دیوید هلد دانشمند سیاسی و استاد مدرسه اقتصادی لندن است. کتاب "مدلهای دموکراسی" او شهرتی جهانی دارد. او جهانی شدن را انتقال جهان به یک فضای اجتماعی واحد میداند و اینکه چنین انتقالی از طریق یک دوره واقعی جدید از خلق زیرساختهای ارتباطی تقویت میشود.
یکی از دغدغههای اصلی دیوید هلد، دموکراسی در جهان در حال جهانی شدن است؛ جهانی شدن هم تهدید و هم فرصتی برای دموکراسی است. او در دموکراسی فی نفسه به عنوان یک کالای عمومی مزیت میبیند. اما در جهانی که در حال جهانی شدن است، ادامه حیات دموکراسی از طریق واحد ملت- دولت ممکن نیست و گسترش دموکراسی در حوزه بینالملل ضروری است.
هلد از سنتهای فکری مارکسیسم و لیبرالیسم مدد میگیرد و میکوشد تا یک شکاکیت درباره قدرت سیاسی و شکاکیت دیگری پیرامون قدرت اقتصادی را از طریق یک دموکراسی رادیکال در سطح جامه مدنی و دولت با هم آتشی دهد تا آن، شرط و تضمینی برای یک دموکراتیک سازی دیگر شود.
با پایان جنگ سرد، هلد تلاشهای نظری خود را با تمرکز خود بر مطالعه جهانگرایی اقتصادی و فرصتها و محدودیتهایی که برای دموکراسی میآفریند، آغاز کرد. او در این مرحله با فرانسیس فوکویاما اختلاف نظر دارد و انتقاد او از کتاب پایان تاریخ آن است که فوکویاما در نمییابد که لیبرالیسم و دموکراسی ساختارهای واحدی نیستند بلکه اشکال مختلفی به خود میگیرند که در آن تنشهای بین دموکراسی و لیبرالیسم سر میگیرد و اینکه فوکویاما در این مسئله در میماند که آیا لیبرالیسم دموکراسی میتواند در برابر جهانی شدن شکوفا شود یا نه.
هلد جهانی شدن را با آنچه که او آن را فقدان دموکراسی یا کسر دموکراتیک دوگانه یا دوبل میخواند، پیوند میدهد. از یک سو جهانی شد تنش بین دموکراسی، وابستگی به سرزمین یا ملت- دولت را با عمل بازارهای جهانی یا شبکههای فراملی قدرت اشتراک یافته ادغام کرد.
دولتها توانایی و ظرفیت اندکی برای نفوذ در تصمیمگیریهای که به وسیله شرکتهای چند ملیتی اخذ میشود و دارای تأثیر مستقیمی بر ارزشهای رایج، چشماندازهای اشتغال و دیگر حوزهها در داخل حاکمیت دولت است، دارند.
از سوی دیگر جهانی شدن همراه با ظهور سیاستهای جهانی منحرفی است که تفاوتها و نابرابریها را از طریق افزایش منافع نخبگان جهانی به ضرر اجتماع جهانی وسیعتر و گزافتر میسازد و از اعتبار دموکراسی میکاهد.
به این ترتیب جهانی شدن در کار تولید یک نظم بینالمللی است که به وسیله نهادها و مؤسساتی ساختار مییابد که بر آن اساس، شهروندان اگر نگوییم تحقیر، کنترل میشوند. مکانیسمهایی در اختیار شهروندان نیست تا عدم موافقتشان را اعلام کنند.
هلد از یک دموکراسی جهان میهن، بر این اساس دفاع میکند که دموکراسی اگر همچنان متصل به واحد ملت- دولت باقی بماند، نمیتواند در هیچ شکل معناداری ادامه حیات دهد. تنها راه تقویت مجدد دموکراسی در داخل دولتها، عبارت خواهد بود از گسترش دموکراسی به عرضه روابط میان دولتها و بر فراز دولتها.
دیوید هلد برای جهان وطنی اصولی را بر میشمارد. شرافت و ارزش برابر، عاملیت مؤثر کارگزار انسانی، مسئولیتپذیری و پاسخگویی شخصی، رضایت، مشاورهگرایی و تصمیمگیری دسته جمعی از طریق رویههای مبتنی بر رأی گیری، جامعیت و اختیارات و اجتناب از آسیبها و اجابت نیاز فوری 7 اصل مورد نظر دیوید هلد در مورد جهان وطنی محسوب میشوند.
بنا بر اصل اول هر کس یک جایگاه اخلاقی برابر با همه در جهان دارد. این ممکن است یک اصل ضعیف به نظر برسد، همچنانکه عموماً به همین گونه هم فرمولبندی شده و در داخل آن محتوای خاص زیادی ایجاد نشده است.
این اصل در آرای هلد یک اصل بنیادین و اساسی به شمار میرود که مشخص میکند همه مردم اهمیت اخلاقی برابر دارند و باید از ملاحظات برابر نسبت به منافعشان بهرهمند باشند.
به نظر هلد بدون شناسایی این اصل مبنایی برای یک چشم انداز جهان وطنی وجود نخواهد داشت.
نظر شما