام خمینی(ره) لزوم تمایز تجربه از تعبیر را در تجارب عرفانی یکی دیگر از پیش فرضهای مطالعات روان شناسی دانست و افزود: بعد از اینکه تجربه حاصل شد، فرد صاحب تجربه دو کار می کند یکی مفهوم سازی از تجربه و دیگری عبارت پردازی از تجربه می کند. در این پیش فرض بین مقام تجربه با مقام تعبیر تمایز قائل هستند.
وی افزود: در مورد تجربه و تعبیر(چه ذهنی و چه زبانی) چند نظر وجود دارد عده ای معتقدند که تجربه های عرفانی واحد اما تعابیر متفاوت است و این تفاوت در تعابیر به گوناگونی زبان، فرهنگ؛ تاریخ و... بر می گردد اما برخی معتقدند که به جهت همین اختلافات زبانی، فرهنگی، تاریخی، دینی و ... صاحبان تجربه، اصل تجربه عرفانی هم متفاوت است.
وکیلی به چهار خصلت فرعی و اصلی تجربه عرفانی از نظر ویلیام جیمز اشاره کرد و گفت: ویلیام جیمز بیان ناپذیری و معرفت بخشی را از ویژگی های اصلی، و گذرا بودن و انفعال پذیری را از ویژگی های فرعی تجارب عرفانی می داند.
وی در مورد ملاکهای عینیت تجارب عرفانی نیز گفت: در مورد اینکه آیا اساسا اتفاقی به عنوان تجارب ماورایی می افتد یا این مسئله ناشی از خطای آدمی است؟ بحثهای زیادی شده است، اما به طور کلی تجارب عرفانی در میانه ابژکتیو بودن و سوبژکتیو بودن اتفاق می افتد.
این استاد عرفان، عوامل تسهیل کننده تجارب عرفانی را به دو دسته بزرگ منفی و مثبت تقسیم کرد و افزود: عوامل مثبت به اکتسابی و غیر اکتسابی تقسیم می شوند که در مورد عوامل غیراکتسابی تجارب بیهوشی، تجارب هنگام مرگ، تنهایی عاطفی، جذبه های معنوی و تنهایی افراطی را می توان برشمرد.
وی افزود: دسته دوم از عوامل مثبت اکتسابی هستند که دو دسته سلبی و ایجابی را تشکیل می دهند؛ یک دسته از عوامل سلبی و ایجابی مناسک و عبادتهایی چون نماز و روزه و... و یا عواملی چون موسیقی و کلمات و فنون هنری نیز به صورت ایجابی تولید تجربه عرفانی می کنند. اما عوال سلبی بیشتر در عرفان شرقی غیراسلامی اتفاق می افتد که از نفی خواطر، نفی عقل، نفی وجود و عدم تا نفی کامل ادراک را شامل می شود در این عرفان همین که انسان درک می کند و می دداند خود باعث عذاب و رنج می شود. در مورد عوامل منفی هم می توان به عوامل دارویی اشاره کرد.
دکتر وکیلی در پایان، هیپنوتیزم( اعم از خود یا دیگری)، شناورسازی عاطفی، ناکام سازیها و محرومیتهای حسی، و... را از جمله تکنیک های حصول تجارب عرفانی برشمرد و با اشاره به آثار بالینی هر تجربه عرفانی گفت: سرخوشی، خلسه، تغییر شیوه زندگی، آرام بودن، خلوت گزینی، تجربه های شنیداری و دیداری، کاهش ضربان قلب و تنفس، بلند شدن امواج الفا در فرد، ناآگاهی نسبت به بدن و... را می توان از جمله آثار بالینی تجارب عرفانی دانست.
نظر شما