۲۶ آبان ۱۳۸۳، ۱۲:۲۲

همايش نقش دين در جامعه ايران و ژاپن (3)

پيروان اديان در گذشته چندان به همزيستى مسالمت‏آميز توجه اي نداشتند

هم‏زيستى مسالمت‏آميز يك ضرورت اجتناب‏ناپذير در عصر جديد است؛ چيزى كه پيروان اديان در گذشته چندان بدان توجه نمى‏كردند و اگر هم از گفت‏وگو سخنى به ميان مى‏آمد، با نگاه به تاريخ درمى‏يابيم كه بيش از همه، عارفان منادى آن بودند.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" دكتر خليل قنبري در كنفرانس نقش دين در جامعه ايران و ژاپن، همزيستى مسالمت‏ آميز را يك ضرورت اجتناب ‏ناپذير در عصر جديد دانست و اظهار داشت : عارفان بيش از همه به گفت ‏و گو ميان اديان پرداخته اند و صداى گفت‏ و گو بيش از همه در ميان عارفان و آن  هم از هند به گوش مى‏رسيد. در آنجا صداى داراشُكُوه، عارف مسلمان قرن يازدهم هجرى، پرطنين است. او از اولين كسانى است كه اوپانيشادها- متن مقدس هندوان- را به زبان فارسى ترجمه كرد و در مطالعات تطبيقى همانندى‏هايى را در بين آموزه ‏هاى هندوئيسم و اسلام نشان داد و در قرن پانزدهم نيز به بافنده ‏اى مسلمان به نام كبير بر مى‏خوريم كه سنت‏هاى صوفيانه‏ اسلام را با سنت‏هاى بَهَكْتى دين هندو در خود يگانه كرد.

دكتر قنبري افزود: فرق ديروز با امروز آن است كه اكنون ديگر ضرورت همزيستى مسالمت‏ آميز و بالاتر از آن گفت‏ و گو تنها در كشورهايى چون هند احساس نمى‏شود. توسعه روزافزون فناورى و اطلاعات چنان ملت‏ها را به هم نزديك كرده كه ديگر پيروان اديان نمى‏توانند يكديگر را ناديده بگيرند. اگر تا همين چند دهه قبل كشور و پرچم هويت‏ بخش ملت‏ها بود، و زندگى مشترك جهانى، ملت‏ها و دولت‏ها را به تأسيس سازمان ملل كشاند، امروزه دين سربرآورده و ملت‏ها گويا مى‏خواهند زندگى مشترك را در پرتو اديان بار ديگر تجربه كنند. تشكيل پارلمان اديان جوانه‏هاى اين آرزو است.

وي  از ميان تلاش‏هايى كه در دين‏پژوهى در غرب صورت گرفته دو تلاش را بيش از بقيه جدى و جالب توجه دانست و گفت :  نخست، آن دسته از مطالعات تطبيقى است كه با ردولف اتو آغاز شده است. دوم، نظريه‏پردازى‏هايى كه در حوزه فلسفه دين به نام پلوراليسم، تدوين و تنسيق شده است. اين دو حوزه دين‏پژوهى سخت به هم گره خورده‏اند، به طورى كه هر دستاوردى در مطالعات تطبيقى، داده‏ اى حياتى براى فيلسوف دين است، چنان ‏كه هر نظريه‏اى چون پلوراليسم دينى نيز يارى‏رسان مطالعات تطبيقى است. مطالعات تطبيقى بيش از نيم قرن است كه تلاش مى‏كند تا نشان دهد تفاوت‏ها، اختلافات، تنوع و گونه‏گونى مربوط به ظاهر اديان است نه ويژگى ذاتى آن. كافى است تا لايه‏هاى روين هر دينى را كنار زنيد، آنگاه خود را در اقليمى خواهيد يافت كه در آن همه تنوع و كثرات رنگ باخته است. دينداران هر دينى، بى‏شك، شكل‏هاى متمايزى در زندگى دارند، اما اين همه ظاهر ديندارى است، وگرنه در باطن يگانه و يكدل‏اند.

دكتر قنبري تاكيد كرد: به يقين، پژوهش‏هاى تطبيقى اتو و ديگران ما را به دنياى ناپيدايى مى‏برند كه تا به امروز بكر و دست نخورده است. امروزه دريافته‏ايم دنياى زيست تنها دنياى مردمان معمولى كه دنياى تكثر و گونه‏گونى است، نيست. دنيايى ديگر نيز هست كه در آن‏جا ميان مسيحى و هندو، هندو و مسلمان، مسلمان و دائويى، و بودايى و مسيحى همزيستى مسالمت‏آميز و مهم‏تر از آن ، همسخنى برقرار است. اگر در ديروز بعد زمان و مكان بين شنكره و ابن‏عربى فاصله انداخته بود و مانع آن شده بود كه ملت‏ها به چشم خود ببينند كه آنها روحى واحد در كالبدهاى مختلف‏اند، امروزه دين‏پژوهان آنها را از تاريخ بيرون كشيده‏اند و با بازخوانى انديشه‏هاشان، عالَم هستى را چنان معبدى مى‏بينيم كه همه پيروان اديان در زير يك سقف، در كنار يكديگر و در يك صف هم‏خوان و هم‏آوايند. وقتى كه در برابر اين همه پژوهش‏هاى تطبيقى قرار مى‏گيريم، نمى‏توانيم از اعتراف به وحدت  سر باز زنيم  اما اين تازه آغاز راه است. بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه وحدت چه چيز. آيا لزوماً بايد وحدت اديان را نتيجه گرفت، يا آن‏كه از وحدتِ عنصر فرهنگى ديگرى دفاع كنيم؟ اين سؤال وقتى جدّى مى‏شود كه مى‏بينيم در اين آثار، همه افرادى كه با هم مقايسه شده‏اند، عارف بوده‏اند؛ اما به آسانى نيز نمى‏توان گفت كه به جاى وحدت متعالى اديان بهتر است بگويم وحدت متعالى عرفان، زيرا همه اين عارفان ديندار نيز بوده‏اند. 


  
وي درباره اين كه سه نگرش درباره تنوع اديان ، يعني انحصارگرايى، شمول‏گرايى و كثرت‏گرايى اظهار داشت :  به نظر مى‏رسد هر يك از اين سه نظريه پاسخى به اين پرسش‏اند كه آيا خداوند تجلّى يافته است يا نه؟ از اين رو، با يكى از اين دو پاسخ مواجهيم. بنا بر نظريه‏اى، خداوند تجلّى دارد و بنابر نظريه ديگر، تجلّى خداوند نفى مى‏شود. از اثبات تجلّى خداوند يا نفى آن به آسانى نمى‏توان يكى از سه نظريه بالا را نتيجه گرفت و بر كرسى اقبال نشاند، بلكه بايد ديد در هر نظريه‏اى چه تفسيرى از تجلّى ارائه مى‏شود و نيز نظريه‏اى كه منكر تجلّى است، چه سخن ايجابى دارد. اين نكته را از آن رو يادآور شدم كه اين نظريه‏ها را بايد در پرتو آموزه تجلّى و نوعِ تفسيرى كه از آن ارائه مى‏شود فهم كرد.

 دكتر قنبري افزود: نتيجه آن كه نظريه وحدت متعالى اديان سرانجام ناخواسته به وحدت متعالى عرفان و كثرت ظاهرى اديان تن در داده است و پلوراليسم دينى به كثرت اديان در غلتيده است. به نظر مى‏رسد ريشه اشكالات اين دو نظريه در مبانى نيست كه فريتيوف شووان و جان هيك اختيار كرده‏اند.  ضعف اين دو نظريه از آن رو است كه مفاهيم دوگانه خدا را كه ناسازگارى درونى دارند، با هم جمع كرده‏اند و در عين حال مى‏خواهند وحدتِ اديان را نتيجه بگيرند.

کد خبر 130248

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha