شانس یکی از آن مفاهیمی است که در دیالوگهای روزمره بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و بسیار پیش میآید که افراد موفقیت یا شکست و کامیابی یا ناکامیهای خود را ناشی از شانس خوب یا بد خود تلقی میکنند. این امر تا آنجا پیش میرود که گاه افراد ساحتهای گوناگون زندگی خود را به تمامی بر این مفهوم مبتنی میکنند تا شاید روزی شاهین اقبال بر شانه آنها نیز بنشیند و شانسی در خانهشان را بزند تا در پی آن یک شبه راه صد ساله را بروند.
این تکیه تمام و کمال به شانس را میتوان در مواردی که پای چیزی شبیه قرعهکشی یا بازیهای مبتنی بر شانس در میان است، به وضوح مشاهده کرد که به سادگی میتواند فرد را در دام مغالطه قمارباز بیندازد.
این مغالطه بر این عقیده اشتباه استوار است که در بازیهای شانسی هر چه دفعات باخت بیشتر شود، شانس برنده شدن در دفعه بعد نیز افزایش مییابد. نام این مغالطه از آن رو قمارباز است که این چنین عقیدهای در میان قماربازها بیش از همه رایج است، به این معنا که آنها گمان میکنند که اگر مدت زیادی برنده نشده باشند شانس برنده شدنشان در شرطبندیهای بعدی بسیار افزایش مییابد.
این در حالی است که در چنین مواردی قوانین مربوط به احتمالات است که حاکمند و بنابراین اگر به عنوان مثال صد بار روی شیر یک سکه آمد، به این معنا نیست که در دفعات بعد که سکه انداخته میشود، روی خط آن نصیب فرد میشود بلکه باز هم شانس خط آوردن همان پنجاه درصد قبلی است و این نسبت هیچ تغییری نکرده است.
این عقیده بیشتر ریشه در نوعی آرزوییاندیشی دارد و افراد ناسنجشگرند که گمان میکنند اگر چند بار پی در پی شیر بیاید آنگاه احتمال آنکه در دفعات بعدی خط بیابد افزایش مییابد. حال آنکه باید به آها یادآوری کرد احتمال خط آمدن همان پنجاه در صد پیشین است و لاغیر.
این مغالطه و آرزواندیشی سبب میشود یک قمارباز به راحتی تمام زندگی خود را بر سر قمار بگذارد به این امید که اگر تاکنون نبرده است پس حتماً شانس برنده شدنش برای دور بعدی بازی افزایش یافته است.
همچنین است امید بستن به بردن جوایز قرعهکشی بانکها و مانند آن که هر چند این احتمال وجود دارد که فردی یکی از برندگان "خوش شانس" قرعهکشی باشد اما دلیل نمیشود که اگر وی چند سال قرعه به نامش نیفتاده است در سالهای بعد شانس بیشتری داشته باشد و تمام زندگی خود را بر مبنای این امید متکی بر شانس بنا کند و خود در زندگی هیچ کوششی برای رسیدن به اهداف خویش نکند.
شاید بتوان گفت آنچه بیشتر از هر چیز دیگری در این زمینه اهمیت دارد این است که شانس در خانه کسی را نیم زند بلکه خلق موقعیتها یا هوشیاری در قبال موقعیتهای پیرامون خود و استفاده از آنها به بهترین وجه است که اهمیت دارد و این همان چیزی است که معمولاً شانس نامیده می شود.
نظر شما