۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۸:۲۹

فاطمه(س)؛ بانوی آب و آیینه

فاطمه(س)؛ بانوی آب و آیینه

گرگان - خبرگزاری مهر: ای بانوی آب و آیینه، دیگر کسی از گریه های شبانه ات به علی (ع) شکایت نمی کند و اکنون بغض علی(ع) است که می شکند و داغ خاموشی ات بر دل او و دوستداران و رهروانت آتش زده است.

به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، دیگر خانه کوچک و با صفای علی (ع) بی حضور تو رونقی ندارد و اکنون ولی خداست که برای شنیدن سخنانت، تو را به جان دردانه های زندگی ات قسم می دهد و می خواند" ای مادر حسن (ع)، با من حرفی بزن".

یا فاطمه مرو، ای تو مراد و همسفر علی (ع)،  مرو، ای هدف سرنوشت، تسبیح تو در دستم، امشب ذکر تو بر لبم و برای شفای تو می خوانم" یا رب، الله اکبر، الحمدالله و سبحان الله".

مگر نه اینکه، یاس بوی مهربانی می دهد، عطر دوران جوانی می دهد، یاس ها، یادآور پروانه اند، یاس ها، پیغمبران خانه اند، یاس ما را رو به پاکی می برد، پس ای یاس باغ رسول از چه خاموش و ساکت شده ای.

شب سایه خود را بر مدینه گسترانده بود، آسمان گرفته و ماتم در همه جا پاشیده بود، کاروان آماده کوچیدن بود و فاطمه (س) همسفر کاروان، علی (ع) آرام نداشت و کودکان تاب و قرار.

آن شب فاطمه(س) در خواب دیده بود که فرشتگان بال در بال پرواز می کردند، آنچنان که آسمان را می پوشاندند، دو فرشته پیش رو آمدند، سلام کردند و او را روی بال های خویش سوار کرده و به آسمان بردند.
 
ناگاه بوی بهشت به مشامش رسید، فرشتگان صف در صف ایستاده بودند و ورود زهرای اطهر را انتظار می کشیدند، همه با هم می گفتند: خوش آمدی ای هدف آفرینش بهشت و ای فرزند " لَوْ لاکَ لَما خَلَقْتُ الاَ فْلاک".
 

 

به یاد داری، مدینه مبهوت فاجعه بود، از گستاخی این قوم ، زمانه انگشت تحیر به دندان گرفته بود و کوچه بنی هاشم در ازدحام بی شرمی گم شده بود.
 
یک خانه که جایگاه فرشتگان، قبله دلسوختگان و بهشت افلاکیان است، محل آمد و رفت شیاطین شده است، بر دستان "یدالله" زنجیر بسته اند، علی علیه السلام را کشان کشان به مسجد می برند، آری ! علی (ع) را.
 
هیچ مردی نیست که حتی قدمی پیش گذارد، هیچ حادثه ای نیست که غدیر را به یاد آورد، هیچ زبانی نیست تا حقیقت را فریاد کشد، علی علیه السلام، حقیقت مظلوم تاریخ، اینک تنها است.
 
بر بازوان خیبرگشا، بند بسته اند و کسی دستی برای یاری پیش نمی آورد، ناگهان، دستی بر آمد، و صدایی به دادخواهی ولایت بلند شد، دستی به دستان "یدالله" گره خورد، دستی مدافع ولایت شد و برای چندمین بار، با علی علیه السلام بیعت کرد.
 
و دست، دست یک زن بود، یک زن مرد آفرین، پاره تن رسول صلی الله علیه و آله بند دستان علی علیه السلام را گرفت، نه این که علی بود و همسرش، نه این که علی بود و پسر عمویش، نه این که علی بود و برادر پیامبر صلی الله علیه و آله، که بند بر دستان ولایت بود، بر دستان امام.

شعله های آتش از در زبانه کشید و خون عصمت خدا بر زمین جاری شد، پهلوی قرآن شکست و دستی بر صورت محبوبه خدا نقش بست، از انتهای دست ها ، دستی که جنسش ار خار بود بر صورت روح بهاران، مادر گل ها شکفت.
 
دست، نمی دانست که این زن فاطمه (س) است؟، دست ، نمی دانست که فاطمه پاره تن محمد صلی الله علیه و آله است؟ دست، نمی دانست" "هرکس فاطمه را بیازارد محمد صلی الله علیه و آله را آزرده است"، و هرکس او را خوشنود کند ، محمد صلی الله علیه و آله را خوشنود کرده "؟!!
 
دست ، می دانست و سیلی زد!!! دست می فهمید و جسارت کرد......

سلام و درود خدا بر یگانه بانویی که در عرش الهی محبوب ملائکه، مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه (س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان ها در پیشگاه او بود.
 
شهادت ریحانه النبی، حضرت فاطمه زهرا(س) بر رهروان راه آن حضرت تسلیت باد.
 
همزمان با شهادت بانوی دوعالم، گلستان که به دیار دارالمومنین شهره است، سپاهپوش عزای یاس رسول (ص) شد و در شب روز شهادتش، کاروان عزا در مناطق مختلف استان براه افتاده است.
..............................
علیرضا نوری کجوریان
کد خبر 1306441

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha