"شخصی کردن" یکی از رایجترین ترفندهایی است که معمولاً افرادی که در صدد مغالطه کردنند به آن متوسل میشوند تا بوسیله آن، بی آنکه به دلایل و استدلالات طرح شده بپردازند، صرفاً با تأکید بر وجه یا وجوهی از شخصیت گوینده سخن، اعتبار مدعا را زیرسؤال ببرند.
شخص بنیاد خواندن سخن یک شخص در واقع نوعی سرزنش است و یکی از رایجترین جملاتی که در این زمینه بیان میشود این است که "اینو نگی، چی بگی؟!" و در نتیجه با بیان همین جمله کوتاه سعی میشود تا مدعای گوینده به تمامی رد شود.
استفاده از جمله "اینو نگی چی بگی؟!" در مکالمات روزمره در واقع نوع خاصی از این شخصی کردن یا گام شخصبنیاد است که با هدف پر رنگ کردن تعلق شخصی گوینده و نشان دادن انگیزههای وی در مدعای طرح شده ارائه میشود تا بدینوسیله اعتبار سخن با بیاعتبار کردن گوینده آن سلب شود.
البته در اینکه جنبههایی از شخصیت یا رفتار فرد ممکن است بر مدعاهای وی تأثیرگذار باشد شکی نیست و به عنوان مثال ممکن است فردی به آسیبهای استفاده از موارد مخدر آگاه باشد اما هر از گاهی نیز خود با این استدلال که تریاک کشیدن جنبه درمانی نیز دارد، از این ماده مخدر استفاده کند اما در اصل بیشتر از آنکه به علت جنبه درمانی از آن استفاده کند، از مصرف تریاک لذت میبرد.
اما استفاده بیمحابا از جمله "اینو نگی چی بگی؟!" در هر شرایطی، بیشتر از هر چیز میتواند وجهی مغالطهآمیز داشته باشد که گوینده آن در صدد است تا با معطوف کردن توجه به انگیزههای فرد مقابل، باعث انحراف توجه از شواهد و دلیلهایی شود که گوینده به راستی آنها را به کار میبرد؛ در حالی که در واقع این شواهد و دلیلها باید جدای از انگیزههای یک گوینده ارزیابی شوند.
البته باید تأکید کرد که فهم انگیزه گوینده میتواند تصویر کاملتری از شرایط موجود را به دست دهد اما این امر نباید باعث خلط مبحث شده و همه چیز به همین انگیزهها فروکاسته شود و در نتیجه شواهد و دلایل، آن گونه که عرضه شدهاند، به تمامی کنار گذاشته شوند و بیتوجه به آنها قضاوت صورت گیرد.
هر چند استفاده از جمله "اینو نگی چی بگی؟!" در وجه مغالطی آن کاربردی عام یافته است اما شاید بتوان گفت این امر بیشتر از هر چیز در جدلها و منازعات اجتماعی و سیاسی که وجه خطابی یا اقناعی در آنها غالب است، رواج بیشتری دارد؛ حال آنکه در بسیاری از موارد اتهام "اینو نگی چی بگی؟!" ربطی به واقعیت ندارد و تنها نکاتی را در مورد دلیل اشتیاق گوینده به ذکر مدعای خود آشکار میکند.
در چنین مواردی بیآنکه قرار باشد این انگیزهها به طور کامل نادیده گرفته شوند، باید کوشید استدلالها و دلیلهای عرضه شده نیز مورد بررسی قرار گیرند یا استدلالها و دلیلهای بیشتری در تأیید مدعای طرح شده مطالبه شوند.
نظر شما