به گزارش خبرنگار مهر در قم، پس از اینکه به میهن عزیزم برگشتم، احساس کردم که باید به ازاء تمام سالهایی که در عراق گرفتار بودم، بیش از گذشته ادای دین کنم، برای همین بلافاصله پس از ازدواج با دختر عمویم، به قم سفر کردم تا گمشده خویش را در این دیار پرمعنا پیدا کنم.
اولش شرایط سختی داشتیم، اما این سختی در برابر میلههای گداختهای که در زندان رژیم بعثی بر بدنمان میچسبید، اصلاً به چشم نمیآمد.
از همان روزهای نخست زندگیام در قم، به دنبال درس و بحثهای طلبگی رفتم. همزمان سعی کردم رشته مورد علاقهام را در دانشگاه پیگیری کنم. به لطف خدای متعال در کنار بهرهگیری از دروس حوزوی، موفق به اخذ مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تهران شدم و الان هم افتخار دارم در تعدادی از مراکز حوزوی و دانشگاهی قم تدریس میکنم.
"حسن" که بارها تصمیم میگیرد به زادگاهش، که یکی از شهرهای شمال کشور است برگردد، اما هر وقت عزیمت از قم در ذهنش خطور میکند، احساس عجیبی به او دست میدهد که انگار میخواهند راه پیشرفت و تعالی را به روی او ببندند.
میگوید: از همان دورانی که به قم سفر کردم احساس میکنم، بار دیگر متولد شدم و زندگی دوبارهای را تجربه میکنم. شاید باور نکنید احساس میکنم همه سالهایی که قبل از اسارت زندگی کردم پوچ و بیفایده بود.
شاید بشود از ورای دلمایههای حسن فهمید که او همه جذابیتهای زندگیاش را مدیون قم و زیباییهای معنوی این شهر میداند.
او همچون کوهی استوار در مقابل حوادث روزگار ایستاد و روح شکوفایی را در کالبد زندگیاش دمید.
برای او که سالها در لباس معلمی و استادی خدمت میکند، کانون خانواده و تربیت فرزندان هم مهم و البته جذاب است: قبل از اینکه به قم سفر کنم، همسرم بیسواد بود. سعی کردم بخشی از زمان با هم بودنمان را برای تشویق ایشان به درس و بحث تمرین کنم. خوشبختانه با ذوقی که در وجودشان بود، خیلی زود توانست از فضای علمی قم بهره برد و الان نویسندگی میکند. دو فرزند دارم که خوشبختانه شاگرد اول کلاس هستند.
شاید کسی نتواند آنچه که در باور حسن میگذرد را تصور کند، اما او همه قلههای فتح شده و پیشرفتهای آینده را مدیون قم میداند.
قم، میزبان جویندگان علم
"محمد" یکی از 10 هزار دانش پژوه جامعه المصطفی العالمیه، این نهاد بزرگ علمی است که به قم آمد تا همانند 16 هزار دانش آموخته این نهاد، توشه علمی برای خود برگزیند و به دیار افغانستان بازگردد.
به قول دوستانش، محمد امیر توحیدی نیازی به معرفی ندارد. او از چهرههای خوشنام، برجسته و وارسته افغانستانی در جامعه المصطفی العالمیه است که علاوه بر تحصیلات سطوح عالی حوزه علمیه، قاری و حافظ کل قرآن کریم است و افتخارات زیادی را در این عرصه برای خود و کشورمان به دست آورده است.
خودش در وصف زندگی پربارش در قم میگوید: از سال 69 وارد قم شدم و خودم و خانوادهام و حتی تمامی دوستانی که میشناسم از اینکه در قم زندگی میکنیم بسیار خوشحال و راضی هستیم.
دل کندن از وطن برای محمد و سایر دوستانش که از 107 ملیت جهان در جامعه المصطفی العالمیه دانش میجویند، سخت است اما میگوید: اگر بگویم قم خانه دوم من است، شاید حق مطلب را ادا نکرده باشم، پس با افتخار میگویم که قم خانه اول من است؛ خانهای که همه جهانیان آن را با واژه مقدس "علم" میشناسند.
او از طرف دوستانش میگوید: دنیا با علم نفس میکشد؛ قم بزرگترین مرکز علمی جهان است و من و دوستانم به این شهر آمدیم تا مقداری از معارف اهل بیت(ع) به دانشهای موجودمان افزوده شود.
بسیارند امثال محمد از قارههای جهان، با رنگهای مختلف، که با افتخار در قم مقدس زندگی میکنند و زیادند مشتاقانی از گوشه و کنار جهان و قلب اروپا و آمریکا که چشم انتظارند تا با جرعهای از حق و حقیقت سیراب شوند و به کمال حقیقی رهسپار شوند.
قم مظلوم واقع شد
"جعفر" از ویژگیهای مثبت قم برای ما میگوید: بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه(س)، مسجد مقدس جمکران، حوزه پربرکت علمیه، مراکز مختلف علمی و پژوهشی که مروج اندیشه شیعی هستند، از ویژگیهای برجسته قم با کارکردهای بین المللی است، اما قم از نظر صنعتی و صادرات برخی کالاها هم زبانزد است، ولی این گونه وانمود میشود که قم فقط یک شهر مذهبی و مرکز حوزه علمیه است و فعالیت دیگری در آن انجام نمیشود.
او که در قم به دنیا آمده و در همین شهر رشد کرده است، میافزاید: من تعجب میکنم که بعضیها در قم زندگی میکنند و از بهترین امکانات و شرایط کاری برخوردارند ولی دائما از قم بدگویی میکنند، ای کاش میشد آنها را مدتی به جاهای دیگر فرستاد تا قدر قم را بدانند. البته مشکلاتی برای زندگی در این شهر وجود دارد اما من حاضر نیستم قم را با هیچ جای دیگر عوض کنم.
اشاره جعفر اسدی به مظلومیت قم، ریشه دیرینه و دردناکی دارد که از سالیان متمادی همچون حصاری بر گرداگرد این شهر حلقه زده بود.
"از همه مشکلات که بگذریم، قم را خیلی دوست دارم"؛ این جمله، طلیعه صحبتهای جوانی است که با وجود نداشتن امکانات رفاهی و تفریحی مناسب در قم، به این شهر دل بسته است.
"مهرداد" شهری را ترک کرده که از نظر تفریحی و سیاحتی در کشور زبانزد است. او اصالتاً اصفهانی است اما پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در قم، تصمیم میگیرد در این شهر ابدی شود.
میگوید: آمدن من به قم از سر ناچاری و بیمیلی بود، اما الان اعتقاد دارم که قم بهترین جا برای زندگی است.
این جوان اصفهانی بیم آن دارد که نکند حرفش را باور نکنند: شاید خیلیها اعتقاد قلبی مرا باور نکنند، من موقعیتهای شغلی خوبی در اصفهان داشتم، اما همه آنها را رد کردم که در قم زندگی کنم. حتی در این شهر معنوی ازدواج کردم و هرچند که اوایل زندگیام با دشواریهای زیادی گذشت، اما الان خیلی راضی هستم.
هرگز در قم احساس ناامنی نکردیم
شاید زندگی امن در قم را از چهره زنی که 19 سال در این شهر زندگی کرده بتوان مشاهده کرد. فاطمه نورمحمدی که به همراه دو دختر محجبهاش در حال خرید لباس هستند، میگوید: همیشه خداوند را شکر میکنم که سالهای پایانی فعالیت اداری شوهرم در قم رقم خورد و با خیال راحت در این شهر زندگی میکنیم.
شوهر فاطمه از 10 سال پیش بازنشسته شد، اما نه تنها خودش، بلکه همه اعضای خانوادهاش میلی برای بازگشت به زادگاهشان چالوس ندارند.
از ته دلش با اطمینان میگوید: اگر غیر از قم زندگی میکردیم، شاید سعادتی که امروز نصیب من است و فرزندانم در کمال آرامش و متانت زندگی میکنند، از ما سلب میشد.
او که خوشحالیاش را نمیتواند پنهان کند، در مورد فرزندانش میگوید: به لطف خدا و به برکت وجود نازنین حضرت معصومه(س) یکی از دخترانم به تازگی پزشک شد و دیگری هم سال گذشته در رشته فوق لیسانس فلسفه قبول شد. پسرم رضا هم مهندس کامپیوتر است. من و شوهرم به داشتن چنین فرزندان موفقی که در قم پرورش یافتهاند افتخار میکنیم.
فاطمه و دو دخترش هیچ وقت از اینکه در قم زندگی میکنند احساس ناامنی نمیکنند و از اینکه بیشتر زنان و دختران این شهر به حجاب و عفاف اسلامی پایبند هستند، خوشحال و از اینکه زائران و مسافران با وضعیت نامناسبی وارد قم میشوند نگرانند که نکند روزی برسد که قم هم به مد و مدگرایی غربی آلوده شود.
ناگهان خوشحالی از چهره این زن 48 ساله کنار رفت و کمی جدیتر، به اطرافش نگاه میکند و از دغدغه زنان متدین قمی میگوید: من و دوستانم دغدغه مشترکی داریم که هر وقت برای خرید لباس به بازار مراجعه میکنیم، باید آنقدر بگردیم تا لباس نسبتاً مناسبی تهیه کنیم، چون لباسهایی که بوی غربزدگی داشته باشد مورد پسند فرزندان ما نیست.
درِ بهشت به روی اهالی قم
برای "حسن مهر" که از کلانشهر کرج دل کند و در قم رحل اقامت گزید، زندگی به گونه دیگری نقش بسته است: همه جای ایران سفره اهل بیت(ع) پهن است، اما برای کسی که به سفره کریمه اهل بیت(س) دعوت شده، افت دارد که قبول نکند.
میگوید: در دوران دانشجویی به همراه تعدادی از جوانان خوش ذوق در کتابخانه مسجد جامع کرج کار میکردیم و از سال 75 یک موقعیت کاری برای من به وجود آمد که آن را به فال نیک گرفتم و به حرمت شهر مقدس قم، به این شهر سفر کردم.
مهر که از زندگیاش در قم خرسند است، از حرفهای نسنجیده و مغرضانه بعضیها انتقاد میکند: در همه شهرهای کشور معضلات اجتماعی و فرهنگی وجود دارد، اما بعضیها حرفهای نسنجیدهای میزنند که قم در فلان جرم، مقام اول را در کشور دارد.
به اعتقاد او شرایط ویژه و کارکرد مذهبی شهر قم ایجاب میکند که حساسیتها نسبت به این شهر زیاد باشد، اما نمیتوان بدحجابی بعضی از مسافران را که برای چند ساعت و یا در حد یک یا دو روز در قم حضور دارند را به پای این شهر نوشت.
مهر میگوید: همه چیز برای تعالی انسان در قم فراهم است و قمیها باید افتخار کنند که یک درِ بهشت به روی اهل قم گشوده است.
انتظار مردم برای تحول قم
چندی است که هر جا سخن از قم به میان میآید، عدهای لب به شکوه میگشایند و از بدیهای این شهر میگویند، مخصوصاَ در چند سال اخیر که اخبار مربوط به دستگیری اعضای باندهای سرقت، مواد مخدر و فساد منتشر شده است، عدهای آن را دستاویزی برای مطامع خود قرار دادهاند.
اگر بخشی از اظهارات نسنجیده این عده قلیل را کنار هم بگذاریم، ممکن است برخیها فکر کنند که قم اصلا جای زندگی کردن نیست، اما اظهارات امیدبخش شهروندان قمی نشان میدهد که سکونت در این شهر نه به خاطر آب و هوا، اشتغال و از این دست رفاهیات، بلکه به خاطر جاذبههای معنوی و علمی این شهر است که دنیا را متوجه خود کرده است.
اگر فرض کنیم مهاجرین و ساکنین قم چشم به رفاهیات این شهر دوخته باشند، پس محرومیت این شهر میبایست مهاجرت سریع شهروندان قمی به سایر شهرهای کشور را به دنبال داشته باشد، اما واقعیت خلاف این موضوع را نشان میدهد و آمار، هر ساله از افزایش مهاجرت به قم خبر میدهد.
این در حالی است که دلسوزان نظام اسلامی با درنظرگرفتن کارکرد بین المللی قم و پیشینه درخشان این شهر، همواره دغدغه توسعه و آبادانی قم را دارند تا روزی، قم را در جایگاه واقعی آن ببینند، اما انتقادهای سازنده آنها نباید دستمایهای برای عدهای شود که ممکن است نقد و انتقاد به جایگاه قم لطمه وارد کند.
کارکرد قم از منظر مقام معظم رهبری
اما شنیدن جان کلام از رهبر فرزانه انقلاب اسلامی شیرین و گواراست: قم خاستگاه انقلاب است؛ محل ولادت حادثه عظیم و پدیده بزرگ تاریخى کشور ما و همه جهان است. نگاه بینالمللى به قم، یک نگاه ویژه است؛ بزرگترین حوزه علمیه علوم اسلامى در دنیاى اسلام، در این شهر است. هیچ حوزهاى از حوزههاى علمیه به عظمت حوزه علمیه قم نیست.
اینجا قطب زیارتى و معنوى است؛ اینجا حرم حضرت معصومه(س)، این بارگاه باشکوه قرار دارد؛ مسجد جمکران در اینجا بنا شده است؛ حرم امامزادههاى گوناگون در این شهر واقع شده است؛ که هر یک از این امامزادههایى که در خیابانهاى قم مدفون هستند، اگر در هر شهرى بودند، مرکز و محور آن شهر قرار میگرفتند. اینها همه ظرفیتهاى ملى و بینالمللى و کارکردهاى این شهر مقدس است.
قم چون از دوران طاغوت مغضوب دستگاه حکومت بود، متأسفانه عقبافتادگىهاى متراکمى دارد. این عقبافتادگىها را باید مسئولین محترم با جدیت و به سرعت برطرف کنند.
فرمایشات مقام معظم رهبری درباره نقش و کارکرد اصلی قم حاکی از نیاز این شهر به مجاهدتهای فراوان مسئولان و مردم دارد و امیدوارم این شهر بهشتی از مظلومیت و عقبافتادگی متراکم به جایگاه واقعیاش ارتقا یابد تا تشنگان معرفت و حقیقت را از معارف زلال اهل بیت(ع) سیراب کند.
--------------------------------------
گزارش از روحالله کریمی
نظر شما