۲۱ اسفند ۱۳۸۹، ۸:۱۷

عقل اساس همه ادراکات انسان است

عقل اساس همه ادراکات انسان است

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تاکید کرد:‌ ما اگر بخواهیم عقل را تعریف کنیم خودعقل باید خودش را تعریف کند. عقل در پشت تمام ادراکات انسان است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست اصالت عقل عصر پنجشنبه 19 اسفندماه با سخنرانی دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این موسسه برگزار شد.
 
دکتر دینانی در ابتدای این نشست دو سئوال مطرح کرد. یک؛ بین نفهمیدن هستی و فهمیدن هستی چه تفاوتی است؟ دو؛ اینکه آیا می‌شود اندیشیدن را آموخت؟
 
وی در ادامه افزود: اندیشیدن را به وسیله شرطی کردن می‌توان در انسان‌ها عادت داد. اما هر فکر کردنی فکر کردن فلسفی نمی‌شود.
 
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با طرح سئوال سوم که آیا فلسفه مشکلات روزمره زندگی مردم را حل می‌کند یا نه، تصریح کرد: فلسفه به مشکلات بنیادین انسانها می‌پردازد و کارش رفع مشکلات زندگی روزمره بشر نیست.
 
این استاد دانشگاه یادآور شد: اینها مسایلی است که همه به عقل برمی‌گردد. حال برویم به سئوال اول. فیلسوفان بیشتر از هستی شناسی بحث می‌کند تا نیستی شناسی. نیستی را باید فهمید. دانستن نیستی سهم نیستی است. هرچه را که آدم بداند یک لایه از واقعیت و علمش زیاد می‌شود. واقعیت نیستی وجود نیست. نیستی، نیستی است.
 
وی در ادامه تصریح کرد: ‌این مسئله از نظر حکمای ما اهمت زیادی دارد. زیرا حکمای ما از وجود ذهنی صحبت می‌کنند اما این واژه را در مغرب زمین پیدا نمی‌کنید. آنها ذهن می‌گویند.
 
دینانی گفت: در ذهن مگر  چیزی وجود دارد. یکی از ادله اینکه نیستی را می‌فهمیم همین وجود ذهنی است. علم همیشه به معلوم و آن چیزی که در علم به آن متعلق است تعلق می‌گیرد. ما نیستی را می‌فهمیم و چون در خارج نیست ولی در ذهن ما است این دلیل وجود ذهنی می‌شود.  حضور ذهنی در خارج معلوم ندارد ولی در ذهن ما معلوم دارد.
 
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت:‌ فرق است بین ندانستن هستی که جهل مرکب است و دانستن نیستی. نیستی وقتی میسر است که هستی را بفهمیم و این کار فیلسوف است که هستی و نیستی چیست. حالا سئوال این است هستی با نیستی چه نسبتی دارد؟.
 
وی افزود: ‌هستی هرگز از دل نیستی بیرون نمی‌آید بلکه جلوه‌گاه حق هستند.
 
دینانی در پایان در پاسخ به سئوالی که خود عقل چیست گفت: حکمای ما حق را تعریف کردند. ما اگر بخواهیم عقل را تعریف کنیم خودعقل باید خودش را تعریف کند و برای این کار نمی‌تواند از چیزی از بیرون به عنوان حد و رسم تعریف کند بلکه باید خودش خودش را نشان دهد. عقل خودش را تعریف می‌کند به اینکه خودش را نشان می‌دهد. یکی از خصلت‌های بارز عقل درک کلیات است. مفهوم انسان کلی است و هر فردی شخص است. درک کلی را انسان با عقلش درک می‌کند. موجودی که درک کلی ندارد نمی‌تواند یک کلمه هم حرف بزند. دو؛ درک روابط منطقی است. صغرا و کبرا در قیاس مستلزم نتیجه است که این حکم عقل است. عقل در پشت تمام ادراکات انسان است.
کد خبر 1272136

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha