به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، حالا دیگر برای خیلیها مثل خانواده محمد حسین شهر جایی برای زندگی شده تا حاشیه نشینی همزاد شهرهای امروزی شود.
لیلا و شوهرش هم تا چندی پیش ساکن یکی از روستاها بودند اما توجیهشان معقول است، خشکسالی و غم نان آنها را به شهر کشانده است.
وقتی که زمین سنگدل شد و او و خانوادهاش را سرگردان کرد تا حاشیه نشینی را انتخاب کنند. او میگوید: اگر میخواهید درباره خشکسالی تحقیق کنید به منطقه ما بیایید و مشکلات ما را از نزدیک ببینید، برای رسیدن به روستای ما دو ساعت هم باید پیاده رفت، نه آب داریم نه برق.
این جا یکی از محلات حاشیه نشین شهر است. بعضی از منازل در این جا دارای یک حیاط نسبتاً بزرگ با چندین اتاق متعدد است که همه به یک ایوان باز میشود و در هر اتاق یک خانواده زندگی میکند، زندگی خانوادههای چهارو پنجنفره در متراژی شاید کمتر از ۱۲متر مربع.
اهالی با دیدن غریبهها از کپر بیرون میآیند. نگاههای جستجوگر آنان، نشان از ناگفتههایی دارد که تو نمیدانی و انگار حتی با دانستنشان هم، معنای آن را نخواهی فهمید، خشکسالی با کسی تعارف ندارد به خصوص با آنهایی که حالا توی این زاغهها برای خود آلونکی اختیار کردهاند. حالا چه مجاز و چه غیر مجاز باشد، رد آن را میشود بر همه صورتهایی دید که مثل خاکی که روی آن ایستادهاند، شیار شیار شده است.
داغ حاشیه نشینی فقط مربوط به کشور ما نیست امروز این زخم در کل جهان سر باز کرده چنانچه بر اساس برآوردهای اسکان بشر سازمان ملل حدود یک میلیارد نفر از جمعیت جهان اکنون در زاغهها و حاشیههای شهری یا به صورت اسکان غیررسمی زندگی میکنند. همچنین بر اساس اهداف هزاره تا سال ۲۰۲۵باید حداقل ۱۵۰میلیون نفر از این افراد صاحب سرپناه و خانه شوند.
عکس تزئینی است
در این شرایط، اکنون در آغاز قرن بیست و یکم، حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و شهرنشینی بستر انواع تضادها و تعارضهای اجتماعی در هر کشوری است چنانچه شهر محل تمرکز ثروت و انباشت فقر است.
این قصه همه حاشیه نشینهاست کمی بیشتر یا کمتر، امنیت میخواهند و کار.
زن میگوید: فرزندانم همه بیکارند. آمدیم اینجا تا کاره ای شوند.
صدها خانوار روستایی حالا با انواع بی شمار از خرده فرهنگها در حاشیهها اسکان یافتهاند و هر جایی که برایشان شغلی ایجاد شده ماندگار شدهاند اما بقیه یا باید گرسنگی و فقر را به جان بخرند و رانندگی و دستفروشی پیشه کنند.
در این جا تا دلت بخواهد شلوغی است و ازدحام جمعیت، جلوی در هر خانهای چندین کودک قد و نیم قد با سر و صدای زیاد مشغول بازی هستند.
اینجا در حاشیه شهر هیچ شباهتی به شهر و زندگی شهرنشینی ندارد . مرغ و خروس همسایهها آزادانه در کوچه رها شده است و در بعضی از مناطق نیز به راحتی میتوانی بوی دام را استشمام کنی.
اگر بخواهیم به آمارها رجوع کنیم به راحتی سیر تحول حاشیه نشینی مشخص است.
هم اکنون در ایران میزان شهرنشینی از کمتر از یک چهارم کل جمعیت در ۸۰سال پیش، به بیش از دو سوم و رقم مطلق جمعیت شهرنشین با بیش از ۶۰۰درصد رشد نسبت به سال پایه ۱۳۳۵شمسی از حدود 9.5 میلیون نفر به بیش از ۴۰میلیون نفر رسیده است .
کیفیت زندگی در مناطق شهری در مقایسه با سطح زندگی روستاییان بهتر و دسترسی به انواع خدمات اجتماعی و اقتصادی یکی از دلایل گرایش تاریخی روستائیان به سکونت در شهر است زیرا هجوم روستائیان به شهر - به ویژه کلانشهرها- برای دستیابی به همین امکانات و برخورداری هاست.
به گفته علی حجازی جامعه شناسدر ایران به مانند سایر کشورها بین مهاجرت و حاشیه نشینی از یک سو و رونق اقتصادی شهرها از سوی دیگر رابطه وجود دارد، به عبارت دیگر هر چه شهر از توان و رونق اقتصادی بیشتری برخوردار باشد جاذبه بیشتری برای مهاجران و در نتیجه شکل گیری مناطق حاشیه و اسکان غیررسمی وجود دارد.
عکس تزئینی است
وی میافزاید:حاشیه نشینی و مسائل مربوط به آن یکی از مهمترین مسائل مدیریت شهری کشور است و بر اساس آمار، در حال حاضر حدود هشتمیلیون نفر از جمعیت شهری کشور را در خود جای داده است، البته حاشیه نشینی پدیدهای کم و بیش فراگیر در همه جهان است ولی ما باید با آن منطقی برخورد کنیمبنابراین باید با راهکارهای مناسبی آنها را به عرصه تحرک اجتماعی کشاند و منزلت و پایگاه اجتماعی بخشید تا به نیروی مولد نه مانع تبدیل شوند.
هم اکنون به گفته کارشناسان جمعیت روستاهای ادغام شده در بافت شهری که به دلیل فقدان سطح زندگی استاندارد شهری به حاشیه رانده میشوند دارای شغل خدماتی و ساختمانی هستند و در مشاغلی چون کارگری، رفتگری و دست فروشی، کارهای کشاورزی و ساختمان، جمع آوری نان خشک و ... اشتغال دارند ولی بیشترین شاغلان مناطق حاشیه نشین را کارگران تشکیل میدهند و بخش عمده اقتصاد مناطق به اقتصاد غیررسمی معروف است و مشکلات اقتصادی موجب افزایش نرخ ترک تحصیل شده است.
کودکان این مناطق به مشاغلی مانند فروختن آدامس و بیسکویت و امثال آنها در پایانهها و ایستگاهها و سر خیابان مشغولند.
به اعتقاد حجازی کارشناس اجتماعی، از نظر فرهنگی این مناطق دارای بافت چند قومی و مهاجر هستند و امکانات فرهنگی مانند فرهنگسراها، پارک، کتابخانههای عمومی و ...به ندرت وجود دارد، منازل سند رسمی ندارند و عموماً به شکل قولنامهای خریداری شدهاند و وجود خرده فرهنگهای گوناگون در این مناطق زمینه ساز انواع نزاعها، جرایم و مشکلات عدیده اجتماعی است .
این استاد جامعه شناس معتقد است: حاشیه نشینی، مشکلات اجتماعی موجود در شهرها را تشدید کرده و آنها را گستردهتر میسازد.
در واقع وجود حاشیه نشینان همچنین میتواند بر ساختار بهداشتی شهرها اثرات سوء بگذارد و موجب کاهش کیفیت بهداشت شهری شود و در نتیجه مشکلاتی را برای برنامه ریزان بهداشتی در این زمینه فراهم کند.
وی افزود: وجود زاغه نشینان در حاشیه شهرها منجر به گسترش فرهنگ فقر در جامعه میشود ضمن اینکه برای خود اعضای زاغهها و مهاجرین نیز ممکن است فرهنگ جدید شهری منجر به ایجاد دیوارهای فرهنگی بین آنان و جامعه شهری شود و در نهایت حاشیه نشینان فضایی از ناسازگاری و عدم یگانگی را بین خود و جامعه شهری احساس کنند.
غروب محلههای حاشیه نشین سنگین و حزن آور است غروبهایی که با بازی کودکان توی کوچه بن بستها به پایان میرسد تا دل شب آماده انواع آسیبها شود.
نظر شما