به گزارش خبرگزاری مهر، جان رالز (۲۱فوریه ۱۹۲۱ – ۲۱نوامبر ۲۰۰۲)، فیلسوف آمریکایی معاصر که به دلیل صورتبندی خود از نظریه عدالت مشهور است، از چهرههای بهنام فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق در سده بیستم محسوب میشود که و واضع نظریه عدالت یا نظریهای در باب عدالت است.
از نظر وی عدالت اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی است، همچنان که حقیقت برای نظام تفکر. وی عدالت را مقدم بر خوشبختی میداند و تأکید می کند که خوشی و کامیابی آنگاه بهعنوان یک ارزش مثبت تلقی میشود که عادلانه بودن آن محرز باشد. بنابراین عدالت چارچوبی است که افراد مختلف در آن فرصت پیگرفتن آمال و ارزشهای مورد نظر خود را پیدا میکنند.
دو اصل نظریه عدالت رالز از این قرارند: نخست اینکه هر شخصی نسبت به طرحی کاملاً کافی از آزادیهای اساسی برابر که با طرح مشابهی از آزادیها برای همگان همساز باشد، حق لغو ناشدنی یکسان دارد و دوم اینکه نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابل قبولند.
بنا بر شرط اول این نابرابریها باید مختص به مناصب و مقامهایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانه فرصتها باب آنها به روی همگان گشوده باشد و بنا بر شرط دوم این نابرابریها بابد بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه در پی داشته باشند.
رالز عدالت را تبلور انصاف میداند و میگوید در وضع نخستین که تا حدی مشابه مفهوم وضع طبیعی است، آدمیان میخواهند جامعه مدنی تشکیل دهند و بهناچار روی اصولی معقول و منصفانه توافق میکنند. نقشی که این اصول در تفکیک حقوق، تکلیفها و تقسیم مزایای اجتماعی برعهده میگیرد همان است که مفهوم عدالت نامیده میشود.
کتاب "در باب رالز، توسعه و عدالت جهانی" که به بحثی انتقادی درباره نظریات این فیلسوف اختصاص دارد، بر آن است تا به نظریه سیاسی بینالملل وی بپردازد و در این راستا به اندیشههای نظریهپردازان جهانوطنی و نیز آراء آمارتیا سن توجه میکند.
ویلیامز، استاد گروه سیاست بینالملل در دانشگاه آبریستیس انگلستان که در کتاب خود استدلال میکند رالز رویکرد اخلاقی قانعکنندهای نسبت به مسایل دنیای واقعی نظیر فقر و توسعه ارائه میدهد، از موضوعاتی مانند جهان وطنی، آزادی مردمان و چشماندازهای پیشرفت سخن میگوید.
نظر شما